به گزارش خبرنگار سینمایی ایرنا، سمینار کارگاهی «روایتگری در مستندهای جستجوگرایانه» با سخنرانی فیل ریس در نخستین روز از چهاردهمین جشنواره سینما حقیقت از ساعت ۱۶ اجرای شهرام درخشان برگزار شد.
فیل ریس در ابتدای این مسترکلاس گفت: من یک گروه تحقیقی را اداره میکنم و بعضیها ممکن است فکر کنند کاری که من میکنم مستند نیست یا مستند بخش مهمی از آن نیست.چون از جهتی، کاری که ما میکنیم افشا کردن داستانهای خبری است. قبل از اینکه بخواهم مستند تحقیقی را تعریف کنم و درباره تکنیکهای داستانگویی ویژهاش حرف بزنم، فکر می کنم خوب است اول کمی درباره خودمان بگویم، اینکه چرا مستند برایمان مهم است و کاری که به عنوان یک گروه تحقیقی در شبکه الجزیره انجام میدهیم چیست.
او تشریح کرد: کار ما در واقع ورود به چرخه خبری از طریق افشا کردن خلافکاری است. ما به عنوان یک وظیفه در قبال منافع عمومی، بیشتر به مساله فساد میپردازیم که فکر میکنم یک بیماری جهانی است. محتوای ما باید جدید و اختصاصی باشد و البته روی سوژههای خبری و ویدئوهای فضای مجازی کار میکنیم. ما باید تمام طیفی را که فضای مدرن رسانه اشغال میکند منعکس کنیم و البته این فضا همواره در حال تغییر است.
مدیر بخش خبرنگاری جستجوگرانه در الجزیره با بیان اینکه «ما یک مستند تلویزیونی بلند میسازیم اما هنوز میخواهیم سعی کنیم بالاترین استاندارد فیلمسازی مستند را داشته باشیم.» گفت: ما فقط یک داستان خبری کار نمیکنیم که کاملا متنمحور یا خبرنگارمحور باشد. بلکه سعی میکنیم کار متفاوتی انجام بدهیم، ما یک گروه تحقیقی هستیم. پس تلاش میکنیم یک ژانر مستند متفاوت ایجاد کنیم که خودم به آن مستند تحقیقی میگویم و فکر میکنم شکل منحصربهفردی از داستانگویی است.
ریس با اشاره به انواع مختلف فیلم مستند و تاکید بر اینکه مرزهای مشخصی بین آنها وجود ندارد، گفت: انواع مختلفی از داستانگویی حقیقی وجود دارد و با وجود اینکه با هم اشتراکاتی دارند میتوان از هم متمایزشان کرد. معمولترین آن مستند مشاهدهای است که هدفش نمایش دنیای اطراف است و شکل غالب مستند محسوب میشود. البته این سبک میتواند شکلهای مختلفی داشته باشد. برخی فکر میکنند یک مستند تحقیقی، مستندی مشاهدهای درباره یک تحقیق است. تعداد زیادی از آدمها فیلمهای هالیوودی مانند «همه مردان رییسجمهور» را درباره مستند دیدهاند و فکر میکنند وقتی یک مستند تحقیقی میسازید فقط شرح تحقیق را نمایش میدهید. ولی از دیدگاه من نام این فیلم هنوز مستند مشاهدهایست که موضوعش یک تحقیق است.
او با اشاره به شکل دیگری از مستند، گفت: در «مستند مولف» یک مولف مشخص دارید؛ مانند «مایکل مور» که در ایالات متحده و «آدام کرتیس» در بریتانیا این شکل از مستند را پرورش دادند.
ریس ادامه داد: دسته سوم، مستندهایی هستند که آنها را «دسترسی اختصاصی» مینامم. برخلاف تصور برخی، این فیلمها مستندهای تحقیقی نیست. دسترسی اختصاصی معمولا شامل یک مصاحبه با رفتن به جایی و دسترسی به مکانهایی است که معمولا نمیتوان واردش شد. هرچند که این فیلمها چیزهای جدیدی را آشکار میکند اما من هنوز به آن مستند تحقیقی نمیگویم. افرادی مثل «ارول موریس» این کار را انجام دادهاند، یا «رابرت مکنامارا» که در فیلم «مه جنگ» با وزیر سابق دفاع آمریکا مصاحبه کرد و حرفهای جدیدی درباره جنگ ویتنام زد. به نظرم اینها شکلی از دسترسی اختصاصی است.
او در ادامه با اشاره به اینکه «بعضی مستندها از تکنیکهایی مربوط به همه اینها استفاده میکنند و البته میشود گفت که «مستند درام» هم، شکلی از مستند است.» گفت: درام مستند ممکن است تاریخی یا بر اساس متن و چیزهایی شبیه آن باشد؛ بسیاری از فیلمهای هالیوودی هم «بر اساس واقعیت» هستند، اما درام مستند به اعتقاد من باید به معنای واقعی کلمه براساس واقعیت باشد. چه از طریق اسناد صوتی و چه چیزهای دیگر. ولی به هرحال فکر میکنم این را هم میشود شکلی از مستند دانست. یک دسته دیگر هم برنامههای تلویزیونی واقعنما هستند که من این دسته را مطلقا مستند نمیدانم چون برنامههای تلویزیونی غیرواقعنما هستند و دلم میخواست اصلا وجود نداشتند!
مولف کتاب «شام با تروریستها» در ادامه با اشاره به اینکه برای دانستن اینکه مستند تحقیقی چیست باید ابتدا به روششناسی آن نگاه کرد، گفت: مستند را با تحقیق بر مبنای فرضیه شروع میکنیم و از آن به روایت بر مبنای فرضیه میرسیم. رویهای که شبیه کار نیروهای پلیس و علوم اجتماعی است. بگذارید مثالی ساده بزنم فرض میکنیم که مثلا «شخص ایکس فاسد است.» حالا شروع میکنیم به جمعآوری شواهدی که آن را ثابت کنیم. حالا ممکن است بپرسید این ایده از کجا میآید؟ چرا فرضمان این است که شخص ایکس فاسد است؟ چیزهای زیادی در دنیا هست که به آنها باور داریم یا فکر میکنیم یا میشنویم که نمیتوانیم ثابتشان کنیم. کار ما این است که شواهدی ارائه کنیم تا نشان دهد آن چیزها حقیقت دارند یا نه؟
ریس ادامه داد: بیشتر این ایدهها از این احساس سرچشمه میگیرند که «چیزی در دنیا درست نیست.» ترامپ همیشه دروغ میگوید و برایمان واضح است، اما در دنیایی عادی که به آن عادت داریم، معمولا میفهمیم که یک تکه از پازل سرجایش نیست. این احساس را داریم که یک جای کار اشتباه است و فکر میکنم ایده بیشتر مستندهای تحقیقی از اینجا میآید. البته اگر از یک جایی مدرکی پیدا کنید قضیه فرق میکند؛ مثلا ویکیلیکس از آسمان برایتان بیاید یا یک نفر در پارکینگ مثل «صداکلفته» فیلم همه مردان رییسجمهور به شما سلام کند. اینجا شما پایه مدارکتان را دارید و بعد داستانگویی را شروع میکنید. ولی در دنیای واقعی این اتفاق زیاد رخ نمیدهد. البته ما به عنوان خبرنگار کار میکنیم و سرنخهایی داریم و اگر اعتماد کسی را به دست بیاورید این نوع افشاگریها هم اتفاق میافتد.
او با تاکید بر اینکه «افشاگریها معمولا از آسمان نمیآیند. بلکه به مرور ممکن میشوند.» گفت: ما در یک فضای خبرنگاری کار میکنیم که کار تحقیقی را ممکن میکند. این معمولا قبل از اینکه به داستانگویی در مستندمان فکر کنیم شروع میشود. منظورم این نیست که این دو بخش به هم ربطی ندارند، خیلی وقتها دارند. ولی فکر میکنم خوب است که از آنجا شروع کنیم. در حوزه کاری ما خوب است که ذهن شکاکی داشته باشیم. هیچوقت به منابع رسمی اعتماد نکنید و حرف سیاستمدارها را باور نکنید. یک گوینده بریتانیایی بود که به شوخی میگفت «از کجا بفهمیم که یه سیاستمدار کی دروغ میگه؟ وقتی دهنش رو باز میکنه.» البته که این موضوع خیلی خندهدار نیست. یک خبرنگار بریتانیایی هم بود که میگفت ویژگیهای لازم برای خبرنگار تحقیقی بودن حیلهگری، رفتار باورپذیر و کمی توانایی داستانگویی است. من فکر میکنم به استاندارد بالای داستانگویی نیاز داریم ولی آن ویژگیهای دیگر هم لازم هستند.
مدیر بخش خبرنگاری جستجوگرانه در الجزیره ادامه داد: اگر تا حالا از لهجه ام متوجه نشده اید باید بگویم که من اهل بریتانیا هستم و الان در دوحه زندگی میکنم. در جاهای مختلف دنیا بوده ام. ده سال را در جنوبشرق آسیا گذراندم و سالها در ایالات متحده زندگی کردم. چند سال پیش در بریتانیا یک خبرنگار تحقیقی خوب به اسم «نیک دیویس» درباره روزنامه «اخبار دنیا» کار میکرد که روزنامهای متعلق به روپرت مرداک بود. این روزنامه یکی از کارکنانش را که بهخاطر شنود تلفنی غیرقانونی زندانی شده بود اخراج کرد. نیک دیویس گفت آیا این قابل باور است که فقط یک نفر در آن روزنامه از این شنود باخبر بوده؟ اگر یک خبرنگار تحقیقی خوب باشید میفهمید که چطور ممکن است سردبیر از این قضیه بیاطلاع بوده باشد؟ این آدم هر هفته اخبار خیلی خوبی فراهم میکرد و سردبیر کنجکاو نبود که بپرسد این خبرها از کجا میآیند؟ نیک دیویس این را باور نکرد و این همانجایی است که فرضیه شروع میشود.
ریس تشریح کرد: فرضیه این بود که سردبیر اخبار دنیا، که یک روزنامه فکاهی تحت مالکیت روپرت مرداک است، دروغ میگوید و هجده ماه طول کشید تا بتواند این را ثابت کند. اما در نهایت موفق شد ثابت کند که سردبیر هم از ماجرا خبردار بوده. از قضا سردبیر مذکور، در آن زمان از روزنامه رفته بود و داشت برای دولت بریتانیا در دفتر نخستوزیر کار میکرد. اسمش «اندی کولسن» بود و بعد زندانی شد. نیک دیویس و روزنامه گاردین این داستان را زنده نگه داشته بودند و او توانست ثابتش کند. این چیزی است که درباره ایده و چگونگی تولیدش میگویم. حالا بگذارید ببینیم وقتی ایده را داریم و کار را شروع کردیم، چه چیزی داستانگویی تحقیقی را از انواع دیگر داستانگویی متمایز میکند.
او یادآور شد: مستندهای مشاهدهای معمولا شخصیتمحور هستند و فیلمسازها به درستی دنبال آدمهای جالبی میگردند که کارهای جالبی میکنند یا تجربههای جالبی دارند و آنها را بازنمایی میکنند. در مستندهای تحقیقی این مدارک است که همه چیز را به هم میچسباند و این مدارک هست که ما باید جمعآوری کنیم. کار سختی است که به همهی این مدارک جدا از هم نگاه کنیم و سعی کنیم این عناصر را در یک روایت جالب به هم وصل کنیم. چون مثل هر فیلم دیگری این شبیه دومینوست. باید هر تکه از دومینو به تکهی بعدی بخورد تا یک روایت قابل فهم و البته در بعضی جاها همراه با تعلیق داشته باشید. تمام این عناصر دراماتیک را در هر شکلی از مستند که کار میکنیم باید داشته باشیم. برای ما، با توجه به شکلی که کار میکنیم، لازم است مدارک را جمعآوری کنیم. شبیه یک وکیل که روی پروندهای کار میکند، ما هم داریم سعی میکنیم ثابت کنیم که شخص ایکس کار خلافی کرده است. البته باید شخصیتهایی را پرورش بدهیم، پس از مستند تحقیقی وجوه مختلفی از شکلهای دیگر مستند را استخراج میکند اما به آنها اجازه نمیدهد که غالب شوند.
ریس ادامه داد: دلیل اینکه ما روی خلافکاری یک نفر تمرکز نمیکنیم برای این است که برای تاثیرگذاری کارمان، خلافی که افشا میکنیم باید سیستماتیک باشد نه فقط یک سیب کرمخورده. البته میتوانیم از اشخاص به عنوان مثال استفاده کنیم، ولی در طول ارائه شواهد، باید نشان دهیم که فقط یک نفر نیست که عجیب و غریب است. البته شخصیتهای عجیب و غریب برای مستندهای مشاهدهای خیلی خوب هستند. یک مشکل این است که در جرایم سازمانی که ما با آنها سر و کار داریم مجرمها آدمهای خیلی نرمالی به نظر میرسند و به خودی خود جالب نیستند. معمولا حساب بانکیشان جالبتر است و اینکه پول را از کجا آوردهاند.
این روزنامهنگار و مستندساز تحقیقی با اشاره ویژگی دیگر داستانگویی از آن با عنوان «استعاره ریل قطار» اسم برد و گفت: مخصوصا وقتی یک خبرنگار جلوی دوربین است، معمولا سفر اکتشافی هم در کار است و البته مستندهای خیلی خوبی هم بر اساس ریل قطار ساخته می شوند. البته شما موقع فیلمبرداری از ایستگاهی به ایستگاه فیلمبرداری بعدی میروید. البته لزوما همه چیز را به همان ترتیب که اتفاق میافتد فیلمبرداری نمیکنید، ولی به هرحال این چیزی شبیه سفر اکتشافی است. اینجا یک مسیر روایی وجود دارد که از طریق آن، استعاره سفر تعریف میشود. این برای ما یک مشکل است چون معمولا میبینیم که شواهد با شکلهای مختلفی به دستمان میرسند و ما آن شکل از سفر را نداریم. یکی از چالشها این است که چطور روشهای مختلف به دست آوردن شواهد را به هم مرتبط کنیم.
ریس در ادامه خاطرنشان کرد: داستانگویی معمولی خیلی وقتها به قربانی نگاه میکند. خلافکاری همیشه قربانی دارد. حتی فساد. حتی وقتی نمیتوانیم به راحتی شناساییشان کنیم. قربانیها آدمهای فقیری هستند که نباید فقیر باشند. اما از جهتی قربانیها تکنیکهای خیلی قدرتمند سینمایی هستند. آدمها احساساتی میشوند و گریه میکنند و قبول دارم که اینها تکنیکهایی قوی هستند. اما کار ما به تصویر کشیدن قربانی ها نیست. این مهمترین چیز نیست. کار ما به چالش کشیدن قدرت است. ما همیشه میتوانیم قربانیها را نشان بدهیم. البته نمیخواهم سنگدل به نظر بیایم. پیدا کردن قربانیها همیشه راحت است ولی کار سخت این است که شواهدی پیدا کنیم که قدرتمندان را در تنگنا قرار بدهد. بنابراین من روی قربانیها تمرکز نمیکنم هرچند آنها را نادیده نمیگیرم.
او تصریح کرد: کاری که ما میکنیم و چیزی که ما را خاص میکند این است که چه کسی آنها را تبدیل به قربانی کرده و آن شخص را تحت فشار بگذاریم. حالا بیاید درباره تکنیکهایی که استفاده میکنیم صحبت کنیم. اولا ما خیلی وقتها نظارت مخفیانه انجام میدهیم. ما لنزهای بلندی داریم و گاهی در ونهایی با شیشههای دودی هستیم و از این تکنیکها استفاده میکنیم تا شواهدی جمع کنیم درباره اینکه یک نفر کجاست و چهکار میکند. همیشه کار جذابی نیست ولی درام خودش را دارد. پس حجمی از فیلمهای مربوط به این نظارتهای مخفیانه را داریم. از دوربینهای مخفی هم استفاده میکنیم. تکنیکهای جاسوسی البته نیازمند تاییدهای حقوقی هستند و فقط وقتی از آنها استفاده میکنیم که حتما لازم است و وقتی شواهد اولیه خلافکاری سوژه تحقیق را داریم و فکر میکنم اگر یک نفر میخواهد از تکنیکهای جاسوسی استفاده کند حتما به یک وکیل نیاز دارد؛ به دلایلی مانند حریم خصوصی و قانون کشورهای مختلف.
این روزنامهنگار و مستندساز یادآور شد: بعضی وقتها ما چهار دوربین مخفی داریم و باید مثل کارگردان عمل کنیم. یکی از مستندهایی که کار کردیم، درباره فساد در کریکت به نام «گاوبندی در کریکت» بود که سوژهها ادعا کردند که ما به آنها یک فیلمنامه دادهایم که از رویش بخوانند اگرنه مگر ممکن بود متوجه این همه دوربین نشده باشند؟ این یکجورهایی تحسین گروه مخفی ما و روش فیلمبرداری ما بود که آنها چنین ادعایی کردند. آنها قسمتی از فیلمی بودند که ما از آنها خواسته بودیم در آن شرکت کنند. هرچند داشتند در فیلم به فساد اعتراف میکردند. همونطور که گفتم این حرفشان را به عنوان تحسین به خودم گرفتم که چنین روشهای ضبط سریای داشتیم که آنها فکر کردند در یک فیلم سینمایی هستند.
ریس ادامه داد: چیزهای دیگر، مثل دوربینهای جاسازی شده ساکن و دوربینهایی که به حرکت حساساند هم وجود دارند که میتوانیم آنها را در یک سنگ در یک مکان عمومی جاسازی کنیم. اینها همه روشهایی هستند که ما میتوانیم از آنها استفاده کنیم.
او با طرح این نکته که چطور مسائل پیچیده رابه شکل بصری بیان کنیم؟ گفت: فساد موضوع بسیار پیچیدهای است. نمیتوانید از آن فیلم بگیرید و مهم نیست چقدر خوب نورپردازی یا فضاسازی کرده باشید. مهم این است که چطور فساد را به خوبی توضیح میدهید؟ چطور یک نفر ۶ شرکت صوری میسازد تا حسابهایش را دستکاری کند؟ این فیل هوا کردن نیست ولی کار خیلی سختی است و توضیح دادنش برای ما یک چالش واقعی است. پس ما از گرافیک و کارتون استفاده میکنیم و در کنار عناصر دیگر روایت قرار میدهیم.
این مستندساز با اشاره به اینکه باید بتوانید مدارک را زنده کنید، گفت: این کار را چطور انجام میدهید؟ این یک چالش جدی است. به وضوح بعضی وقتها از بازسازی و تکنیکهای مستند درام استفاده میکنیم. جاهای دیگر ممکن است از تکنیکهای تعاملی استفاده کنیم. وقتی درباره مستند حرف میزنیم نباید خودمان را محدود کنیم. روشهای مختلفی وجود دارد که مستندها بتوانند تعاملی باشند. مردم میتوانند به مسیرهای مختلفی بروند و هرکدام از این مسیرها اجزای بصری خاص خودش را دارد. روزنامه بریتانیایی فاینشال تایمز یک کار تعاملی انجام داد که شما را به یک راننده شرکت اوبر تبدیل میکرد. و همهاش براساس شواهد آماری بود که نشون بدهد آیا یک راننده اوبر میتواند درآمد کافی داشته باشد یا نه. این ایده بازیگوشانهای بود ولی داستان راننده اوبر بودن را تعریف میکرد. واقعیت مجازی هم حوزه وسیعی است که کار ما را تغییر خواهد داد.
ریس با اشاره به کاربردهایی که واقعیت مجازی برای ساخت مستند در آینده خواهد داشت، گفت: ما اکنون از بازسازی و حضور کارشناسها هم استفاده میکنیم. در مستند تحقیقی، ما کارشناسی میخواهیم که معنای شواهدی که داریم را توضیح دهد. پس دوباره ریشه کار ما در شواهدمان است. یعنی همان چسبی که مسیر روایی ما را محکم نگه میدارند. بگذارید مختصری هم درباره خبرنگارها صحبت کنیم. ما خبرنگار داریم ولی آنها برای هدف خیلی مشخصی آنجا هستند. آنها ستارههای نمایش نیستند. من خبرنگارهایی که یک مستند تلویزیونی معمولی دارد را ندارم. خبرنگارها به چند دلیل حضور دارند.
وی ادامه داد: اولا، فراموش نکنید که وقتی ما مصاحبه انجام می دیم، از سوژهها نمی خواهیم که شبیه خیلی از مستندها چیزی را توضیح بدهند، بلکه ما با آنها رودررو می شویم و آنها را به چالش می کشیم، پس باید مصاحبههای چالشی و پرسشگرانه داشته باشیم. این یک بخش خیلی خیلی مهم از کاری است که ما میکنیم.
ریس افزود: پس ما شواهدی که داریم را برم یداریم و پیش کسی می بریم، البته معمولا تماشای کسی که به چالش کشیده می شود جذاب است. اما آن خبرنگار باید در آن شکل از مصاحبه مقابله ای ماهر باشد. ما معمولا این فرآیند طولانی را طی میکنیم که از افراد بخواهیم درباره چیزی نظر بدهند، ولی اگه این درخواست را رد کنند ما در خیابان جلویشان را میگیریم و ازآنها میخواهیم درباره چیزی که در مستند ما هست حرف بزنند.
وی ادامه داد: به نظر من، برای ترکیب کردن تمام این عناصر در یک روایت واحد، جذاب و دراماتیک خیلی سخت است این سختتر از ساختن یک مستند درباره یک فرد، یا یک خانه یا یک خیابان است. آنها هم می توانند جذاب باشند. مستندهای مشاهدهای میتوانند خیلی جذاب باشند و تماشاگرها هم آنها را دوست دارند، ولی وقتی داریم درباره تمام این اجزای جدا از هم صحبت می کنیم، ترکیب کردنشان در بدنهای که دراماتیک و قابل فهم است و شواهدی که ما داریم را ارائه می کند، این کار خیلی سختی است. و تواناییهای کسانی که در گروه من کار میکنند را به چالش می کشد.
این روزنامهنگار و مستندساز گفت: آدمها معمولا یاد گرفتند که روی نوع خاصی از مستند کار بکنند. من توصیه می کنم «اسناد سری قبرس» را ببینید که آخرین کاری است که ما در آن دخیل بودیم. تاثیر چیزی است که ما دنبالش هستیم، و دومین مرد قدرتمند قبرس بخاطر این گزارش استعفا کرد. این داستانی بود درباره برنامه پاسپورت قبرس که یک برنامه سرمایه گذاری پاسپورت بود یعنی شما عملا میتوانستید پاسپورتشان را بخرید. آنها الان این برنامه را بخاطر مستند ما قطع کردند. در خیابان در این مورد تظاهرات شد و اتحادیه اروپا تحقیق قضایی را شروع کرده.
ریس ادامه داد: کمیسیون اروپا گفت این مستند را دیده و شوکه شدند. این از نظر من یک موفقیت است. نه تنها بخاطر تاثیرش بلکه به این دلیل که این مستند توانست مردم را دخیل کند و به آنها نشون بدهد چه اتفاقی دارد می افتد. این چیزی است که من به آن می گویم مستند تحقیقی و من خیلی ازش راضی بودم. اسمش اسناد سری قبرس بود و فکر می کنم اگر بگردید میتوانید پیداش کنید. این خلاصه کاری است که ما در گروه تحقیقی انجام می دهیم. اینکه نه فقط بخش تحقیقی، بلکه وجه داستانگویی کار ما چقدر مهم است تا مستندهای ما موفق باشند.
فیل ریس گفت: مستندهایی دیدم که ۶،۷ یا ۸ ساعت هستند پس دنیا دارد از نظر مصرف رسانه به شکل شگفتآوری تغییر می کند. غیرممکن است که بتوانیم حدس بزنیم انقلاب اطلاعاتی قرار است ما را کجا ببرد. هنوز فرصتی وجود دارد، چه در سالن سینما، چه در سینمای خانگی، و نتفلیکس این را بدون شک نشان داده، برای مستند که در همه اشکالش به حیاتش ادامه بدهد. بنابراین به عنوان فیلمساز مستند فکر می کنم آدمهایی که آنجا هستند باید به همه منابع بالقوه جذب سرمایه توجه کنند و اینکه خیلی چیزها می تواند در اختیارشان قرار بگیرد. شما میتوانید یک مستند را با گوشی فیلمبرداری کنید. میتوانید به چیزی فکر کنید که فقط ده دقیقه است، خیلی کارها می توانید انجام بدهید که میتواند به واسطه پلتفرم های مختلف پخش بشود. فکر می کنم دوران خیلی هیجانانگیزی شروع شده است.
مدیر بخش خبرنگاری جستجوگرانه در الجزیره گفت: وقتی به نتفلیکس نگاه میکنید دهها مورد می بینید. بنابراین دنیا دارد عوض می شود و با سرعت هم عوض می شود. این یک چالش هیجان انگیز است. برای من، به عنوان مسئول گروهی که محتوا تولید میکند، همان قدر جالب است که محصول پنج دقیقهای یا ۱۲ دقیقهای تولید کنم که یک محصول دو یا ۵ بخشی ۵۰ دقیقهای. این امکانها وجود دارند و من فکر میکنم این نکته مثبتی است. فکر می کنم باید جایی باشید که بتوانید سرمایه جذب کنید.