به گزارش ایسنا،این کتاب سرگذشت نامه مستند سردار شهید علیرضا نوری است که توسط گلعلی بابایی پژوهش و نگارش شده است.
این کتاب در 20 فصل و 366 صفحه چاپ و منتشر شده است.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:.. عید سال 1352 جوان سربازی همراه با دوبرادرم،فریدون و خسرو برای گذراندن مرخصی ایام نوروز از تهران به منزلمان در اهواز آمد و برای اولین بار من و او همدیگر را دیدیم.جوان بسیار محجوبی بود.زمانی که با من روبرو میشد مدام سرش را پایین میانداخت.یعنی بیشتر سعی میکرد به چهرههای ما دخترها، بخ به رخ نشود. ولی گاهی هم پیش میآمد که که با من یا خواهرهایم رخ به رخ شود.نگاهش خیلی عادی بود و سریع آن را میزدید.
من کلاس سوم متوسطه بودم. لباس آستین بلند با شلوار جین میپوشیدم. با اینکه همه خانواده به شدیت پایبند به نماز و روزه بودیم و پدرم خیلی وقتها در حال قرائت قرآن بود،ما دخترها حجاب نداشتیم ولی لباسهای پوشیده تنمان میکردیم.
بین خواهرها،من از همه شیکپوشتر و خوشلباستر بودم.یعنی از همان بچگی سِت میپوشیدم... .
انتهای پیام