به گزارش خبرنگار ورزشی خبرگزاری فارس، تنور والیبال بازهم در حال داغ شدن است. از سویی تیم ملی خود را برای حضور در لیگ ملت ها و المپیک آماده می کند و از طرف دیگر باشگاه ها به دنبال جذب بهترین مربیان و بازیکنان با بودجه های مدنظرشان هستند. نقلوانتقالات برای فصل جدید لیگ برتر در حالی پیگیری میشود که قراردادهای داخلی به راحتی از سوی بازیکنان نادیده گرفته شده است.
فصل نقل و انتقالات شاید همچون سال های گذشته با پدیده عجیب «بیقیدی» برخی بازیکنان مواجه شده که بیتوجه به قراردادهای داخلی که بسته میشود، برای کسب درآمد بیشتر به تیم دیگر رفته و به راحتی و بدون آنکه ترسی از عواقب آن داشته باشند، یکطرفه آن را فسخ میکنند.
والیبال که همیشه الگوی اخلاقمداری میان رشتههای تیمی بوده، اکنون گرفتار پدیده بیتعهدی و بیاخلاقی در بستن قرارداد میان بازیکن و باشگاه شده؛ به طوری که چنین رفتاری حتی در فوتبال هم کمتر شاهد آن هستیم. نهایت رفتار غیر حرفهای بازیکنان فوتبال این است که برای رسیدن به مطالبات خود بازی رسانهای راه انداخته و با تهدید توخالی همچون رفتن به تیم رقیب بازارگرمی میکنند، اما دیگر کار به زدن زیر میز و منکر شدن همه چیز کشیده نمیشود.
حال و روز این روزهای والیبال به گونهای عکس فوتبال شده؛ تا جایی که بازیکن جدا از همه بازارگرمیها و مصاحبههای مفصلی که در هر یک از آنها خبر از چند پیشنهاد خارجی هم به میان آمده، ابتدا قراردادی را به نام داخلی امضا میکند و با پیراهن تیم جدیدش عکس میگیرد، اما ظهر همان روز بیتوجه به رسانهای شدن حضورش، با تیم دیگری به توافق رسیده و همان رفتار صبح را برای تیم دوم به کار میبرد. نکته عجیب جدا از رفتار غیر حرفهای، اعتماد باشگاه دوم است که درصدی احتمال نمیدهد بازیکنی که برای یک مشت ریالِ بیشتر به امضای قبلی خود پایبند نبوده، میتواند به امضای جدیدش هم مقید نباشد.
فدراسیون والیبال بعد از برجسته شدن پدیده بیقیدی در جریان نقلوانتقالات اعلام کرد از این فصل قراردادهای بازیکنانی که در هیات استانی ثبت شود، مانند قراردادهای فدراسیون رسمیت دارد و جایگزینی یک تیم دیگر بعد از بسته شدن قرارداد با تیم اول وجود ندارد.
نکته مهم این است که بازیکنان هیچ سند یا قراردادی را در هیاتهای استانی امضا نمیکنند، بلکه آنچه از آن به عنوان کاغذ قرارداد یاد میشود، برگه بیارزشی است که فاقد وجاهت قانونی بوده و به صورت داخلی میان طرفین امضا میشود که این نوع بستن قرارداد هم در نوع خود جالب است.
در قوانین معاملات و قراردادهای کاری کشور آمده دست خط یا برگهای سربرگدار دارای هویت شخص حقوقی یا حقیقی باشد، ارزش قانونی دارد. یعنی در صورت بروز هرگونه اختلاف میتوانید موضوع را در مراجع قانونی پیگیری کنید، اما در والیبال و رشتههای ورزشی چنین نیست و اصولاً این قراردادها از درجه اعتبار ساقط است، چون فدراسیونها فقط قراردادهای خود را به رسمیت میشناسند که این مورد نشان از ضعف قانون دارد.
جدا از این مطالب، موضوع مهم مطالبه باشگاهی است که با هزار امید توانسته ورقهای را امضا بگیرد و بازیکنی را جذب کند، اما در این عرصه حریف، ناجوانمردانه و البته با سواستفاده قانونی از حفرهای که در قانون که همان عدم وضع قوانین بازدارنده است، گوی سبقت را برای تجهیز تیم خود از رقیب برباید و همان بازیکن را به واسطه حضور یک مربی و درصدی بیشتر از تیم اول به تیم خود ملحق کند.
شایعات دیگری نظیر مذاکره مربیان در اردوی ملی با بازیکنان هم به این بیاخلاقیها دامن زده؛ تا جایی که شنیده شده بازیکن بنا به حرف مربی قرارداد خود را رها کرده و تیم جدید را بر میگزیند. اگر وضعیت وارونه رقم میخورد، چه اتفاقی رخ میداد؟ اگر همین باشگاه به یک باره زیر قرارداد داخلی میزد، بازیکن چه عکسالعملی نشان میداد؟ آیا جز این بود که در همان لحظه دوباره دست به دامن رسانهها میشدند و زمین و زمان را به هم میدوختند و با داستانسرایی تخلفات نکرده و کرده باشگاه را افشا میکردند تا شاید فرجی رخ دهد و بیتیم نمانند؟
گسترش این بیاخلاقیها جدا از لطمه به روح والیبال، باعث بیعدالتی در برگزاری لیگ برتر میشود؛ لیگی که باید بازیکنانش به طور مساوی در ترکیب قرار گیرند تا شایعه قهرمانی یک تیم قبل از پایان فصل قوت نگیرد. «کشک» معنای واقعی کلمه برای قراردادهای داخلی به شمار میرود که هیچ قید و بندی پشت امضا کننده دوم آن که بازیکنان باشند نیست و فقدان قانون باعث شده تا امضای پوشالی جایگزین عدالت شود.
انتهای پیام/