خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و اندیشه: روابط ایران و ژاپن از تاریخی طولانی برخوردار است. وجود جاده ابریشم تاریخ روابط دو کشور را به قرنها قبل – حتی تا دوره هخامنشیان – بازمیگرداند. در عصر جدید اما برقراری و اتصال دوباره دو کشور از طریق غرب صورت گرفت. ناصرالدین شاه قاجار در دومین سفر خود به اروپا در روسیه با سفر ژاپن دیدار کرد و خواهان برقراری روابط دیپلماتیک بین دو کشور شد. پس از آن اما به دلیل مواجهات نظامی و سیاسی ژاپن با روسیه نام این کشور برای ایران مطرح شد و حتی شخصیتهایی چون سیاح محلاتی نیز به این کشور مسافرت کردند. ایران که در دوران قاجار همیشه از روسیه زخم خورده بود، مواجهه از موضع قدرت ژاپن را میستود و ژاپنیها نیز به دلیل وجود مرزهای مشترک بین ایران و روسیه، ایران را به مثابه یک پایگاه یافتند.
نخستین سفر ژاپنیها به ایران در عصر جدید اما مکتوبات خوشایندی برجای نگذاشت. شخصیتی با نام ماساهارو در زمان ناصرالدین شاه از طریق بنادر جنوب به ایران آمد و در تهران به ملاقات شاه رفت. ماساهرو در سفرنامه خود ایرانی عقب مانده، فاقد امنیت، دچار به فساد شدید و... را به تصویر کشید. نخستین پیمان سیاسی دو کشور اما به سال ۱۳۰۸ بسته شد و کمی پیش از آن نیز دفاتر تجاری در دو کشور افتتاح شده بود. از آن دوران ایران به مثابه یک بازار مصرف برای ژاپنیها مطرح شد.
در دوران پهلوی اول ایران به سمت آلمان نازی گرایشهایی پیدا کرد. با شروع جنگ جهانی دوم ایران با ژاپن به عنوان متحد آلمان نازی در جنگ پیمان دوستی و مودت امضا کرد، اما پس از اشغال ایران توسط قوای متفقین، روابط ایران و ژاپن قطع شد. پس از این دوران اما سیاستمداران ژاپنی همیشه سیاستهای صلح جویانه را با ایران مدنظر داشتند. به عنوان مثال پس از ملی شدن صنعت نفت که نفت ایران تحریم شده بود، ژاپن با خرید نفت کمکهای قابل توجهی به ایران کرد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، ضرورت قطع ید غرب از ایران پیش آمد و توجه به شرق در دستور کار قرار گرفت. این میان صنایع فرهنگی ژاپن بویژه در حوزه سینما و آثار سینماگران برجسته و ماندگاری چون کوروساوا، کنجی میزوگوچی و یاسوجیرو اوزو و همچنین انیمیشنهای ژاپنی بسیار مورد توجه ایرانیان قرار گرفت. پس از پایان جنگ ایران و عراق و مشکلات اقتصادی که پیش آمد، ژاپن به عنوان یک بازار کار بسیار مورد توجه قرار گرفت و تعداد قابل توجهی از ایرانیان به امید یافتن شغلی با درآمد بالا به این کشور مهاجرت کردند و از آن تاریخ به بعد ژاپن در فرهنگ عامه ایرانیان جای ویژهتری را باز کرد. به هر روی اکنون ژاپن به عنوان یک کشور توسعه یافته و یک قدرت مهم اقتصادی در سطح جهان مطرح است. این کشور توانسته پیشرفتهای صنعتی و تکنولوژیکی قابل ملاحظهای داشته باشد. قدرت اقتصادی، ژاپن را از نظر سیاسی هم برجسته کرده است و این کشور بعضا نقش مهمی را در میانجیگریهای بینالمللی ایفا کرده و میکند.
در تازهترین قسمت از پرونده «نگاهی به «چهل سال دیپلماسی فرهنگی» با حسین دیوسالار، رایزن فرهنگی ایران در ژاپن در موضوع دیپلماسی فرهنگی ایران در این کشور مهم شرق آسیا به گفتوگو نشستیم. قسمتهای پیشین این پرونده را از نشانیهای زیر بیابید و در ادامه با این گفتوگو همراه شوید:
قسمت اول: ضرورتهای دیپلماسی فرهنگی؛ قدرت نرم ایران کی بروز پیدا میکند؟
قسمت دوم: چندوچون فعالیتهای سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و دیپلماتهایش
قسمت سوم: فرهنگیان دیپلمات و مساله گفتوگو / از گریبایدوف تا رومن گاری
قسمت چهارم: آیا منافع ایران در آسیای مرکزی محدود است؟ / نظر تحلیلگر قزاقستانی
قسمت پنجم: مصطفوی: گرجستان را اشتباه گرفتهایم / ماجرای کلوبهای شبانه ایرانیان
قسمت ششم: رستمی: سران اتیوپی مخالف یکجانبهگرایی غربند / مدافعان همیشگی ایران
قسمت هفتم: جامعه شیعی ایران از دیپلماسی زیارت غفلت کرده است
*میدانیم که از نظر فرهنگ عمومی دو جامعه ایران و ژاپن تفاوتهای بنیادینی دارند، هرچند که اشتراکاتی میتوان پیدا کرد. اما میدانیم که ژاپن حداقل از جهاتی برای ایرانیها الگو بوده است. بویژه در دوران آغاز نهضت بیداری ایرانیان که مصادف با دوران میجی ژاپن بود، ایرانیان رویای قدم گذاشتن در راه ژاپن را درسر داشتند. ضمن اینکه ژاپن از نظر نظامی نیز آن دوران توانست روسیه را شکست دهد. درباره اشتراکات دو کشور سخن بگویید و بفرمایید که سختیهای کار فرهنگی و شناساندن ایران به فرهنگ متفاوت ژاپنیها در چیست؟
در خصوص دو کشور بزرگ ایران و ژاپن در دو پایانه غربی و شرقی آسیا باید گفت که بیش از ۱۳۰۰ سال روابط تاریخی و فرهنگی و به طور خاص از طریق جاده ابریشم، پیوندهایی را میان دو ملت ایجاد کرده است و آثار این تعاملات و رفت و آمدها را میتوان به وضوح مشاهده کرد که نمونه آن آثار ایرانی در موزه سوشوئین در ناراست که شگفتی این حضور را در هر مخاطبی ایجاد میکند.
نکته مهم و قابل توجه به عنوان یکی از انگیزههای بسیار ارزشمند در دو طرف میتوان به علاقهمندی و احترام متقابل در کنار برخی از اشتراکات مانند نوروز ایرانی و اعتدال بهاری ژاپنی، مراسم یلدای ایرانی و برنامههای اعتدال زمستانی ژاپنی (توئوجی)، احترام به درگذشتگان و اهل قبور ایرانی و برنامه اوبون ژاپنی، احترام به بزرگترها، علاقهمندی به آداب و سنن و ... اشاره کرد و در واقع این احترام و علاقهمندی بسیار فراتر از برخی اشتراکات عمل کرده است، چنانچه مردم ژاپن به دلیل شاخصههایی مانند فرهنگ دوستی، مطالعه و علاقه به دانستن و جمع آوری اطلاعات، به طور خاص به آشنایی با فرهنگ و تمدن ایران و تاریخ کشورمان گرایش داشته و جهش جدی فعالیتها و آثار ایران شناسان ژاپنی، رفت و آمدهای فراوان سیاحتی ژاپنیها از یک سو و همچنین علاقهمندی ایرانیها به فرهنگ ژاپنی، فیلمها و انیمیشنها، آگاهی یافتن از شاخصههای رشد و توسعه سریع این کشور به عنوان اولین کشور توسعه یافته غیراروپائی بسیار حائز اهمیت است.
برای تبیین دقیقتر موضوع باید اشاره کنم که به دلایل مختلف از جمله دوری دو کشور از یکدیگر، قوانین مهاجرتی و... در حال حاضر امکان دستیابی به زمینههای کاری در دو کشور وجود ندارد، بنابراین آشنایی و یادگیری زبان فارسی نمیتواند به این دلایل مورد توجه ژاپنیها قرار داشته باشد، اما شاهد هستیم که به طور خاص روند رشد فارسی آموزان در دورههای مستقل رایزنی فرهنگی رو به افزایش است و با بررسی انجام شده متوجه شدیم که غیر از تعدادی که در رسانهها و یا فعالیتهای متنوع مرتبط با ایران همکاری دارند و زبان فارسی را باید یاد بگیرند تعداد قابل توجهی صرفا یادگیری زبان فارسی را برای آشنایی با فرهنگ، تاریخ و ارتباط با مردم ایران دنبال میکنند که بسیار ارزشمند است.
این میان البته به عنوان یکی از مهمترین مشکلات باید به تولید محتوا به زبان ژاپنی و پیچیدگیها و ظرایف خاص این زبان هم پرداخت که البته در سالهای اخیر تلاش شد با برنامه ریزی و دقت لازم محتوای مورد نظر با کیفیت مطلوب تهیه و ارائه شود که با استقبال فراوانی هم از سوی مخاطب ژاپنی مواجه شد که نمونه آن را میتوان در ترجمه و زیرنویس ژاپنی ۱۰ فیلم بلند ایرانی، تحقیق، تامین محتوا و انتشار چهار ویژه نامه مجله تخصصی «ایران» به زبان ژاپنی، تولید محتوای مناسب به این زبان در فضاهای مجازی، مطالب مشترک و دو زبانه فارسی و ژاپنی و... از سوی رایزنی فرهنگی اشاره کرد که تاثیرات فراوان ارتباطی و ایجاد شناخت برای مخاطب ژاپنی را فراهم کرده است.
مطالعات مرتبط با ایران شناسی، اسلام شناسی و زبان و ادبیات فارسی در ژاپن شاید تا حدودی دیرتر از غرب آغاز شده باشد اما به سرعت رشد داشته و دارای عمق و همراه با جزییات فراوانی است از سوی دیگر و علیرغم تلاش قابل تقدیر تعدادی از ژاپن شناسان ایرانی همچون دکتر نقی زاده، دکتر رجب زاده، دکتر سرکار آرانی، قدرت الله ذاکری و ... یکی از مشکلات در این تعاملات این است که شناخت ایرانیها از ژاپن دارای عمق و شناخت فلسفه و ریشهها در زمینههای مختلف نبوده و معمولا با واسطه زبانی غیر از ژاپنی صورت گرفته و لذا کم و بیش به ظواهر موضوعات معطوف بوده است، هر چند که با تاسیس حوزه مطالعاتی ژاپنی در دانشکده مطالعات جهان و یا کرسی زبان و ابیات ژاپنی در دانشگاه تهران در سالهای اخیر تحولات چشمگیری را در این زمینه شاهد هستیم.
از فرصت باید استفاده کنم و به دلیل اثر گذاری فراوان و شگرفی که حوزه مطالعاتی دو کشور در توسعه تعاملات فیمابین داشته است، نسبت به درگذشتگان از ژاپن شناسان ایرانی، ایران شناسان و اسلام شناسان ژاپنی و اساتید زبان و ادبیات فارسی ژاپنی ادای احترام داشته و برای فعالان امروز هم آرزوی توفیق و سربلندی کنم که همواره خود را قدران آنان میدانیم.
البته در طرف دیگر هم علیرغم این که ژاپنیها بسیار کوشیدهاند و به صورت جزئیتر و عمیقتر در خصوص ایران مطالعه داشتهاند اما کماکان حوزه شناختی فیمابین نیازمند توجه بیش از پیش است و این موضوع در خصوص ژاپن و ایران نسبت به دیگر کشورها با توجه به امکان الگو برداری در بسیاری از زمینهها برای توسعه کشور، ضروری است ضمن آن که در نگاه به شرق نیز میتواند بسیار موثر باشد.
و اما از جمله دیگر مشکلات در ارتباط دو کشور هم که به نوعی به بحث شناخت که تا حدودی عرض کردم باز میگردد، عدم آگاهی کافی از فرهنگ رفتاری و نوع تعاملات ژاپنیها با موضوعات است که تنها به یک مورد در این بخش اکتفا میکنم و این که تصور ژاپنیها از زمان، یک ترسیم خطی است یعنی اقدامات و فعالیتها باید به نوبت و یکی پس از دیگری انجام شود، در صورتی که تصویر ما و بسیاری دیگر از کشورهای منطقه ما، نگاه طولی به زمان است که میتوان در یک زمان چند کار را با یکدیگر انجام داد و پیش برد. لذا در تعاملات و همکاریها، عدم توجه به این گونه موضوعات در فرهنگ دو طرف در کنار مشکلات تولید محتوای مناسب برای معرفی ظرفیتهای ارزشمند و قابل توجه کشورمان میتواند بخشی از این مشکلات باشد.
*ژاپنیها از نیمه دوم قرن بیستم رو به شناخت ایران و ترجمه آثار ایرانی کردند. میدانیم که ایرانیان نیز متقابلا به شعر ژاپن و گونه خاص آن یعنی هایکو که ریشه در عرفان شرق آسیا دارد، توجه ویژه نشان دادند. این موارد در صورتی بود که عرفان شرق آسیا با عرفان ایرانی مشابهتهایی داشته است. اما این توجه دوگانه هنگامی اتفاق افتاد که پیشتر در دو کشور توجه به آثار غربی صورت گرفته و غرب نیز پیشتر توجه به فرهنگ ژاپنی و ایرانی را در دستور کار قرار داده بود. به نظر شما چرا این روابط اینقدر دیر آغاز شد و چرا هنوز هم نتوانستهایم در زمینه ادبیات و زبان فارسی در ژاپن قدرتمند ظاهر شویم و کارها صرفا محدود شده به فعالیتهای رایزنی فرهنگی؟
از سده هفتم و هشتم میلادی و دوره آسوکا در ژاپن که احتمالا اولین رفت و آمد بازرگانان ایرانی رخ داد که نمونههای آنان در موزه سوشوئین که در برگیرنده آثار تاریخی از جمله آثار مهمی از دوره ایران باستان با قدمتی بیش از ۱۳۰۰ سال است و توسط امپراطور شومو و همسرش کومیو در دوره نارا جمع آوری شده و از طریق چین و کره به ژاپن آورده شده است، مواجهه ایرانیان مقیم آیوتای سیام (تایلند امروزی) که صحنه آشنایی و رویارویی با ژاپنیها بود تا سفر نخستین ایرانیها به ژاپن در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیست، اولین ورود و سفر افراد شناخته شدهای مانند میرزا محمد علی محلاتی معروف به حاجی سیاح در ۱۸۷۵ و صحاف باشی در ۱۸۹۷ به ژاپن، دوره مشروطیت، سال ۱۹۰۴ زمان تفوق و پیروزی ژاپن به عنوان کشوری آسیایی بر روسیه به عنوان ابرقدرت که اشتیاق برای آشنایی با این کشور را در ایران صد چندان کرد، آغاز رسمی روابط در دهه دوم قرن بیستم (۱۳۰۸-۱۹۲۹) و... متاسفانه شناخت متقابل، متناسب با میزان اشتیاق و علاقهمندی ایجاد نشد و از سوی ایران بیشتر به ظواهر و نه فلسفه، اندیشه، فرهنگ و زمینههای اصلی رشد و توسعه بسنده شد.
اما علیرغم این شرایط باید تاکید کنم که مطالعات مرتبط با ایران شناسی، اسلام شناسی و زبان و ادبیات فارسی در ژاپن شاید تا حدودی دیرتر از غرب آغاز شده باشد اما به سرعت رشد داشته و دارای عمق و همراه با جزییات فراوانی است که به طور نمونه میتوان در خصوص سفرنامههای ژاپنی ملاحظه کرد که استاد دکتر هاشم رجب زاده ژاپن شناس برجسته ایرانی و دارای نشان ویژه امپراطوری، در ترجمه و انتقال دریافتهای ژاپنیها به زبان فارسی نقش بسیار ارزندهای را ایفا کرد و یا دکتر نقی زاده و دکتر سرکار آرانی در حوزههای آموزشی و اقتصادی اهتمام ویژهای داشتهاند.
با توجه به وجود برخی اشتراکات و نظرات در زمینههای دینی مانند محیط زیست، خانواده، اخلاق و ... میان اسلام و شینتو، این زمینه میتوانست زمینه موثر و مهمی برای توسعه همکاریها تلقی شود که کمتر مورد توجه قرار داشتبنابراین در خصوص گرایشهای مطالعاتی و تحقیقاتی در میان متخصصان و اندیشمندان ژاپنی با قدمتی حدود ۸۰ ساله، که دیرتر از غرب این گرایشها و مطالعات آغاز شده اما بیتردید ژاپنیها امروز جزء پیشگامان عرصههای مطالعاتی در این گرایشها هستند و آثار متعدد، تخصصی و بعضا بسیار جزئی را پدید آوردهاند و لذا این روند مطالعاتی با جهش بسیار زیاد ادامه پیدا کرد و میتوان ایران شناسان و اسلام شناسان ژاپنی را جزء اندیشمندان پیشرو در این خصوص قلمداد کرد.
اما در سوی دیگر و طرف ایرانی، گرایشهای مرتبط با ژاپن شناسی در گذشته و حال ایران که شما هم اشاره کردید به ویژه در زمینه الگوبرداری برای رشد و توسعه و گام نهادن در مسیر مدرنیته شدن، به مراتب عقبتر بوده و حوزههای کلیتری را شامل میشود و علیرغم تالیف بیش از ۱۵۰ اثر در این خصوص، به هیچ عنوان کافی نیستند و به ویژه به دلیل عدم آشنایی با زبان ژاپنی که در سئوال قبلی هم تشریح شد، شناخت از ژاپن در ایران پیشرفت مشابهی نداشته است، هرچند با تاسیس گروه مطالعات ژاپن شناسی در دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران و یا کرسی زبان ژاپنی در دانشگاه تهران و برخی از موسسات و مجموعههای مطالعاتی، زمینههای بهتری فراهم شده است و معتقدم این کشور به دلایل بسیار فرهنگی، تعاملات و ارتباطات سنتی، اشتراکات رفتاری، اخلاقی و... داشتههای فراوانی برای آموختن، تجربه کردن و دریافت دارد که ضرورت این گونه مطالعات را انکارناپذیر میکند.
اما به هر شکل تفاوت جدی زبانی و جدائی و دوری سرزمینی در این فرایند موثر بوده است هر چند که روند رو به رشدی را هم تجربه کرده است. در خصوص زبان و ادبیات فارسی هم وضعیت به همین شکل بوده است.
*زمینههای یادگیری زبان فارسی در ژاپن وجود دارد؟
زمینه یادگیری زبان فارسی در این کشور کمی متفاوت است و دلایل شغلی، جزء شاخصههای کم اهمیت قلمداد میشود و لذا علاقهمندی جمع زیادی از ژاپنیها برای آشنایی با فرهنگ و تمدن ایران و اسلام و همچنین سابقه مطالعات مرتبط با چین شناسی و یا آگاهی نسبت به منطقه غرب آسیا و... موثر بوده و هست، ضمن آن که ارتباط تنگاتنگی هم گرایش به زبان فارسی با مطالعات ایران شناسی، یعنی اهتمام محققان ژاپنی به یادگیری زبان فارسی وجود داشته است.
برخی از موسسات علمی و دانشگاهها نیز به صورت مستقل کرسی زبان فارسی را از سالهای گذشته تاسیس کردهاند و برخی از آنان مانند دانشگاه زبانهای خارجی دانشگاه اوساکا از سال ۱۹۲۵، دانشگاه مطالعات خارجی توکیو از ۱۹۸۰و... دارای قدمت و سابقه طولانی هستند و تحقیقات گسترده زبان و ادبیات فارسی در ژاپن شکل گرفته که به عنوان نمونه میتوان به برخی از اسامی و آثار اندیشمندان و محققان در این مختصر مانند پروفوسور آراکی «رباعیات خیام» (۱۹۲۰)، «تاریخ ادبیات ایران» (۱۹۲۲)، پروفسور گامو «تاریخ و فرهنگ ایران» (۱۹۴۱) با اطلاعات جامعی درباره فردوسی، سعدی و حافظ، ترجمه «گلستان سعدی» (۱۹۷۴) به زبان ژاپنی، «شاعران ایرانی» درباره عصر سعدی و حافظ (۱۹۷۴)، مرحوم اوگاوا ترجمه «رباعیات خیام» (۱۹۴۹)، پروفسور ساوا ترجمه «گلستان سعدی» به ژاپنی (۱۹۵۱)، استاد کورایاناگی «مجموعه آثار عربی و فارسی» به همراه استاد گامو (۱۹۶۴) با ترجمه ژاپنی گزیدهای از گلستان، بوستان، مثنوی معنوی و غزلیات شمس، ترجمه ژاپنی «رستم و سهراب»، گزیدهای از «قابوس نامه»، گزیدهای از «رباعیات خیام»، تاریخچهای از «سیر ادبیات فارسی از آغاز تا جامی»، ترجمه کامل «هفت پیکر» (سال۱۹۷۱)، ترجمه «دیوان حافظ» (۱۹۷۶)، تاریخ «ادبیات فارسی» (۱۹۷۷)، «شاعران ایران» (سال ۱۹۸۰)، «دستور مفصل فارسی» (۱۹۸۲)، «تاریخ زبان فارسی» (۱۹۸۴)، فرهنگ «فارسی به ژاپنی» (۱۹۸۸) و فرهنگ «ژاپنی به فارسی»، پروفسور ایزوتسو اسلامشناس شهیر ژاپنی «فیه ما فیه مولوی» (۱۹۷۸)، پروفسور امیکو اوکادا آثاری همچون «خسرو و شیرین» (۱۹۷۷)، «لیلی و مجنون» (۱۹۸۱)، «ویس و رامین» (۱۹۹۰)، «اساطیر ایرانی» (۱۹۸۲)، «داستان اسکندر» (۱۹۸۷)، «قلب ایرانی» - عشق من، کشور شعر و سخن- (رایزنی فرهنگی در زمینه محتوا، سفر ایشان به ایران که نتیجه آن نگارش این کتاب بوده است همکاری کرد)، دکتر ناکامورا داستان «بوف کور» صادق هدایت (۱۹۸۳)، برگزیدهای از «داستانهای کوتاه هدایت و جمال زاده و مقالاتی در زمینه آثار و زندگی این نویسندگان»، دکتر یامادا «نفرین زمین» جلال آل احمد (۱۹۸۱ )، دکتر فوجیموتو رئیس کرسی زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اوساکا با آثار متعددی در زمینه داستان نویسی معاصر ایران، دکتر فوجیای ترجمه «تذکره الاولیاء» (۱۹۸۹) و... دکتر آیانو ساساکی «الهینامه عطار» (۲۰۱۹) (ترجمه ژاپنی این اثر با حمایت رایزنی فرهنگی چاپ و منتشر شد) و... اشاره کرد و بنابراین این رشد مطالعاتی در ژاپن بسیار مهم و قابل توجه بوده است.
*صریح بفرمایید که راهکارهای کلان تقویت دیپلماسی فرهنگی ایران در ژاپن کدام موارد است و نهادهای مختلف در ایران چه باید بکنند؟
به نظر می رسد یکی از راهکارهای مهم، تلاش برای توسعه روابط فرهنگی از طریق ارائه محتوای درست و دقیق به علاقهمندان و فرهنگ دوستان ژاپنی در کنار تقویت مطالعات و شناخت بهتر از کشور ژاپن است که زمینههای فراوانی برای همکاری میان دو طرف را که وجود دارد، فعال میکند. روابط سنتی و تاریخی ایران و ژاپن، بستر ساز گام نهادن در مسیر رشد و توسعه فعالیتها محسوب میشود.
یکی دیگر از مهمترین راهکارها این است که بتوان زمینه تحصیل و آموزش علاقهمندان ژاپنی و ایرانی را در دورههای بلندمدت ایران شناسی و ژاپن شناسی در دو کشور فراهم کرد که نقش ماندگار و موثری در تعاملات فیمابین خواهد داشت.
زمینه یادگیری زبان فارسی در این کشور کمی متفاوت است و دلایل شغلی، جزء شاخصههای کم اهمیت قلمداد میشود و لذا علاقهمندی جمع زیادی از ژاپنیها برای آشنایی با فرهنگ و تمدن ایران و اسلام و همچنین سابقه مطالعات مرتبط با چین شناسی و یا آگاهی نسبت به منطقه غرب آسیا و... موثر بوده و هستالبته در طول این سالها اقدامات جدی از سوی رایزنی فرهنگی در اجرای برنامهها، سمینارها، زمینه سازی حضور اساتید ایران شناس، اسلام شناس و زبان و ادبیات فارسی برای ارائه مطالب در برنامههای متنوع رایزنی فرهنگی، تولید کتب و نشریات متعدد از جمله ۴ شماره ویژه نامه مجله تخصصی «ایران» و یا ۴۷۰۰ مایل، هنر، پل ارتباط ایران و ژاپن به زبان ژاپنی، برگزاری هفتههای فیلم، موسیقی، ترجمه و زیرنویس فیلم، همکاری گسترده با نهادها و موسسات فرهنگی، هنری و علمی، تولید مقالات و پژوهشهای متعدد فرهنگی و هنری ژاپن که در قالب برخی مجموعهها مانند ژاپن شناسی در ایران، سینمای ایران و ژاپن، ژاپن در آئینه فرهنگ و... منتشر و به مخاطبان ارائه شده است و دیگر اقدامات که در کنار ایجاد زمینه برای تربیت و آموزش استعدادهای جوان برای عمق بخشی و توسعه شناخت ضرورتی انکارناپذیر است.
*میدانیم که ژاپن اسلام شناسان مهم و درخشانی چون ایزوتسو را داشته که در مواقعی در ایران نیز به تدریس پرداخته است. وضعیت فعلی اسلام شناسی در ژاپن را چگونه میبینید؟ گفتوگوهای بینادینی اسلام و شینتو چگونه است؟
در این زمینه و گرایشهای مطالعاتی به طور کلی در سئوالات قبلی پاسخ ارائه شد، اما باید اضافه کنم که برجستگان این حوزه مطالعاتی مانند پروفسور ایزوتسو، پروفسور کورودا و بسیاری دیگر، فعالیتهای عمیق و ماندگاری را بر جای گذاشته و یا کماکان به فعالیت مشغول هستند، که نمونه امروز این فعالیتها را میتوان در مورد حجت الاسلام ابراهیم ساوادا در ترجمه قرآن کریم و دیگر متون دینی، پروفسور تاکه شیتا، دکتر سانو، دکتر تومیتو و... مشاهده کرد. بنابراین مطالعات اسلام شناسی روند مطلوبی را طی میکند و رایزنی فرهنگی نیز در این خصوص در تامین محتوایی و برخی کتب مورد نیاز به این روند کمک کرده است.
اضافه باید کرد که از جمله اقدامات بسیار مهم در تقویت این روند برای آشنایی بیشتر میتوان به رونمایی فیلم مستند شرقی در خصوص زندگی و آثار پروفسور ایزوتسو برای اولین بار در ژاپن به سال ۱۳۹۷ از سوی رایزنی فرهنگی اشاره کرد که موجب شناخت بیش از پیش حتی جامعه میزبان از این شخصیت ارزشمند و جهانی شد و یا برپایی اولین دور گفتوگوهای دینی ایران و ژاپن که برای فعال سازی این گونه فعالیتها برنامه ریزی و اجرا شد.
طبیعتا با توجه به وجود برخی اشتراکات و نظرات در زمینههای دینی مانند محیط زیست، خانواده، اخلاق و ... میان اسلام و شینتو، این زمینه میتوانست زمینه موثر و مهمی برای توسعه همکاریها تلقی شود که کمتر مورد توجه قرار داشت. با زمینه سازی انجام شده خوشبختانه در ۲۰ بهمن ماه ۱۳۹۷ و به مناسبت سالگرد آغاز نودمین سال روابط رسمی دو کشور با حضور دکتر ابوذر ابراهیمی ترکمان رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و رئیس شورای عالی ادیان، حجت الاسلام و المسلمین دکتر حکیم اللهی نماینده مقام معظم رهبری در اندونزی، حجت الاسلام و المسلمین ابراهیم ساوادا اسلام شناس و بنده از ایران و دکتر شیمی زو رئیس دانشگاه کوگاکان، دکتر تاکاشی ماتسوموتو مدیر گروه مطالعات شینتویی دانشگاه کوگاکان، دکتر ماساناری ایتایی استاد مرکز توسعه آموزشی دانشگاه کوگاکان و معاون رئیس، عالی مقام هیتوشی اوکائیچی رئیس پژوهشکده سازمان معابد شینتوئی (ایزدکدههای) ژاپن، عالی مقام تاتسومی یوشیکاوا از مقامات عالی رتبه –مقام نه گی- شینتو (ایزدکده) ایسه، دکتر هاروئو ساکورائی استاد تحصیلات تکمیلی دانشگاه کوگاکان و دکتر سانو استاد دانشگاه ریوکوکو و اسلام شناس از ژاپن، با همکاری معبد ایسه مهمترین و مقدسترین معبد شینتوئی در ژاپن، دانشگاه کوگاکان و مرکز گفتوگوی ادیان و فرهنگهای سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در شهر مقدس ایسه برگزار شد که زمینه همکاریهای ارزشمندی را فراهم کرد.
*پیشتر در ایران مترجمانی چون هاشم رجب زاده که ادبیات ژاپنی را به فارسی برگردانند، معدود بودند. اما اکنون چند سالی که تعدادی از مترجمان ایرانی هرچند با یک زبان واسطه به ترجمه آثار کلاسیک ژاپن از جمله قصههای مهتاب و باران و همچنین آثار ادبیات داستانی معاصر از جمله آثار کوبو آبه و... دست زدهاند و اتفاقا با استقبال خوبی هم مواجه شدهاند. با این مترجمان ارتباطی دارید؟ توصیههای شما به آنها چیست؟
بله و خوشبختانه همان گونه که عرض کردم با ایجاد زمینههای جدید در ایران، آموزش زبان ژاپنی در حال رشد و توسعه است و برخی از مطالعات و آثار بدون نیاز به زبان دیگر، از زبان ژاپنی در حال انجام است و این روند با تربیت و آموزش نیروی جوان، مسلط به زبان ژاپنی و آشنا با فرهنگ این کشور حتما روند مناسبتری را طی خواهد کرد.
*از نظر شما غایت دیپلماسی فرهنگی ایران در ژاپن چه باید باشد؟
بی تردید ظرفیتهای دو کشور در زمینههای مختلف فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، علمی، اجتماعی و... توسعه همکاریهای نزدیکتر و عمیقتر را مبتنی بر ۱۳۰۰ سال روابط تاریخی و فرهنگی به ضرورتی انکارناپذیر بدل کرده است که میتواند برای هر دو کشور مفید و موثر باشد و ایران نیز میتواند در نگاه به شرق خود، در راستای توسعه، گام نهادن و بهرهمندیهای علمی و فرهنگی با ژاپن همکاریهای گستردهای را ترسیم و اجرایی کند. در واقع این دو کشور بزرگ با روابط دیرینه و تاریخی که همواره مورد احترام دو طرف و علاقهمندی ملت و مردم دو کشور بوده است، میتواند با دیپلماسی فرهنگی فعال و مبتنی بر شناخت، بستر ساز توسعه در همه زمینهها باشد و این امکان را بیش از پیش فراهم کند، خوشبختانه در حال حاضر در حوزه فرهنگی، اقدامات و فعالیتهای مناسبی از دو طرف شاهد هستیم.