به گزارش ایسنا به نقل از روابط عمومی ستاد دیه کشور، «مصطفی – الف»، مرد ۴۵ سالهای است که به منظور راهاندازی کارگاه تراشکاری خود، با به کارگیری تعدادی از جوانان یزدی منجمله جوان ۲۰ سالهای به نام هادی اقدام به ساخت و ساز و تجهیز کارگاه میکند.
چند روز تا افتتاح مجموعه و در شرایطی که آقامصطفی با کلی وام و قرض پس از سالها کارگری در پای دستگاههای جوشکاری و تراشکاری داشت برای خودش زندگی جدیدی را رقم میزد اتفاقی رقم خورد که همه آرزوهای این مرد را به باد داد.
هر دو کارگری که آقامصطفی برای همکاری جذب کرده بود از اهالی میبد بودند و شبهای برای این که رفت و آمد از مرکز استان تا شهرستان یاد شده برای آنها به جهات مختلفی مقدور نبود آنها پس از یک روز کاری در اتاقی که در نیم طبقه کارگاه وجود داشت میرفتند تا به استراحت بپردازند.
ده روز تمام این دو کارگر در این موقعیت زندگی کرده بودند اما همیشه بابت روشنایی این مکان با مشکل مواجه بودند. به قول آقا مصطفی «صبح تا شب به قدری کار میکردیم که دیگر نایی برای حل مشکل روشنایی اتاق نبود. در طول روز هم به قدری کار نداشته روی سرمان ریخته بود که عقلمان قد نمیداد تا بخواهیم سیم بلند و سرپیچی که لامپ صد زردی به انتهای آن وصل شده بود را به وقت تاریکی شب نونوار کنیم».
طبق توافق کار جمعهها تحت هر شرایطی تعطیل بود. درست در اولین جمعهای که یکی از کارگران از این فرصت استفاده کرده و به مرخصی رفته بود اما هادی کارگر دیگری که تا حدودی هم دچار سرماخوردگی بود در کارگاه ماند و به استراحت پرداخت. استراحتی که البته مختل ماند.
آن روز آقامصطفی با اطلاع از این که هادی به دلیل وضعیت ناخوشی که داشت نتوانسته کارگاه را ترک کند به وقت تاهار با قابلمه و بشقاب سراغ او میرود تا ناهار را با او بخورد.
او را که خواب بود بیدار میکند. برای ناهار که میل چندانی هم نداشت با او سر یک سفره مینشیند. کمی از شلغمهایی که همسرش برای کسالت او پخته بود پوست میگیرد و جلوی او میگذارد. در نهایت احترام صرفا با نیت این که شرایط مساعدتری برای کارگر تحت حمایت خود ایجاد کند موضوع نور کم اتاقک کارگاره را پیش میکشد و در ادامه موضوع انشعاب از تیربرق مشرف کارگاه را به او پیشنهاد میدهد.
عذر خواهی میکند که به دلیل وزن سنگین خودش نمیتواند از تیرک بتنی بالا برود اما به او اطمینان میدهد که هیچ کار سخت و پیچیدهای نخواهد بود اگر او از تیر بالا رود و چند سیمی را که او شرحش را برای او خواهد گفت را به هم وصل کند.
هادی که پس از چند روز پس از خوردن غذای خانگی حسابی سرحال آمده بود بود با قبول این پیشنهاد کاپشنی پوشیده و در زمان کوتاهی از تیربرق تقریبا چسبیده به کارگاه بالا میرود تا با تجهیز اتاق محل استراحت به روشنایی برای همیشه از شر مشکل گیر کردن پا به سیم بلند برق راحت شوند.
هادی بر روی تیرک مستقر میشود و آقامصطفی با عنایت به این که در هنرستان دوره برقشکی را آکموزش دیده بود، با رساندن یک حلقه سیم دو رشتهای مرحله به مرحله برای او توضیح میدهد که چه کار کند اما در یک غافلگیری با وجود این که کار اتصال سیم به شبکه هم انجام شده بود اما در اثر برق گرفتگی ناگهانی و سقوط جوان میبدی که در آستانه ازدواج هم قرار داشت ضربه مغزی شده و تا انتقال او به بیمارستان جان میبازد.
طبق نظر اداره کل پزشک قانونی یزد حسب معاینه جسد و در ادامه با طرح شکایت اولیاءدم و اخذ نتایج کالبد شکافی و وصول جواب آزمایشات معین شد علت اصلی مرگ هادی برقگرفتگی نبوده و با توجه به عدم رویت نشانههای این عامل خارجی بر روی بدن متوفی، کارشناسان سقوط از بلندی ۶ متری را عامل مرگ اعلام کردند.
در جران رسیدگی به این پرونده بر اساس نظر هیات کارشناسان رسمی دادگستری استان یزد رشته حوادث ناشی از کار هرچند کارگر تراشکاری به دلیل عملکرد نادرست به جهت بالا رفتن از تیر برق محل اسکان تا میزان ۶۰ درصد مقصر شناخته میشود اما آقامصطفی نیز با توجه به شواهد و سوابق موجود به لحاظ همراهی و قبول ضمنی این انشعاب غیرقانونی به پرداخت ۴۰ درصد دیه یک مرد مسلمان محکوم میشود.
مردی که با هزار قرض و قوله و با هزار امید و آرزو تصمیم به راهاندازی کارگاه کوچکی را داشت تا از پس آن خرجی همسر و سه دختر دانشجو و دانشآموز خود را در تامین کند اما در آستانه شروع فعالیت کاری خود به دلیل ناتوانی در پرداخت بدهی ۹۵ میلیون تومانی خود در حق خانواده شاکی از ۵ اسفند سال ۹۷ روانه زندان میشود.
علیرغم برگزاری جلسات صلح و سازش ستاد دیه در اخذ گذشت رضایتمندانه اما خانواده فرد متوفی متاسفانه در اخذ گذشت بخشی از بدهی هیچ گذشتی نداشتهاند.
خیرین و نیکوکارانی که تمایل دارند یاریگر این پدر در حبس باشند، میتوانند با روابط عمومی ستاد دیه استان یزد به تلفن ۰۳۵۳۶۲۹۸۲۰۰ تماس برقرار نمایند.
انتهای پیام