به گزارش اقتصادنیوز در این یادداشت آمده است: در تاریخ دوشنبه 27 اردیبهشت (هفته گذشته) در سرمقالهای با عنوان «آیا این درد درمان خواهد شد؟» نظرم را درباره رئیسجمهور شدن افراد نظامی و روحانی به مناسبت ثبتنام داوطلبان ریاست جمهوری بار دیگر نوشتم. بخش مربوط به افراد روحانی آن سرمقاله، به قرار مسموع، مورد انتقاد بعضی افراد قرار گرفت.....منتقدان گفته و نوشتهاند چرا شما با رئیسجمهور شدن آقایان هاشمی رفسنجانی و روحانی مخالفت نکردید و حالا یادتان آمده که افراد روحانی نباید رئیسجمهور شوند؟
در این مقاله میخواهم ضمن استقبال از اقدام منتقدین، درباره این انتقادها توضیح بدهم. ابتدا متن چاپ شده در سرمقاله مورد انتقاد را مرور میکنیم. متن اینست:
«چند معمم هم ثبتنام کردهاند که قاعدتاً شورای نگهبان فقط صلاحیت یکی از آنها را تایید خواهد کرد. حتی اگر صلاحیت یکی دو نفر دیگرشان را هم تایید کند، آنها شانسی برای رای آوردن ندارند. با هیچیک از این افراد روحانی مشکلی ندارم ولی به دلیل احترامی که برای نهاد روحانیت قائل هستم و اطمینان دارم که حضور یک فرد روحانی در مسند ریاست جمهوری در دوره آینده که مستلزم پذیرفتن مسئولیت تامین معیشت مردم است، به صلاح کشور نیست و باید مدتی هم به افراد غیرروحانی فرصت حضور در این مسئولیت داده شود، برای جایگاه روحانیت احساس نگرانی میکنم».
درادامه مسیح مهاجری نوشت: این فراز، حاوی چند نکته روشن و بدون ابهام است.
1- «شورای نگهبان، از میان چند روحانی ثبتنام شده برای ریاست جمهوری صلاحیت یکی از آنان را تایید خواهد کرد». روشن است که منظور کیست.
2- «اگر صلاحیت یکی دو نفر دیگر از افراد روحانی ثبتنام کرده را شورای نگهبان تایید کند، آنها شانسی برای رای آوردن ندارند». باز هم روشن است که منظور آن یکنفر نیست هرچند بعضی پایگاههای خبری این بخش را طوری نقل کردهاند که گوئی منظورم اینست که هیچیک از افراد روحانی شانس رای آوردن ندارند. نوشتهام بقدری روشن است که هر خوانندهای میفهمد منظور، غیر از آن یکنفر است.
3- «با هیچیک از این افراد روحانی مشکلی ندارم». در اینجا هم از کلمه هیچیک به روشنی فهمیده میشود که منظور اینست که نه با آن یکنفر و نه با بقیه مشکلی ندارم.
4- «حضور یک فرد روحانی در مسند ریاست جمهوری در دوره آینده، که مستلزم پذیرفتن مسئولیت تامین معیشت مردم است به صلاح کشور نیست». در این باره توضیح دادهام که در شرایط دشوار کنونی صلاح نیست یک فرد روحانی مسئولیت تامین معیشت مردم را برعهده بگیرد و این نکته را هم اضافه کردم که برای جایگاه روحانیت نگرانم و بهتر است مدتی هم به افراد غیرروحانی فرصت حضور در این مسئولیت داده شود.
ملاحظه میشود که هیچ ابهامی در این نوشته وجود ندارد. با اینحال، لازم است چند نکته را برای پاسخ دادن به انتقادکنندگان محترم یادآور شوم.
اول اینکه در مقاله موردنظر، نیامده است که هیچگاه نباید افراد روحانی داوطلب ریاست جمهوری شوند. بنابراین، طبیعی است که به رئیسجمهور شدن حضرات آقایان خامنهای، هاشمی رفسنجانی، خاتمی و روحانی در زمان خودشان از این جهت که روحانی هستند ایرادی نداشتم.
دوم اینکه برخلاف آنچه منتقدان گفتهاند، در سال 1392 با ورود آیتالله هاشمی رفسنجانی به انتخابات ریاست جمهوری مخالف بودم و نظر مخالفم را تا لحظه ثبتنام به ایشان گفتم. به عملکرد آقای روحانی هم انتقادهای زیادی در قالب دهها سرمقاله کردم که در آرشیو روزنامه موجود هستند.
و سوم اینکه اکنون شرایط کشور بگونهایست که از نظر افکار عمومی تمام مشکلات حتی آنچه مربوط به نان و آب و نیازهای اولیه زندگی مردم است به روحانیت نسبت داده میشوند. کسانی که از وضعیت کشور به صورت جامع مطلع هستند میدانند که سروسامان دادن به این اوضاع نابسامان با شعارهائی که نامزدهای ریاست جمهوری – اعم از افراد روحانی و غیرروحانی – مطرح میکنند، امکانپذیر نیست. اینکه در افکار عمومی جا افتاده روحانیت کشور را به این روز انداخته، با استمرار وجود یک فرد روحانی در مسئولیت ریاست جمهوری میتواند این طرز تفکر را تقویت کند و نگرانی مربوط به نهاد روحانیت را افزایش دهد. بنابراین، بهتر است روحانیون به حضور در جایگاه تقنینی، قضائی و فرهنگی اکتفا کنند و مسئولیت اجرائی را که با معیشت مردم سروکار دارد به افرادی که در رشتههای مرتبط تخصص دارند واگذار نمایند.
مطرح ساختن این پیشنهاد را برای کشور و برای نهاد روحانیت کاملاً خیرخواهانه میدانم و همانطور که در سرمقاله مورد بحث یادآور شدم، این به معنای مشکل داشتن با شخص خاصی نیست. شاید امروز اثبات صحت این نظریه کمی دشوار باشد، ولی گذشت زمان آن را کاملاً روشن خواهد ساخت.