همشهری آنلاین_سحر جعفریان: محله «اکباتان»، جایی که این جنایت در آن رخ داده، در شوکی حزنانگیز فرو رفته است. شهرک خلوتتر و آرامتر از هر زمان دیگر به نظر میرسد. از آثار این واقعه هولناک میتوان ۲ حجله، یکی در ورودی فاز و دیگری در نزدیکی مجتمع محل سکونت خانواده خرمدین مشاهده کرد که دانشجویان بابک خرمدین برپا کردهاند.
عابران مقابل حجلهها مکثی میکنند و پس از دقایقی خیره ماندن به تصویر بابک خرمدین و دست نوشتههای دانشجویانش، با کلی سؤال و افسوس دوباره به راه خود ادامه میدهند. گاهی که تعدادشان مقابل حجله زیاد میشود، به گفتوگو میپردازند. از آخرین خاطره و دیداری که با اعضای این خانواده داشتند، برای هم میگویند تا به سرنخهایی تازهایی برسند.
یکی از عابران میگوید: «همه محاسن زندگی در اکباتان، تحت تأثیر این اتفاق قرار گرفته است.» دیگری میگوید: «هر روز هم یک شایعه درست میکنند که اوضاع را از قبل خرابتر میکند. هیچکس صبر ندارد که ببیند آخر این ماجرا به کجا میانجامد! .» سری به محله اکباتان زدهایم تا در گفتوگو با اهالی ابعاد تازهای از این حادثه را روایت کنیم.
خانم میان سالی کنار حجله نزدیک مجتمع ایستاده است. گاهی به عکس نصب شده بر روی حجله نگاه میکند و گاهی سری تکان میدهد. او میگوید: «پسرم با بابک دوست صمیمی بود. از بچگی با یکدیگر بزرگ شدند. همینجا قد کشیدند و مدرسه رفتند.
جمعهها معمولاً با دوچرخه سر از «چیتگر» در میآوردند. پسر آرام و مودبی بود. هرگز از او رفتاری ناپسند یا چیزی شبیه دعوا و درگیری ندیدیم. چون آدم خوبی بود ما هم مخالف دوستی فرزندمان با او نبودیم. خانواده آرامی داشتند. نمیدانم یک دفعه چه شد که این اتفاق وحشتناک افتاد. هنوز هم باورم نمیشود.»
زن میانسال، قطره اشک گوشه چشمش را با دستمال کاغذی پاک میکند و ادامه میدهد: «کسی از زندگی دیگری خبر ندارد. شاید اگر چیزی از ناهنجاریها یا مشکلاتی که این روزها در اعترافات پدر و مادر مقتول میشنویم، میدانستیم، کار به اینجا نمیرسید. حتی پسرم نیز با اینکه دوست صمیمی بابک بود از اختلافات و درگیریهای خانوادگی آنها بیاطلاع
بود.»
- نمیخواستیم دخالت کنیم
یکی دیگر از ساکنان مجتمع خبرساز نیز وارد گفتوگو میشود: «در این محله روابط همسایهها به گونهای است که صمیمیت زیادی بین آنها دیده نمیشود و معمولاً ساکنان از همسایههای اطراف خود بیخبر هستند. نمیدانم این خوب است یا بد. حتی نمیدانم ویژگی ساکت و خلوت بودن اکباتان به این نوع از ارتباطات باز میگردد یا خیر! اما روشن است حادثه قتل خرمدین مانند یک تلنگر برای ما ساکنان محسوب میشود. تلنگری که ما را به فکر واداشته است. فکر اینکه چقدر این بیخبریها و نبود صمیمیت میان اهالی محله در بروز اتفاقهای این چنین وحشتناک تأثیرگذار است. البته صمیمیت با دخالت و فضولی در زندگی دیگران متفاوت است. برای مثال، همه ما بهگونهایی متوجه غیبت چند ساله دختر این خانواده شده بودیم، اما برای کسی این غیبت، مهم و قابل پیگیری نبود.»
- آزار و اذیتی ندیدیم
برخی از همسایهها در واحدهای کناری منزل خرمدین، با توجه به اعترافات عجیب و غریب این روزهای قاتلان، حاضر به مشارکت در گفتوگو نشدند. اما مردی میان سال که از ساکنان مجتمع و در طبقه پایین منزل خرمدین زندگی میکند، با کیسههای خریدش که از راه میرسد با آگاه شدن از موضوع تجمع و صحبت همسایهها، میگوید: «۷، ۸ سالی است با این خانواده همسایه هستم. تاکنون آزار و اذیتی از آنها ندیدم. به گمانم رابطه مقتول با مادرش بهتر بود. چراکه چندین بار او را با مادرش در محوطه بلوک دیده بودم. خواهرش را هم خوب به یاد دارم. آن اوایل رفت و آمدهایش مشخص بود. اما به یکباره دیگر خبری از او نشد. سر و صدایی هم نداشتند که بتوان براساس آن از اختلافاتشان مطلع شد.»
- آثار این جنایت بر فضای اکباتان
یکی از اعضای هیئتمدیره بلوک «C» نیز آمده است تا نگاهی به حجله بابک خرمدین بیندازد. او نیز از مشاهدات خود میگوید: «خانواده بیحاشیهای بودند. رفتوآمد مشکوک نداشتند و شارژهایشان را به موقع پرداخت میکردند. کسی هم شکایتی از آنها نداشت.
اما گویا اینها ظاهر قضیه بوده و درون این خانواده از مشکلات پُر بوده است. کاش کسی پیش از این اتفاقها به آنها توصیه میکرد با مشاور یا فردی آگاه صحبت کنند. آسیبهای فردی میتواند در بلندمدت برای خانواده و جامعه دردسرساز شود.» او که هنوز هم اعترافات والدین بابک خرمدین را باور ندارد، با اشاره به حال و هوای شهرک اکباتان ادامه میدهد: «این جنایت، فضای شهرک اکباتان را تحت تأثیر قرار داده و بسیاری از ساکنان را غمگین کرده است.
اکنون دیگر تردد میان فازها و بلوکها کمتر شده است و افراد ترجیح میدهند در خانه بمانند. از سویی در این مدت، بازخوردهای عجیبی از بیرون از محله داشتیم که بسیاری گمان میکنند وقوع اینگونه جنایتها در محله ما، اتفاقی معمول است! در حالی که سالهای زیادی است حداقل در این فاز از شهرک، با وجود بیش از ۵۰۰ خانوار، حادثهای مشابه این جنایت نداشتیم.» یکی از اعضای هیئتمدیره مرکزی شهرک اکباتان از کاشت نهال در کنار سطل زبالهای خبر میدهد که تکههایی جسد «بابک خرمدین» در آن یافت شد.
او میگوید: «این سطل زباله در انتهای فاز ۳ اکباتان واقع شده است که بنا به پیشنهاد اهالی محدوده نهالی در کنار سطل زباله کاشته شد تا ضمن یادبود از آن مرحوم، فضای شهرک اکباتان نیز از تنش و بحرانهای بعد از انتشار خبر این جنایت دور باشد.»