به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، این روزها دستگاه دیپلماسی ترکیه، به سرعت در حال بهبود روابط با کشورهای منطقه است اما خبری از بهبود روابط با آمریکا و اروپا نیست.
ترکیه تصمیم گرفته روابط خود را با مصر، امارات متحده عربی و عربستان سعودی به حالت عادی بازگرداند و در عین حال، در ماجرای حملات تجاوزگرانه رژیم صهیونیستی علیه فلسطین هم، رسانه های تحت امر حزب عدالت و توسعه، تصویری را به نمایش می گذارند که در آن، ترکیه به عنوان کشوری دیده می شود که در حال تلاش برای استفاده از ظرفیت دیپلماسی به منظور کمک به فلسطین است.
برخی از رسانه های ترکیه، تلاش می کنند اعتراضات مردم مسلمان ترکیه را برجسته کنند و برخی دیگر نیز به شکلی سیاسی و حزبی با موضوع برخورد کرده و به عنوان مثال، روزنامه ینی آکیت از روزنامه های نزدیک به حزب اردوغان، در روزهای اخیر، بارها چنین تیترهای اغراق آمیزی از زبان مردم فلسطین به کار برده است:«ای اردوغان ما را نجات بده».
اما به موازات پویایی و سرعت در سیاست خارجی منطقه ای، ترکیه در مواجهه با آمریکا و اروپا، دچار مشکلات جدی شده و ظاهراً فعالیت های دیپلماتیک ترکیه برای نزدیک شدن به دولت جو بایدن هنوز نتیجه رضایت بخشی نداشته و اظهارات اردوغان در روز اروپا نیز نشان داد که آنکارا با اتحادیه اروپا روابط قابل تعریفی ندارد.
با در نظر گرفتن تابلوی بالا، سوال اینجاست: ادامه روند کنونی رکود و انجماد در روابط ترکیه با جهانِ غرب، تا چه اندازه بر قدرت منطقه ای ترکیه اثر خواهد گذاشت؟
پروفسور فواد کِیمان معاون دانشکده روابط بین الملل دانشگاه سابانجی، در یک یادداشت تحلیلی، به این سوال پاسخ داده است.
ترکیه، بازی ساز یا بازی خراب کن؟
پروفسور فواد کِیمان، معتقد است که تغییر در ساختار سیاسی و اجرایی ترکیه، به طور مستقیم بر سیاست خارجی این کشور و مواجهه با غرب نیز تاثیر گذاشته است.
او در این مورد چنین نوشته است: آن چه در سالیان 2017 - 2018 میلادی مشاهده کردیم، این بود که تشکیل ائتلاف جمهور (اردوغان - باغچلی) و تاسیس یک نظام سیاسی – اجرایی جدید به نام نظام ریاستی، مجموعه ای از تغییرات سیاسی را با خود به همراه آورد.
این تغییرات، مفاهیم جدیدی را برجسته کردند که یکی از آنها مفهومی به نام خودمختاری استراتژیک است که به عنوان یک چشم انداز سیاست خارجی مطرح شد.
اما در کوتاه مدت و در سال 2021، به سرعت اعتبار خود را از دست داد. چرا؟ به خاطر مجموعه ای از اشتباهات مهم در تعریف مفهوم خودمختاری استراتژیک. (نویسنده، عامدانه در تعریف خود از تصمیم اردوغان، به جای ترکیب استقلال در تصمیمات سیاست خارجی، از مفهوم خودمختاری استراتژیک نام برده که حتی فراتر از استقلال در سیاست خارجی بوده و به این معنی است که ترکیه به شکلی بلندپروازانه، به دنبال آن بوده که یک استراتژی تعریف کند که نه تابعی از نحوه رفتار شرق و غرب، بلکه مبتنی بر دیدگاه های ملی خود ترکیه باشد./ مترجم).
خطاهای مهم تعریف خودمختاری استراتژیک در سیاست خارجی ترکیه از دید فواد کِیمان، عبارتند از:
(الف) در نگرش سیاسی دولت ترکیه، خودمختاری استراتژیک، مبتنی بر قدرت سخت تعریف شد و نه با تکیه بر ملزومات و ظرفیت های قدرت نرم.
(ب) برجسته سازی حوزه نظامی و عملیات برونمرزی، به عنوان یک قلمرو قدرت تعریف شد.
(ج) یک رهبر منطقه ای، ادعا کرد که در سطح یک بازیگر جهانی است.
(د) در سیاست خارجی، نه بر اساس یک محور اصلی بلکه صرفاً بر اساس یک کشور-ملت مستقل عمل کرد.
(ه) به جای تلاش برای جهانی سازی فعال، تنها با چند گزینه و اتحاد و روابط نه چندان پایدار عمل کرد.
(و) از یاد بردن موازنه و ایجاد تعادل در روابط با قدرت های بزرگ به ویژه روابط آمریکا و روسیه.
(ز) امنیت و اقتصاد را بر موضوع حیاتی دموکراسی ترجیح داد.
(س) درک و اجرای یک سیاست خارجی مبتنی بر اصل بقای دولت و تبعیت محض از رئیس بر اساس پرهیز از انتقاد و وفاداری مطلق.
در تمام تصمیمات و اقدامات سیاست خارجی ترکیه، به منظور برجسته سازی مفهومی به نام خودمختاری استراتژیک، از سوریه تا لیبی، از مدیترانه شرقی تا قفقاز، از یونان تا مصر و اسرائیل، از رابطه با آمریکا، اتحادیه اروپا، روابط ناتو تا روابط با روسیه و ایران، آنکارا بر اساس همان اشتباهات، قدم برداشت.
هدف سیاست خارجی ترکیه در تمام این موارد، این بود که رابطه بین ابعاد خودمختاری استراتژیک، ارتقای ظرفیت، ارتباط بین استراتژی و محیط، از عملیات نظامی برونمرزی تا پیشرفت در صنایع دفاعی، بر اساس افزایش قدرت سخت و دستیابی به توان بازدارندگی باشد.
چرا؟ تا ترکیه هم در میدان نبرد و هم در پشت میز مذاکره، قدرتمند شود. از سال 2017 تا ماه 8 سال گذشته به این شکل عمل شد. اما در سال 2020 میلادی، ترکیه وارد فضایی شد که نه تنها نتوانست به یک استراتژی بزرگ برسد، بلکه در حل مشکلات منطقه ای هم ناتوان ماند.
روابط ترکیه و غرب و خودمختاری استراتژیک
فواد کیمان می گوید: من از دیدگاه های غالب دالای در مورد سیاست خارجی خوشم می آید و کارهای او را دنبال می کنم. به قول غالب دالای، در چند سال گذشته، ما همواره دچار این اشتباه شده ایم که گویی جهانِ غرب، به تمامی پایان یافته است.
ما می توانیم این واقعیت را قبول کنیم که حالا در جهانی زندگی می کنیم که غرب، کانون تمام تصمیمات و تحولات آن نیست. قبول. این صحیح است. اما چنین نگرشی، نباید منجر به این تصور شود که فکر کنیم در جهانِ پسا غرب و منهای غرب به سر می بریم.
قدرت گرفتن آسیا، چین و مسائلی از این دست، همگی فاکتورهای صحیحی هستند. اما این یک دوران گذار است و هنوز چیزی تثبیت نشده است. به عبارتی دیگر، جهان دارای مرکزیت غرب از میان رفته، اما هنوز در شرایطی نیستیم که فکر کنیم جهان، با کانونیت شرق می چرخد.
استفاده حزبی و ابزاری از سیاست خارجی
فواد کِیمان معتقد است که اگرچه در سیاست خارجی ترکیه، خودمختاری استراتژیک به عنوان یک چشم انداز سیاست خارجی طرح می شود، اما در واقع، هدف آن، بیشتر برای کمک به تنظیم سیاست داخلی و نیازهای ائتلاف اردوغان - باغچلی عمل می کند.
همچنان که در آرای سخنگوی اردوغان نیز می بینیم. قرائت ابراهیم کالین از تاریخ، فرهنگ و نوسازی بومی و ملی، ذات گرایانه و ضد غربی همچنین با هدف تقویت ایده سنت ترکی – اسلامی است که سعی شده مصادیق آن در سیاست داخلی برجسته شود. این یک ترجیح ایدئولوژیک - سیاسی است، نه یک انتخاب نهادی - نظری.
بنابراین، مهم ترین هدف خودمختاری استراتژیک در سیاست خارجی دولت اردوغان، پیشبرد اهداف دیپلماتیک در دنیای خارج نیست، بلکه تلاش برای برجسته سازی ارزش های تبلیغ شده از سوی ائتلاف جمهور و پیروزی در نبرد انتخاباتی داخل است!
با این حال، ائتلاف جمهور، روز به روز با مشکلات بزرگتری روبرو شده و نه تنها قادر به پیشبرد خودمختاری استراتژیک نیست، بلکه در مدیریت داخل کشور هم، دچار ضعف شده و در حوزه دیپلماسی هم در چند حوزه دست به عقب نشینی زده و به دنبال عادی سازی روابط با مصر، عربستان سعودی و اسراییل است.
منبع: روزنامه قرار
انتهای پیام/