خبرگزاری مهر- گروه استانها- ریحانه شهبازی: چرایی و چگونگی افزایش میزان مشارکت و تأثیر شفافیت در ایجاد اعتماد بین مردم مانند دو کفه ترازو است که تأثیر آن قابل چشمپوشی نیست. شفافیت به طور غیر مستقیم بر ناامیدی از اصلاح جامعه ناشی از خستگی از دعواهای سیاسی و رفتارهای دوگانه میتواند راهی برای ایجاد اعتماد افزایش مشارکت مردم باشد. البته با مخاطبشناسی و پیدا کردن نقطه اشتراکات بین اقشار مختلف میتوان گزارههای ذهنی مردم را تغییر داد که نقطه تلاقی آن دانشگاه و قشر دانشجویی است. برای بررسی بیشتر و بهتر این مسائل گفتوگویی را با رضا ندری دبیر شورای مرکزی جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی اصفهان انجام دادیم که در ادامه مشروح آن را میخوانید:
دلیل شایع شدن «کاهش مشارکت مردم در انتخابات» سال جاری را چه میدانید؟
در سه محور میتوان به این موضوع پرداخت که ریشه مشارکت چیست و سالهای اخیر مشاهده کردیم که عملکرد ضعیف نهاد دولت و قوه مجریه ثابت کرده که مردم به این نتیجه برسند که این قوه کارآمد نیست و از تأثیر آن نامید بشوند. به ویژه اینکه در چهار سال و یا ۸ سال قبل رأی داده باشند که یکی از دلایل عدم مشارکت را میتوان همین موضوع عنوان کرد.
از سویی دیگر جریانهای سیاسی حرکات غلط و مسیرهای انحرافی داشتند که حتی در این سالها طرفداری از جریانهای سیاسی هم کمرنگ شده است. جریان تحریف که رهبری به آن اشاره داشتند در واقع تصور به بنبست رسیدن جمهوری اسلامی است که قرار نیست با رفت و آمد نامزدهای ریاست جمهوری این بن بست حل شود و به انتهای خط رسیده است.
چه عواملی در ایجاد اعتماد و افزایش مشارکت تأثیرگذار هستند؟
آنچه که واضح است رسانهها و جریانها بسیار موثرند مانند که نامزدها و صحبتهایشان با سلیقههای مختلف را پوشش دهند. به دلیل اینکه تلویزیون یک رسانه سنگین وزن و پر اهمیت در بین مردم است، باید دید که رسانه ملی چه عملکردی در انتخابات دارد که بتواند این امید را در بین مردم ایجاد کند. بنابراین سیاسیون، رسانه و فضای مجازی سه عامل تأثیرگذار در فضای انتخاباتی و افزایش میزان مشارکت هستند.
مشکل جریان انقلابی در افزایش مشارکت چیست؟
طبق صحبتهای انجام گرفته با کارشناسان و اساتید مختلف، ایراد جریان انقلابی علاوه بر ضعف در فضای مجازی و رسانه این است که مخاطب خود را درست تعریف نمیکند و به همین خاطر زمینه تبیین برنامه کاربردی و کارآمد فراهم نمیشود. باید نقطه اشتراکات در اقشار مختلف را پیدا کرد تا بتوانیم ارتباط را ایجاد و ایدههایی را ارائه کرد که گزارههای ذهن افراد را تغییر دهد.
برای نمونه طبق آمار میدانیم که جوانترها کمتر از میانسالان رأی میدهند و در بین افراد تحصیل کرده با مدرک تحصیلی بالاتر نسبت رأی دادن و احساس مشارکت در مسائل کشور کاهش یافته است. نقطه تلاقی این موارد دانشگاه است. طبیعتاً برای افزایش مشارکت، مهمترین نهادی که میتواند فعالیت کند نهادهای دانشگاهی و یا دانشجویی است که ناظر به این موارد باید برنامهریزی کرد و مخاطبشناسی صورت گیرد.
حال چگونه میتوان با توجه به این مخاطبشناسی این قشر از جامعه را قانع کرد؟
متأسفانه دوران دعواهای سیاسی و جنجال همچنان ادامه دارد و باید خاتمه پیدا کند، زیرا یک خستگی به ویژه در دانشجویان را ایجاد کرده به سیاستزدگی مبتلا شدهاند. صرفاً برای جذابیت و هیجان این فضاها بحث میشود و از گفتوگو درباره خروج کشور از این شرایط و بیان مباحث منطقی و درست غافل شدهایم و مخاطب نیز اعتماد خود را از دست داده است.
بنابراین باید اعتماد به قشر دانشگاهی که محور آن زبان آکادمیک است بازگردانده شود و اعتقاد دارم که جوانان دانشگاهی تأثیراتی میتوانند بگذارند که کشور و دولت را متحول کنند. با وجود اینکه مثالها و مبانی فکری آن وجود دارد اما گفته نمیشود و تنها در زمان انتخابات بحثهای هیجانی و دو قطبی کردن کاذب و جناح بندیها مطرح است که به دنبال آن سرخوردگی در مردم ایجاد میشود.
از چه دریچهای میتوان مرز بین شعار و حرف حساب و منطقی را برای مردم به ویژه دانشجویان تبیین کرد؟
از دریچهای باید با دانشجویان صحبت کرد که به صورت عینی درک کنند کشور قابل تحول است و ما لزوماً به دنبال دعواهای سیاسی نیستیم. البته این تشنگی بین دانشجویان دیده میشود که اگر من به آینده جمهوری اسلامی امیدوارم، این امید ناشی از چیست و آیا حرف حساب میزنم یا شعار میدهم.
از زمانی که الگوهای مرجع از نهاد علمی به برخی چهرهای سلبریتی تغییر یافت، ضربه و شکست مردم نیز اتفاق افتاد که نمونه آن سال ۹۶ بود. البته امیدواریم که با توجه به حجم تناقضهای سلبریتیها جایگاه آنها کمتر شده باشد و مراجع فکری جامعه بیشتر نمایان شوند تا فرد اصلح و شایسته شناخته شود.
با این وجود مردم چگونه میتوانند فرد اصلح را انتخاب کنند و آیا شفافیت به این موضوع کمک میکند؟
شفافیت در دو وجه امور مالی و به صورت کلی درباره برنامهها و اهداف نامزدها قابل بررسی است. شفافیت مالی از سالهای اخیر آغاز و مردم از آن استقبال کردند و از یک جنبه ایجاد حس اعتماد بین مردم و مشارکت تأثیر میگذارد. بنابراین شفافیت به طور غیر مستقیم بر مشارکت تأثیر میگذارد و از ناامیدی از اصلاح جامعه ناشی از خستگی از دعوای سیاسی و رفتارهای دوگانه جلوگیری میکند. افرادی که شفافیت ندارند ظن و گمانی به آنها هست که به صورت نامشروع استفاده مالی و انتخاباتی دارند.
آیا اهمیت شفافیت در شورای شهر بیشتر است؟
بله، در سالهای اخیر دیده شده که نهادهای مختلفی در پولپاشی نامزدهای انتخاباتی شورای شهر دخالت دارند که امسال هم آثار آن حس میشود. امیدواریم گفتمانسازی شفافیت ادامه پیدا کند تا مردم به این بلوغ میرسیدند که بتواند حرفهای پنهانی و تبلیغها را تحلیل کنند؛ چراکه احتمالاً آن فرد به باندهای زر و زوری متصل است که ممکن است اهداف دیگری در پشت پرده داشته باشد.
جنبش «ازما» که توسط خبرگزاری مهر راه اندازی شده است میتواند به کاندیداها برای دیده شدن و روشن شدن اهداف و برنامههایشان کمک قابل توجهی داشته باشد تا مردم نیز بتوانند آگاهانه انتخاب کنند.
تحلیل شما از فضای انتخاباتی این دوره به نسبت قبل چیست؟
فضای انتخاباتی دوره قبل احساساتیتر بود و باید از این رویه جلوگیری شود که بیشتر بر اهداف و برنامهها تمرکز شود. از سویی دیگر اطرافیان نامزدها را باید شناخت و از آنها خواست تا در مورد برنامهها و افراد مرتبط با خود توضیح دهند. بنابراین ناظر به این موارد صلاحیت نامزدها مشخص میشود.
ملاک اصلی در نامزدهای انتخاباتی شورای شهر و ریاست جمهوری را در چه میدانید؟
ملاک نامزدها باید شناخت صحیح کارکردهای مسائل شهری و کشوری و همکاری با تیم علمی و دید کلی بر مسائل باشد و از تیم جوان پر انرژی و کارآمد استفاده کند که بتواند مشکلات را حل کند. اصلیترین بحث، اهمیت برنامه برای اداره شهر و کشور است. نهادهایی مانند تشکلها و احزاب باید در به چالش کشیدن این موارد درباره نامزدهای انتخاباتی پیش قدم شوند. «کار کردن بر مسائل، شناسایی و داشتن راهکار و اشرافیت بر مسائل و ارتباط بین آنها در کنار داشتن یک تیم خوب صلاحیت فرد را مشخص میکند.