عصرایران - علی مطهری فرزند شهید مرتضی مطهری با ارسال متنی، به مطلب اخیر عصرایران با عنوان "نکاتی در سالروز ترور مفتح/ تفاوت با مطهری در نگاه به شریعتی" واکنش نشان داد.
متن ارسالی علی مطهری به این شرح است:
مطلبی در پایگاه اطلاعرسانی عصر ایران به مناسبت سالگرد شهادت حجتالاسلام دکتر مفتح به قلم جناب آقای مهرداد خدیر منتشر شده است که شامل برخی اشتباهات تاریخی و تحلیلی است و تذکر آن را لازم دیدم.
ایشان گفتهاند «مطهری در لندن بود که شریعتی درگذشت.» این سخن درست نیست. آیتالله مطهری حدود دو ماه بعد از درگذشت دکتر شریعتی، علامه طباطبایی را که برای درمان به لندن سفر میکردند همراهی نمودند. فوت دکتر شریعتی 29 خرداد 1356 بوده و سفر علامه طباطبایی و استاد مطهری به لندن مرداد همان سال بوده است. آقای خدیر با اشاره به مراسم تشییع و تغسیل و تدفین دکتر شریعتی در دمشق میگویند «مطهری در لندن بود و نرفت اما مفتح در دمشق بود و رفت.» روشن است که بخش مربوط به استاد مطهری در این نقل مطابق با واقع نیست، چون اساساً تشییع آن مرحوم دو ماه قبل بوده است.
طبعا نقل قول ایشان از آقای دکتر سروش که استاد مطهری در آن روز گفت «من آفتابی نمیشوم» نمیتواند صحیح باشد.
نویسنده محترم در توصیف گروه فرقان میگویند: «تعبیر بلاهت را به این خاطر به کار میبرم که هم مطهری را ترور کردند و به شهادت رساندند و هم مفتح را و اگرچه هردو همردیف تلقی میشدند اما در نگاه به شریعتی متفاوت بلکه متضاد بودند و همین نشاندهنده سستی استدلال کسانی است که فرقان را حاصل افکار شریعتی میدانند.»
اولاً استاد مطهری و دکتر مفتح به اذعان اهل فن همردیف نیستند. سخنرانی شهید مفتح در چهلم شهادت استاد مطهری را گوش کنید آنجا که میگوید «همه ما یاران امام شاگرد آقای مطهری محسوب میشویم و حجاب معاصرت باعث شده است که شخصیت این بزرگوار را به درستی نشناسیم.» و اساساً شهید مفتح ارادتی به استاد مطهری داشت که به جرئت میتوان گفت در حد ارادت او به امامخمینی(ره) یا نزدیک به آن بود.
ثانیاً این جمله که این دو (مطهری و مفتح) در نگاه به شریعتی متفاوت و بلکه متضاد بودند نیز صحت ندارد. ممکن است تفاوت اندکی در دیدگاه داشته باشند اما شهید مفتح نقدهای استاد مطهری به آثار مرحوم دکتر را قبول داشت و این را من به استناد مذاکرات این دو در مسیر رفتن به دانشکده الهیات که همراهشان بودم عرض میکنم. شرکت دکتر مفتح در مراسم تشییع پیکر دکتر شریعتی در دمشق، به معنی تأیید همه افکار او نیست بلکه مصلحتهای اجتماعی و مرتبط با نهضت اسلامی هم در آن دخیل بوده است و شاید با اطلاع و موافقت آیتالله مطهری انجام شده است.
آقای مهرداد خدیر بعد نتیجه میگیرند که «همین امر (تفاوت نگاه این دو به دکتر شریعتی) نشاندهنده سستی استدلال کسانی است که فرقان را حاصل افکار شریعتی میدانند.»
این نتیجهگیری هم درست نیست. کسانی که فرقان را حاصل افکار دکتر شریعتی میدانند یا لااقل افکار آن مرحوم را یکی از عوامل شکلگیری این گروه میدانند، استنادشان یکی به برخی نوشتهها و گفتههای دکتر شریعتی و دیگر نشریات خود گروه فرقان است که به صراحت تأثیرپذیری خود از آثار آن مرحوم را به نمایش گذاشته و بلکه اعلام کردهاند و گاهی چندین صفحه از آثار او را در نشریاتشان نقل نمودهاند و رهبر این گروه نیز در دادگاه، یکی از دلایل ترور استاد مطهری را انتقاد او از برخی افکار دکتر شریعتی اعلام کرد.
شهید بزرگوار دکتر مفتح در واقع قربانی همراهی با استاد مطهری شد. ایشان که به پیشنهاد آیتالله مطهری امامت جماعت مسجد قبا را به عهده گرفت، همچنان که به پیشنهاد استاد مطهری ریاست دانشکده الهیات را به عهده گرفت، زمانی که گروه فرقان قصد داشتند مسجد قبا را پایگاه خود قرار دهند، با تذکر استاد مطهری آنها را از این مسجد اخراج کرد. لذا گروه فرقان کینه آن شهید را به دل داشتند و گرچه او را مخالف دکتر شریعتی نمیپنداشتند ولی وی را به شهادت رساندند. لعنت خدا بر این گروه نادان و جنایتکار.
از جناب آقای مهرداد خدیر که قبلا از مقالاتشان بهره بردهام انتظار این بود که مقاله مذکور را با توجه به واقعیات تاریخی مینگاشتند و به نقل قولها به راحتی اعتماد نمیکردند. البته همین مقاله ایشان هم نکات خوبی درباره شهید مفتح داشت که جالب توجه و قابل تأمل و بررسی است و گفتنیهایی درباره آن وجود دارد.