به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، آنچه در قضیۀ «فتح خرمشهر» باید مورد توجه باشد، این است که حد یقف نبرد با باطل تا کجا باشد. آیا امدادهای غیبی ظاهر و نصرتهای خداوند نازل شود و اسباب معنوی به یاری بیایند یا اینکه باید به طریق دیگری باشد؟ امام گفت خرمشهر را خدا آزاد کرد، سؤال اینجاست به چه دلیل این حرف و این شعار از سوی ایشان زده شد و در دل و جان مردم جا گرفت و متعاقب آن چه بود؟
اساساً در عملیات بیتالمقدس چه اتفاقاتی رقم خورده است؟ وقتی اولین بار صوت مکالمه بیسیم شهید بزرگوار حاج احمد کاظمی با آقا رشید (سردار غلامعلی رشید) شنیده شد، همان زمان بود که بیشتر معنی این جمله معلوم شد که چرا میگویند خرمشهر را خدا آزاد کرد. وقتی منطقی به ماجرای فتح خرمشهر نگاه کنیم درمیبابیم که چطور امام (ره) برخلاف تمام محاسبات مادی اعم از امکانات و تجهیزات و ارتشِ تا دندان زرهی بعثی و از طرفی دستهای خالی نیروهای مردمی مبارز باقیمانده در گوشه و کنار شهر، این تعبیر را به کار میبرد؟ اساساً با چه منطقی این فرایند میخواند؟ این سؤالات از این حیث دارای اهمیت است که نبرد و مبارزه و نبردهای آینده ایران از جنس «نبرد خرمشهرها» است و آزادسازی خرمشهرها تماماً برنامه و کار خداست.
حالا ما در مقاومت خرمشهرها چگونه باید عمل کنیم تا در زمان خودش و نقطه پایانی، خدا خرمشهر را آزاد کند؟ برای درک این موضوع و این نگاه، مروری مجدد به شرایط عملیات بیتالمقدس کاملاً حایز اهمیت است. در این عملیات کمتر از 150 گردان در چهار قرارگاه عملیاتی برای مقابله با 200 گردان دشمن سازماندهی شدند. مرحله اول عملیات که از دهم اردیبهشت شروع شد و حدود 6 روز طول کشید، نیروهای ایرانی بخشی از جاده اهواز خرمشهر را بازپس گرفتند، اما خرمشهر آزاد نشد. مرحله دوم عملیات، بلافاصله از روز شانزدهم اردیبهشت شروع شد و به مدت 4 روز طول کشید. طی آن، مناطقی از محدوده منطقه پاسگاه زید تا شمال شلمچه، کوشک و طلائیه آزاد شد، اما خرمشهر آزاد نشد. مرحله سوم عملیات، روز 20 اردیبهشت و با هدف پیشروی به سمت خرمشهر آغاز شد، اما توفیق رفیق نبود و بر خلاف تلاشهای بیامان 10 روز اخیر، بازهم خرمشهر آزاد نشد. 20 روز عملیات در شرایط بسیار سخت در کنار ضدحملههای شدید صدامیها، جان نیروهای ایرانی را گرفته بود؛ حدود 5 هزار شهید و بیش از 15 هزار مجروح، سازمان تیپها و لشکرهای مختلف را بههم ریخته بود. اکثر فرماندهان، خواستار توقف عملیات و بازسازی یگانها بودند، اما حسن باقری میگفت که ما تا خرمشهر را آزاد نکنیم از اینجا نخواهیم رفت: «کجا برویم، اصلاً روی برگشت داریم؟ مردم که بیابان نمیخواهند، آنها خرمشهر را میخواهند … خداوند کمی ما را تحتفشار قرار میدهد، اما خرمشهر را به مردم بازمیگرداند».
جستجوهای ما برای فهم رمز پیروزی در خرمشهر و اینکه تا کجا باید برویم که نصرت الهی نازل شود و اسباب غیرمادی به کمک بیایند، به این چند مؤلفه منتهی شده است:
1- درگیری باید در مرزهای مبارزه با دشمن (باطل) باشد.
2- اخلاص و صداقت در مجموعه وجود داشته باشد که: «فَلَمَّا رَأَی اللَّهُ صِدْقَنَا أَنْزَلَ بِعَدُوِّنَا الْکَبْتَ وَ أَنْزَلَ عَلَیْنَا النَّصْرَ»؛ یعنی زمانی که خداوند صداقت ما را دید، دشمن ما را سرکوب کرد و یارى خود را بر ما فرو فرستاد، تا آن وقت که اسلام همانند شترى که سینه و گردن براى استراحت به زمین نهد و در جاى خود بخوابد استقرار یافت. (نهجالبلاغه، خطبه 56)
3- نهایت توان و طاقت، به کار گرفته شود.
4- اما بخش محوری و مهم داستان خرمشهر در آیه «وَ أَنْ لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَی الطَّرِیقَةِ لَأَسْقَیْنَاهُمْ مَاءً غَدَقًا (جن/16) نهفته است. یعنی «و اگر [مردم] در راه درست، پایدارى ورزند، قطعاً آب گوارایى به ایشان نوشانیم». تفسیر این آیه را در این کلام امام خامنهای بهخوبی میتوان جستجو کرد. ایشان در کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی، نقلی دارند از یکی از بزرگان تاریخ معاصر [ص 463]؛ نقلی که با مضامین آیات قرآنی کاملاً منطبق است: آنوقتی که میتوانید مبارزه کنید، وقتی دیدید که دارید شکست میخورید باز هم مبارزه کنید تا برسید به آن لحظهای که دیگر یقین میکنید که هان حتماً شکست خواهید خورد، باز هم مبارزه کنید. وقتی در آن لحظهای که یقین دارید حتماً شکست میخورید باز به تلاش و کوشش و مبارزه خود ادامه دهید، آنوقت پیروزی و فتح نصیبتان خواهد شد. آیه قرآن تقریباً نظیر همین مطلب را میگوید یا تحقیقاً. میفرماید که: «حَتَّی إِذَا اسْتَیْأَسَ الرُّسُلُ وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ کُذِبُوا جاءَهُمْ نَصْرُنا» (یوسف/110)
این رمز میتواند بیانگر پیروزی خرمشهرها باشد...
علیرضا ابوالفضلی
انتهایپیام/