عصر ایران؛ مهرداد خدیر- در آستانۀ انتخابات ریاست جمهوری به جای بحث بر سر برنامههای نامزدها همچنان دربارۀ اقدام محدود کنندۀ شورای نگهبان گفت و گو میشود و این در حالی است که مقامات رد شده تصریح میکنند دلایل به آنها اعلام نشده است.
از این رو جای طرح 10 پرسش از سخنگوی شورای نگهبان همچنان باقی است. چرا که اگر قرار بر "نپرسیدن" باشد نیاز به "سخنگو" نیست و صدور بیانیه کفایت میکند.
اول: سخنگوی شورای نگهبان در توجیه نپذیرفتن اعتراض ها بارها گفته است: «ما احراز صلاحیت میکنیم. تأیید و رد نمیکنیم و چون بحث احراز است اعتراض، جایی و وجهی ندارد. قانون، چنین اختیاری به ما داده است». می اوان پرسید: دقیقا کدام قانون؟ حقوقدانان عادت دارند به ماده و تبصره هم اشاره کنند. یک بار هم این گونه سخن بگویند.
دوم: ما هیچ، ما نگاه ام آیا به عضو فقهای شورای نگهبان و ریس مجمع تشخیص مصلحت نظام هم نباید توضیح دهند داستان از چه قرار است و ادعای «اتکا و استناد به گزارشهای نادرست و حتی افزودن به آنها» را تأیید میکنند یا نه. اگر نه، پس عضو شورای نگهبان هم میتواند اشتباه بگوید و اگر آری، چرا اصلاح نمیکنند؟
سوم: اگر رد صلاحیت دختر آقای لاریجانی به خاطر «اقامت» در آمریکاست چرا گفته شده «تابعیت» و اگر هیچ یک و تنها «ویزای کار» دارد کدام دلیل دیگر مؤثر افتاده و آیا به خاطر مسؤولیت پدرش نباید با همسرش به خارج از کشور میرفته؟ همسر، تابع شوهر است یا همچنان باید از پدر تبعیت کند؟ در این میان، شخصیت مستقل خود افراد چه میشود؟
چهارم: با وجوداین همه رسانه و خبرگزاری یک بار هم نشستی ترتیب دهند و به پرسشهایی غیر از آنچه گویندگان صدا وسیما مطرح میکنند ، پاسخ دهند.
پنجم: انتخابات، به مفهوم مراجعه به عامه و معیار قرار دادن ارای همگان و اکتفا نکردن به نخبگان، امری مدرن است و ربطی به سنت ندارد. در دنیای مدرن هم برای انتخابات، آدابی قایل شدهاند. هر قدر هم ابداع و ابتکار به خرج دهیم، قواعد اصلی را باید رعایت کرد. اگر اختصاصیِ ماست و هیچ نظیر و بدیلی در جهان ندارد آیا بهتر نیست نامی دیگر برای آن برگزینیم تا این همه هم شایبهناک نباشد؟
ششم: وقتی شورای نگهبان میتواند از بین بیش از 500 کاندیدا تنها به 40 پرونده رسیدگی کند و از عدد 40 به هفت برسد چرا از هفت به یک نرسند؟ قانون اجازه نمیدهد؟ اگر نمیدهد میتوانند قانون اساسی را این گونه تفسیر کنند تا بدهد. اگر قانون نداریم میتوانند به جای قانون به یک مصوبه استناد کنند و اگر مصوبه ندارند میتوانند خودشان تصویب کنند. این «میتوانند»ها البته بر اساس کارهایی است که انجام داده اند وگرنه قانونا نمیتوانند!
هفتم: اگر شورای نگهبان چنین وظایف خطیری در قبال انتخابات دارد چرا در وصیتنامۀ امام خمینی در این باره سفارش نشده و مشخصا دربارۀ نمایندگان مجلس، تنها اهمیت اعتبارنامهها را یادآور شدهاند؟
هشتم: دربارۀ دلیل رد برخی کاندیداها در دورههای قبل و تأیید آنها در این دوره به صورت غیر رسمی گفته شده «شاید پروندۀ باز داشتهاند و بعد رأی تبرئه گرفتهاند». آیا این سخن به معنی آن است که قبل از صدور رأی قطعی رد شده بودند؟
نهم: تنها دو نامزد تأیید نشده (آقایان لاریجانی و جهانگیری) مجموعا 20 سال رییس مجلس و معاون اول رییس جمهوری بودهاند و به استناد رد آنها برخی از جریانهای خارجنشین مدعی «کار به دستی ناصالحان» در گذشته شدهاند. آیا این گزاره، تبلیغ علیه نظام نیست؟
دهم و سرانجام و مهم تر از همه این که اگر با این حذفها کثیری نامزد مطلوب خود را پیدا نکنند و نتوانند در انتخابات شرکت کنند و جریانات تحریمی و برانداز، غیبت آنان را به حساب خود بگذارند این کار به نفع نظام و کشور است یا نه و خروجی و نتیجۀ کار مهم است و ارزش این حذف را داشته است؟