داستان یک شهید فلسطینی؛ مراسم عروسی که به عزا تبدیل شد/گزارش اختصاصی

خبرگزاری تسنیم شنبه 01 خرداد 1400 - 19:27
رژیم صهیونیستی طی 12 روز تجاوزات بی‌رحمانه به نوار غزه صدها غیرنظامی را به خاک و خون کشید و همچنین صدها نفر دیگر زخمی شدند. در این تجاوزات مراسم شادی و عروسی مردم بی‌دفاع غزه هم به عزا تبدیل شد.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از نوار غزه، این خانواده اصیل ساده بر اساس قرار شادی که منتظرش بودند، یکجا جمع شدند، اما انتظار «رجا» برای آمدن دامادش «احمد» طول خواهد کشید، چون قطار عروسی و شادی او را جا گذاشت.

«ام هانی» مادر رجا، عروس خانواده درباره این واقعه تلخ به خبرنگار تسنیم در غزه می‌گوید: او آمد و مهریه‌ و هزینه های عروس (آرایشگاه و غیره) را داد. خوشحال و خوشبخت، می‌گفت که روز عید، عروسی خود را برگزار می‌کنیم. ما هم می‌گفتیم، خیر است ان شاء الله و به این ترتیب شادی ما به خیر و خوشی کامل خواهد شد و آنها خوشبخت خواهند بود.

 

 

ام هانی ادامه داد: می‌گفت، مادر،‌برایتان یک غافلگیری دارم،  من برایت یک چیزی آماده کرده‌ام که تو را غافلگیر می‌کند، نمی‌دانستم، آنچه برایم آماده کرده تا غافلگیرم کند، مرگش خواهد بود.

وی افزود: همه برای برای عروسی آماده می‌شدند. شربت برای عروسی آماده می‌شد و او برای عروسش بقیه وسایل مورد نیاز را آماده می‌کرد. او به تنهایی این کارها را انجام نمی‌داد بلکه با دوستانش این کارها را انجام می‌داد.

مادر این عروس فلسطینی  ادامه داد: او(احمد)ساده بود و هیچ ارتباطی با گروه یا سازمان نداشت. می آمد، نمازش را می‌خواند و با عروسش دیدار می‌کرد، بعد می‌رفت.خوشحال بود و می گفت «عروسی ام روز عید(فطر) است.

«ابو هانی» پدر عروس هم می‌گوید: تمام شب می خندیدیم و شوخی می‌کردیم و غذا می‌خوردیم. شب بیدار می‌ماندیم و خوشحال و خوشبخت بودیم، او و پسرم توافق کردند و گفتند که می‌خواهیم سرکار برویم، چون 300 شیکل لازم داریم. می‌خواهیم کار کنیم و نواقص و کمبودها را کامل کنیم.

وی افزود: هر روز صبح به همراه خواهران و برادران کوچکترش می‌رفت و علوفه جمع می‌کرد، آنها به او در جمع کردن علوفه کمک می‌کردند، یک باره، راکت پهپادی آن طور که خانواده به ما گفتند، اصابت می‌کند. دلیل این شلیک چه بوده و چرا، کسی چیزی نمی‌داند.

ابوهانی ادامه داد:  محل زندگی‌ برادرم به آنها نزدیک است، با من تماس گرفت و گفت که عجله کن، دامادت، احمد و خانواده‌اش و برادران و خواهرانش، همگی در یک حمله ناجوانمردانه کشته شدند. با عجله به راه افتادم. دخترم در خانه شروع به گریه و زاری کرد، در خیابان شروع به دویدن کردم، در حالی که خیابان بمباران می‌شد.

«ام احمد» مادربزرگ عروس می‌گوید: گناه بچه‌های کوچک چیست؟ آنها چه کار کرده بودند؟ احمد روزه بود و مشغول جمع کردن علوفه بود که هدف حمله قرار گرفت، مگر گناهش چه بود؟.

انتهای پیام/

منبع خبر "خبرگزاری تسنیم" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.