به گزارش الف، از انتخابات ریاست جمهوری در سال 1396 عبارت جدیدی بهعنوان «نامزد پوششی» یا «نامزد کمکی» یا «نامزد ضربهگیر»، «نامزد محافظ» و ... وارد عرصه سیاسی و رسانهای شد که به نظر میرسد اگر تدبیری درباره آن اندیشیده نشود ماهیت انتخابات را دچار تغییر و تحول جدی خواهد کرد.
در آن سال اسحاق جهانگیری بهعنوان نامزد پوششی حسن روحانی در مناظرهها و رقابتهای انتخاباتی حضور داشت و قبل از رأیگیری به نفع او انصراف داد. در آن زمان بهصراحت عنوان میشد که جهانگیری نامزد کمکی روحانی است.
در این دوره از انتخابات که حدود 50 داوطلب مشهور در صحنه رقابتها حضور پیدا کردهاند مسئله نامزد پوششی بهصورت بیسابقهای مشهود و آشکارشده است. دراینباره روزنامه شرق با چهار سال تأخیر استفاده از نامزد پوششی را موردبررسی و البته نقد قرار داده است. این روزنامه روز سهشنبه 28 اردیبهشتماه در گزارشی با عنوان «ترافیک پدیده نامزدهای پوششی» مینویسد «مطهری نامزد پوششی لاریجانی، جلیلی نامزد پوششی رئیسی، جهانگیری نامزد پوششی لاریجانی، زاکانی نامزد پوششی رئیسی، پزشکیان نامزد پوششی جهانگیری، رستم قاسمی و سعید محمد نامزد پوششی محسن رضایی، آخوندی نامزد پوششی جهانگیری و...».
اگرچه برخی از داوطلبانی که شرق به آنها اشاره دارد بهصراحت ورود به عرصه انتخابات بهعنوان نامزد پوششی را رد کردهاند.
بهعنوانمثال مسعود پزشکیان، داوطلب انتخابات ریاست جمهوری در پاسخ به این پرسش که به نفع چه کسی کنارهگیری میکند گفته است: «من با قدرت در صحنه هستم اما اگر اقبال مردم در جبهه اصلاحات بر اساس نظرسنجیهای ملی به یک نفر زیادتر باشد، گفتهام به نفع آن فرد کنار میروم. اشتباه است که گفته شود نامزد پوششی جهانگیری هستم».
علی مطهری، نماینده سابق مجلس نیز دراینباره گفت: «من بهطور مستقل و جدی وارد عرصه رقابت شدهام؛ برای گرم کردن فضا برای کسی نیامدهام و لاریجانی هم اعلام نامزدی خودم هم بدون اطلاع او بوده و خبر نداشته است؛ هماهنگی بینمان نبوده و اینکه بگویید بهعنوان کاندیدای پوششی آمدهام، درست نیست.»
ناصر ایمانی، فعال سیاسی اصولگرا در میانه ثبتنامها از نامزدهای انتخابات در تاریخ 23/2/1400 استفاده از قالیباف یا جلیلی را بهعنوان نامزد پوششی رئیسی منتفی دانسته بود و به سایت آزادی گفته بود: «به نظر من آقای قالیباف اگر به صحنه بیاید قطعاً پوششی نخواهد بود. آقای جلیلی همشأن خود این را نمیداند که نامزد پوششی فرد دیگری باشد».
البته ایمانی بهرهگیری از چنین حربهای را نادرست میداند و عنوان میکند «استفاده از نامزد پوششی بنای اشتباهی بود که در سال 96 توسط اصلاحطلبان گذاشته شد و نباید ادامه یابد. این نوعی بازی با افکار عمومی است و معتقدم که نامزدهایی باید وارد رقابت بشوند که قصد داشته باشند رئیسجمهور شوند، نه اینکه محافظ نامزدی دیگری باشند.»
لاله افتخاری، عضو هیئت مرکزی شورای وحدت اصولگرایان نیز تقریباً پاسخ مشابه به این موضوع در گفتگو با قدس آنلاین ارائه میدهد. افتخاری عنوان میکند «اگر هم این چهرهها نامزد پوششی هستند، ما این روش را از آنها یاد گرفتهایم. مگر آقای جهانگیری رسماً نامزد پوششی آقای روحانی نبود؟ اگر این کار ایراد دارد و به آن نقد دارند چرا خودشان آن را انجام دادند؟».
این عضو شورای وحدت اصولگرایان در ادامه عنوان میکند البته «چنین چیزی واقعیت ندارد و نامزدهای جریان اصولگرایی مثل آقای جهانگیری در انتخابات 96 ضربهگیر نیستند».
البته مهدی چمران، نایبرئیس شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی روز یکشنبه 26 اردیبهشتماه در پاسخ بهصف زیاد نامزدهای اصولگرا به باشگاه خبرنگاران گفت: «رئیسی نباید تنها باشد و باید یک تیم باشد تا بتواند به رئیسجمهوری برود. هر که بوده و پیداشده در انتخابات شرکت کرده است. برای رئیسی در جبهه اصولگرا به اجماع رسیدهایم».
استراتژی که نایبرئیس شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی از آن یاد میکند البته از سوی برخی داوطلبان رد شده است. چنان چه عزتالله ضرغامی از نامزدهای این دوره از انتخابات روز سهشنبه 28 اردیبهشتماه در پاسخ به این سؤال که آیا به نفع ابراهیم رئیسی، دیگر داوطلب اصولگرای انتخابات ریاست جمهوری از صحنه رقابتها کنارهگیری خواهد کرد؟ اظهار کرد: «ضرغامی آمده است تا بماند و دیگران خود را با ضرغامی باید تطبیق دهند».
درنهایت باید گفت هر چند ضرورت دارد ترتیبی اتخاذ شود که برای حفظ اصالت و ذات انتخابات حداقل افرادی که بهصراحت عنوان میکنند بهعنوان نامزد کمکی، پوششی، ضربهگیر یا هر عنوان دیگری وارد عرصه رقابتها شدهاند کنار گذاشته شوند تا رقابتی واقعی و شفاف شکل بگیرد اما از آنجا که چنین صراحتی در فضای سیاست معمولا دست نمی دهد بهتر است جریان های سیاسی خود در این زمینه پیشقدم شوند و از این بدعت دوری کنند. بدون شک اگر قرار باشد چنین رویهای در آینده ادامه پیدا کند ممکن است انتخابات ریاست جمهوری به محلی برای بده بستانهای داوطلبان و جریانات سیاسی تقلیل یابد که علاوه بر تهی شدن معنایی انتخابات، موجب افزایش فساد سیاسی و اقتصادی نیز گردد.