به گزارش خبرگزاری فارس از شیراز، ۱۵ ماهی میشود که با کرونا دست و پنجه نرم میکنیم، ویروسی که حاصلش در بسیاری موارد نحسی بود و نتیجهاش پررنگ شدن فضای مجازی.
مدارس تعطیل شدند، حضور کمرنگ شد، دانشآموزان گوشهگیر شدند، برخی ترک تحصیل کردند و اینجا بود که داغ دل معلمان تازه شد.
در یکی از مناطق حاشیهای شهر شیراز در یک دبیرستان دخترانه تدریس میکردم، سال تحصیلی ۹۹ آغاز شد و پس از تنها یک هفته کلاس حضوری، فاصلهها اجباری و آموزش مجازی اولویت داده شد.
اینها را اسلامی میگوید، معلمی که حالا دیگر تنها معلم نیست، مادری است که برای دانشآموزانش غم نان دارد و استرس ناآرامیهایی که گریبانشان را بدجوری گرفته است.
مدرسه در منطقهای حاشیهای و تقریبا محروم واقع شده است، اکبرآباد و جوادیه، معلم میگوید سال تحصیلی مجازی که آغاز شد کم کم همه چیز رنگ باخت، شاگردانی که در کلاس حضوری، زرنگ و پر جنب و جوش بودند حالا کمتر در کلاس مجازی حاضر میشدند، اوایل عصبانی میشدم و از اینکه آنلاین نمیشدند گله و شکایت میکردم.
اسلامی با دلی پر درد ادامه میدهد: کم کم دیدم چارهای نیست آدرس دانشآموزانم را پیدا کردم و تک تک به درب خانهشان رفته و جستجوی احوالشان شدم، سوال بزرگی همراه با کمی چاشنی عصبانیت در ذهنم بود که چرا دانشآموزان درسخوان کلاس دیگر پیدایشان نیست.
این معلم دلسوز در ادامه توضیح میدهد: با دیدن اولین و دومین خانه متوجه وخامت اوضاع شدم، خانههایی دیدم که واقعا خانه نبودند! داشتن در و دیوار و یک سقف را نمیتوان خانه نامید، دانشآموزانی که بیسرپرست یا بدسرپرست بودند، برخی پدران به دلیل کرونا کارشان را از دست داده بودند و مشکلات آنقدر زیاد بود که واقعا درس را از یاد بردم.
در این خانهها نه خبری از گوشی موبایل و تبلت برای حضور در کلاس مجازی بود و نه خبری از آرامش برای درس خواندن.
وی با بغضی ناشی از تجربهای تلخ میافزاید: وقتی کلاسها حضوری بود گاها ما متوجه بسیاری از شرایط نمیشدیم یا نهایتا دانشآموزانی که مشکل داشتند را به مشاور ارجاع میدادیم اما کلاس غیرحضوری سبب شد با حضور در خانه دانشآموزان از نزدیک و با گوشت و پوست و استخوان مشکلاتشان را دریابیم.
این معلم با بیان اینکه در یک سال گذشته تلاش کرده است، با حضور در خانه دانشآموزانش به آنها کمک کند تا از تحصیل بازنمانند، اضافه میکند: برخی دانشآموزان ما از اتباع هستند و مشکلات بسیاری دارند حتی برخی شناسنامه ندارند و با مسائل مختلفی دست و پنجه نرم میکنند، این بود که مشکل ما بیشتر غم نان شد تا درس خواندن!
اسلامی توضیح میدهد: دانشآموزان طی این مدت افت تحصیلی زیادی داشتند، برخی ترک تحصیل کردند و برای برخی با تلاش مانع شدیم، بسیار پیش میآمد که دانشآموزان شب یا نیمه شب پیام میدادند و میخواستند درد دل کنند.
وی خاطرهای از یکی از دانشآموزانش نقل میکند: روزی به خانه یک دانشآموز رفتم پلههای ساخته نشدهای داشت که هنگام بالا رفتن نزدیک بود چندبار زمین بخورم، خانه حمام نداشت، سرویس بهداشتیاش در نداشت، داخل که رفتم یک لیوان چای برایم اوردند اما قند نداشتند، یک حبه قند کنار چای من بود که کودکی در خانه چشمش به حبه قند بود تا آن را بردارد، کمی مکث میکند و ادامه میدهد: حالا من نه تنها بهعنوان یک معلم که بهعنوان یک مادر نگران معیشت و زندگی دانشآموزان مجازیم هستم.
این معلم دلسوز حالا آستین همت را بالا زده است تا برای دانشآموزانش مادری کند، از رایزنی با گروههای جهادی برای خرید آبگرمکن و تعمیر حمام تا تهیه کولر و یخچال برای منازل دانشآموزان.
از تهیه گوشت و بستههای معیشتی تا کمک برای تامین مخارج تحصیل و تهیه تبلت، کمکهایی که حالا دغدغه اول معلم در کنار درس دهدن خانه به خانه شده است.
بدون شک دانشآموزان بسیاری در جای جای شهر و استان و کشورمان هستند که در اوج محرومیت و مظلومیت تحصیل میکنند، دانشآموزانی که گاهی لقمه نانی برای خوردن ندارند، اما با همه اینها افراد دغدغهمند بسیاری نیز نظیر معلم ماجرای امروز هم هستند که شاید به زعم خودشان گامهای کوچکی در راستای کمک به دانشآموزان برداشته باشند، اما بدون شک قدمهای بزرگی است که دغدغه میطلبد و تا دغدغه و نگرانی نباشد رقم نخواهد خورد.
مهربانی با خون مردم ما عجین شده است و دستهای مهربان مردم این سرزمین همیشه دستی برای فشردن مییابند.
انتهای پیام/س/خ