به گزارش ایسنا، روزی رندی ادعای خدایی کرد، به او گفتند پارسال کسی ادعای پیامبری کرده بود، گردنش را زدیم. مرد دروغگو گفت "خوب کاری کردید، من او را نفرستاده بودم!" داشتن اعتماد به نفس خوب است اما وقتی این اعتماد زیاد از حد شود، پهلو به پهلوی توهم میزند.
رئیس فدراسیون فوتبال که قرار است امور فوتبال کشور را مدیریت کند، در جدیدترین اظهاراتش گفته "حضور خدا را در تصمیماتم در ۷۰ روزی که به فدراسیون آمدهام حس میکنم." این گفتهها ما را بیاختیار یاد آن عزیزی میاندازد که خود را خادم ملت مینامید و هوادارانش او را معجزه میدانستند اما توهماتش نه به داد او رسید و نه به فریاد مردم. فدراسیون فوتبال، دربار شاهان فاسد قاجاری نیست که رئیسش خود را ظلالله بنامد و چاکران درگاه، مجیزش را بگویند.
در ادامه این گزارش به بخشی از ابهامات عزیزی خادم در طول ۷۰ روز مدیریتش در فدراسیون فوتبال پرداختهایم.
درآمد ۱۰ میلیون یورویی؛ قمار یا برنامهریزی شده؟
عزیزی خادم در مدتی که ریاست فدراسیون فوتبال را برعهده داشته بارها عنوان کرده که اقدامات زیادی در راستای جذب اسپانسر و تجاریسازی فوتبال انجام داده است. او در آخرین مصاحبه تلویزیونیاش که روز جمعه بود هم بر این موضوع تاکید کرد اما فدراسیون عزیزی خادم تاکنون جز کمکهای دولت، ورودی دیگری نداشته است.
این شرایط در حالی ایجاد شده که عزیزی خادم در مناظرهها و برنامهی انتخاباتیاش بر ایجاد درآمد ۱۰ میلیون یورویی تاکید کرده بود اما اکنون دست به دامان دولت شده است. عزیزی خادم در آخرین اظهاراتش عنوان کرده که میخواهد با همین کمکها امورات تیمملی را تا جام جهانی پیش ببرد؛ یعنی او پس از گذشت حدود یک سال و نیم از آغاز ریاستش همچنان دست به دامان دولت خواهد بود!
البته سازمان برنامه و بودجه پیش از این در لفافه به فدراسیون فوتبال اعلام کرده بود که "در دیزی باز است، حیای گربه کجاست؟" زیرا فدراسیون در اخبارش تاکید داشت که سازمان برنامه و بودجه "تامین تمام هزینههای تیمملی" را برعهده گرفته اما مسئولان این سازمان صریحا اعلام کردند که از ظرفیتهای قانونیشان تنها برای کمک به تیمملی استفاده میکند. همچنین دیروز (شنبه) مشخص شد که ۱۰ میلیارد تومانی که سازمان برنامه و بودجه به فدراسیون فوتبال اختصاص داده از اعتبارات وزارت ورزش و جوانان بوده است.
سوای کاسه چه کنم، چه کنم که عزیزی خادم در دستش گرفته و از بدهیهای انباشته شده و سوءمدیریت فدراسیون قبلی صحبت میکند، انفعال او در گرفتن حق پخش تلویزیونی عجیب است زیرا بر هیچکس پوشیده نیست که بزرگترین راه درآمدزایی در فوتبال، حق پخش تلویزیونی است. با این حال عزیزی خادم در هیچکدام از مصاحبههای تلویزیونیای که داشته، اشارهای به این بخش نکرده است.
مورد دیگر این که عزیزی خادم از همه مشکلات فدراسیون خبر داشته و پا به عرصه انتخابات گذاشته است. ضمنا اگر ایشان خیلی از سوءمدیریت دوره قبلی فدراسیون شاکی است، چرا حیدر بهاروند را به عنوان سرپرست نایب رئیسی دوم و سرپرست سازمان لیگ انتخاب کرده؛ فردی که حدود ۱۴ ماه آخر منتهی به ریاست عزیزی خادم به عنوان سرپرست فدراسیون فوتبال فعالیت کرده و تمام امورات فدراسیون را برعهده داشته است.
در پایان این بخش هم به برنامه انتخاباتی عزیزی خادم گریزی میزنیم. او در این برنامه برای رسیدن به درآمد ۱۰ میلیون یورویی در سال، حساب ویژهای روی صعود تیمملی به جام جهانی ۲۰۲۲ باز کرده زیرا در صورت عدم صعود به جام جهانی، درآمد ۷ میلیون یورویی از فیفا و AFC به ۳ میلیون یورو در سال کاهش پیدا میکند. همچنین درآمد ریالی فدراسیون ۲۵ درصد کاهش پیدا خواهد کرد. به همین دلیل مسابقات انتخابی جام جهانی ۲۰۲۲ برای عزیزی خادم بیشتر از هرکس دیگری حکم مرگ و زندگی دارد چرا که شاید با تغییر دولت دیگر خبری از کمکهای دولتی هم نباشد.
پیج اینستا به جای اردوی بینالمللی برای تیمملی!
عزیزی خادم برنامه پر زرق و برقی برای انتخابات منتشر کرده بود که در حال حاضر شاید هر صفحهاش سندی علیه او باشد. راهبردهای رئیس فدراسیون برای تیمملی در برنامه انتخاباتیاش "برگزاری بازیهای دوستانه و اردوهای بینالمللی و باکیفیت برای همه ردههای ملی" و "برنامهریزی، تلاش و تعامل فعال در جهت کسب میزبانی مسابقات آسیایی و جهانی" بود اما در این ۷۰ روز نه بازی دوستانه و اردوی بینالمللی باکیفیت و نه کسب میزبانی مسابقات آسیایی – چه رسد به جهانی- محقق نشده است.
البته عزیزی خادم به جای رسیدن به اهداف انتخاباتیاش کار دیگری انجام داده است که شاید هیچ رئیس فدراسیونی به عنوان دستاورد به آن اشاره نمیکند. او در مصاحبه جمعه شبش عنوان کرد که تیمملی در حال حاضر پیج اینستاگرام دارد و این یکی از خدمات فدراسیونش به تیمملی است، یاللعجب!
فدراسیون فوتبال یا بنگاه ملکی؟
عزیزی خادم در آخرین صحبتهایش در واکنش به اخباری مبنی بر جابجایی دفتر ریاست فدراسیون به ساختمانی در نیاوران گفت که چه ایرادی دارد فدراسیون داراییهایش را افزایش دهد و در ساختمانی ۲۰ طبقه در شمال شهر مستقر باشد. شاید ۷۰ روز برای آشنایی آقای عزیزی خادم با فدراسیون فوتبال کم بوده چرا که خود او میگوید در حوزه صنعت و اقتصاد فعالیت داشته و در فوتبال کمتر فعال بوده است.
قاعدتا زمانی که تمام کشور، چمن مرغوب در اختیار ندارد و تیم پرطرفداری مانند نساجی باید در چمن مصنوعی میزبان حریفانش باشد، خرج کردن پول فدراسیون برای جابجایی ساختمان و افزایش داراییها از طریق ملک درست نیست. اگر آقای عزیزی خادم طرفدار توسعه هستند پس بهتر است زیرساختهای فوتبال ایران را بهبود ببخشند.
همچنین فدراسیون فوتبال در لفافه برای تامین هزینههایش در تلاش است که ساختمان کمیته فوتسال را به فروش برساند که با مخالفت شدید فوتسالیها مواجه شده است، زیرا که این ساختمان در زمان ریاست افتخاری و با پول باشگاههای فوتسال خریداری شده و فقط سندش به نام فدراسیون است. این اتفاقات اذهان را به سمتی میبرد که آدم فکر میکند فدراسیون فوتبال به بنگاه ملکی تبدیل شده است.
انتصابهای عزیزی خادم؛ شایستهسالاری یا ادای دین؟
بزرگترین حاشیه فدراسیون عزیزی خادم در این ۷۰ روز، انتصابهای اوست به طوری که شاید بالاترین مقامات کشور هم به اندازه عزیزی خادم مشاور نداشته باشند. برای مثال منصوری، مالک باشگاه فوتسال شهید منصوری در واکنش به انتصاب سراجی به عنوان رئیس کمیته فوتسال میگوید: باید انتصابِ بالا به پایین افراد و تقسیم مناصب بین خودشان را متوقف کنند. بابت انتخاب مهرداد سراجی در فوتسال، به عزیزی خادم رئیس فدراسیون فوتبال تسلیت میگویم. عزیزی خادم همان روز انتخابش قول داد که با فوتسالیها مشورت کند ولی او به کسانی ادای دین میکند که وامدارشان است.
از انتصابهای عجیب در تیمملی که بگذریم، عزیزی خادم پسر عمویش را به عنوان مشاور در بخش IT انتخاب کرده که به گفته او هنوز حکمش صادر نشده است. البته پیش از این خداداد افشاریان، سرپرست کمیته داوران از پسر عموی عزیزی خادم به عنوان رئیس دپارتمان IT نام برده بود که روابط عمومی فدراسیون این موضوع را تکذیب کرد.
عزیزی خادم با دفاع از این انتخابش ادعا کرده که پسر عمویش از نخبگان است و فارغالتحصیل رشته هوش مصنوعی از دانشگاه صنعتی شریف است.
عزیزی خادم، عاشق نقش منجی!
عزیزی خادم در مدت ۷۰ روزی که سکان فدراسیون فوتبال را برعهده داشته، نشان داده که دوست دارد نقش منجی فوتبال را بازی کند. نمونه اول، از دست رفتن میزبانی رقابتهای انتخابی جام جهانی ۲۰۲۲ و لیگ قهرمانان آسیا بود که فدراسیون عزیزی خادم شکست بدی در این دو مورد خورد که بخش اعظم آن به ضعف دیپلماسی فدراسیون فوتبال برمیگشت. نکته جالب اما اعتماد به نفس بالای عزیزی خادم بود که پس از ناکامی در گرفتن میزبانی لیگ قهرمانان و رفتن نمایندگان ایران به کشورهای دیگر گفت: از دیپلماسی بهره بردیم تا نمایندگان ایران در خارج از زمین بازنده نباشند.
نمونه دیگر، حواشی داوری و انضباطی فوتبال ایران است. یکی از موضوعات مورد انتقاد فوتبالیها در این مدت، افت داوریها و اضافه وزن برخی داوران بوده؛ موضوعی که باید کمیته و دپارتمان داوری فدراسیون به آن رسیدگی کنند. عزیزی خادم اما زمانی که این ضعفها لیگ برتر را به جنجال میکشد وارد گود میشود و به کمیته انضباطی و اخلاق دستور میدهد، برخورد کنید!
بهتر نبود پیش از به جنجال کشیده شدن فوتبال داخلی به کمیتههایتان دستور میدادید که به وضعیت مالی و فیزیکی داوران رسیدگی کنند تا هم آمادگی ذهنی و هم آمادگی بدنی لازم برای قضاوت را داشته باشند؟
به گزارش ایسنا، مدیریت عزیزی خادم در طول این ۷۰ روز نشانی از تغییر روند مدیریتی فدراسیون فوتبال نداشته و اگر بدتر نشده باشد، بهتر نشده است. حتی به نظر میرسد که مدیران قبلی به اکسیر جوانی دست پیدا کردهاند و با ظاهری جوانتر به عرصه بازگشتند. ما در این گزارش سعی کردیم به تناقضات برنامهها و صحبتهای عزیزی خادم با چیزی که عملی شدند، بپردازیم ولی شاید او در ادامه دوران ریاستش به اکسیرهای دیگر هم دست پیدا کند و بتواند اوضاع فوتبال ایران را بهبود ببخشد.
انتهای پیام