به گزارش رکنا، چندی قبل دختر جوانی نزد پلیس رفت و خبر از سرقت میلیونی خواستگار فریبکارش داد. وی در توضیح ماجرا گفت: یکماه پیش در نزدیکی خانه مان با پسری به نام فرهاد آشنا شدم.
او شماره موبایلش را به من داد که با او تماس بگیرم. من نیز چند روز بعد به او زنگ زدم و با هم قرار ملاقات گذاشتیم. وی ادامه داد: مدتی با فرهاد ارتباط داشتم تا اینکه او از من خواستگاری کرد. چند روز بعد هم مرا به خانهاش دعوت کرد تا با مادر و خواهرش آشنا شوم.
این آشنایی ادامه داشت تا اینکه شب حادثه به خانه یکی از بستگانم رفتم و بعد از آن با فرهاد تماس گرفتم تا او مرا به خانهام برسانم. وقتی به مقابل خانه مان رسیدم فرهاد به بهانه استفاده از سرویس بهداشتی به خانهام آمد. چون پدر و مادرم هر دو فوت کردهاند، سالهاست که تنها زندگی میکنم. آن شب فرهاد مدعی شد که باید به سرکارش برگردد و تا دیروقت کار دارد برای همین قهوهای خرید و بلافاصله روی گاز آن را درست کرد و در2 استکان ریخت. بعد از خوردن آن دچار سرگیجه شدم و از حال رفتم.
وقتی چشمانم را باز کردم در بیمارستان بودم. گویا دوستم که هر روز صبح برای رفتن به سرکار مرا از خواب بیدار میکرد آن روز هرقدر با من تماس گرفت چون بیهوش بودم جواب ندادم، او نگران شد؛ برای همین بلافاصله به خانهام آمد و وقتی دید در آپارتمانم باز است وارد شد .
مرا بیهوش روی زمین دید. بعد از آن با برادرم تماس گرفت و مرا به بیمارستان انتقال دادند. دختر جوان افزود: 3روز در بیمارستان بستری بودم و بعد از اینکه مرخص شدم متوجه شدم که همه این بلاها را فرهاد برسرم آورده است.
او در قهوه داروی بیهوشی ریخته بود تا طلا و گوشی موبایلم را سرقت کند، از آن روز هرچه با او تماس گرفتم موبایلش خاموش است. از خانهشان هم به تازگی اثاث کشی کردهاند و من نشانی جدید او را ندارم. بعد از شکایت این دختر جوان، تیمی از ماموران با دستور قاضی شاهنگیان بازپرس شعبه چهاردهم دادسرای سعادت آباد رسیدگی به این پرونده را آغاز کردند.
با توجه به اینکه هیچ ردی از خواستگار فراری در دست پلیس نبود، کارآگاهان به اقدامات اطلاعاتی دست زدند تا اینکه موفق به شناسایی پسر جوان شدند و عصر چهارشنبه گذشته او را در یک عملیات غافلگیرانه دستگیر کردند. وی وقتی در برابر تیم تحقیق قرار گرفت لب به اعتراف گشود و به سرقت از دختر جوان با قهوه مسموم اعتراف کرد. وی به ماموران گفت: وقتی با ندا آشنا شدم و فهمیدم به تنهایی زندگی میکند، فکر سرقت از خانه او به سرم زد.
وی ادامه داد: برای اجرای نقشه سرقت قهوه و قرصهای خواب آور خریدم و آن شب وقتی به خانه او رفتم قرصهای خوابآور را در قهوه ریختم و به او خوراندم. وقتی ندا بیهوش شد بلافاصله گوشی و طلاهایش را برداشتم و از آنجا فرار کردم. بعد از چند روزی دچار عذاب وجدان شدم و با خود گفتم مبادا اتفاقی برای دختر جوان بیفتد. در آنجا بود که بهشدت از کاری که انجام داده بودم پشیمان شدم اما دیگر پشیمانی سودی نداشت. وی افزود: بعد از سرقت، طلا و گوشی موبایلش را فروختم و قسط ماشینم را پرداخت کردم.
چون مدتها بود که بیکار شده بودم و نمیتوانستم اقساط ماشینم را بپردازم. حالا هم بهشدت پشیمانم و از ندا میخواهم که مرا ببخشد. دختر جوان حاضر به رضایت نشد و خواستگار سارق با قرار قانونی در اختیار ماموران پلیس آگاهی پایتخت قرار گرفت و تحقیقات در این زمینه همچنان ادامه دارد.آخرین قیمت های بازار ایران را اینجا کلیک کنید.