الشرق الاوسط در مطلبی به قلم هدى الحسینی نوشت: شش ماه سرنوشت ساز پیش رو، موازین و ابعاد توافق هستهای جدید را تعیین میکند؛ چرا که پس از اعلام پیروزی نهایی بایدن، واشنگتن وارد دوره تازهای خواهد شد. از صحبتهای بایدن میتوان برداشت کرد که در زمینههای متعددی به دنبال دمیدن یک روح جدید به پیکره سیاستهای کاخ سفید است.
به گزارش «انتخاب»، در ادامه این مطلب آمده است: اعلام پیروزی جو بایدن برای تمام بازیگران منطقهای به معنای سبقت برای توافق هستهای تازهای است که مذاکره برای آن شروع شده است. در شش ماه آینده، بازیگران بین المللی ذینفع تمام تلاش خود را میکنند تا بر توافقی که به امضا میرسد تاثیر بگذارند، به این دلیل که اگر اکنون حرفشان را نزنند، تا ابد مجبور به سکوت میشوند. از این رو، تمام بازیگران تلاش میکنند از این چارچوب زمانی استفاده کنند. بدین معنا، دوره انتقالی بین دو رئیس جمهور از اهمیت خاصی برخوردار است.
اولین نقطه زمانی گذاشته شد که دانشمند هستهای برجسته ایران، محسن فخری زاده از سوی کسانی ترور شد که میخواهند قواعد مذاکرات جدید را با خون بنویسند. اروپا به سرعت به بایدن تبریک گفت و به دنبال آن است تا از این دوره برای رساندن پیامهای غیر رسمی به تهران و واشنگتن از طریق کانالهای مختلف، برای یک مذاکره جدید، استفاده کنند. به این ترتیب، اروپا امیدوار به تسهیل و تسریع در روند شروع مذاکرات بین بایدن و ایران برای تحقق دستاوردهای سریع پیش از انتخابات ایران است.
منافع اروپایی ساده است: آرام کردن نگرانیهای بین المللی و پیگیری از جایی که تماسها متوقف شده است، با هدف بازگشت به برجام. اما ایران، ظاهرا به دنبال تغییر نیست.
در هر صورت، تمام مقالاتی که در ایالات متحده منتشر میشود، حکایت از آن دارد که مذاکرات شروع شده است. از این چه نتیجهای میتوان گرفت؟ دموکراتها چگونگی تعامل با ایران را مورد بررسی قرار میدهند و میخواهند بدانند فشاری که ترامپ علیه ایران ترتیب داد، تا چه زمانی بهتر است ادامه یابد؟ در مقابل، مسئولان ایرانی میخواهند که آمریکا از سیاست فشار دست برداشته و به برجام باز گردد، تا در ادامه تهران هم به تعهدات خود بازگردد، اما احزاب سیاسی مختلف در ایران در این باره اختلاف نظر دارند.
در این میان، روحانی میداند که وقت تنگ است و احساس میکند که باید هر آنچه در وسع خود دارد را به میان بگذارد و از انگیزه قوی طرفها برای رسیدن به یک توافق موقت با ابعادی گسترده استفاده کند. روحانی از دوره انتقالی برای مشخص کردن چارچوب مذاکرات و حد و مرزها برای باقی شرکت کنندگان بهره میبرد. وی سعی میکند سیاست پیچیده ایران را ارائه دهد، به این ترتیب که پیش شرطهای قاطعی از جمله رفع تمام تحریمهای ایران را مطرح میکند، تا آمادگی برای انجام مذاکره صلح فراهم شود.
جناح اصلاح طلب در نقشه سیاسی تهران به دنبال تسریع در روند مذاکرات تا پایان دوره روحانی است، به این دلیل که مهمترین دستاورد سیاسی خود را امضای توافق هستهای در سال ۲۰۱۵ میداند که ضامن نظام و استقرار آن است. روحانی سعی میکند با تاکید بر مزایای اقتصادی توافق و تاثیر آن بر بحران اقتصادی که ایران درگیر آن است، مذکرات را ضروری نشان دهد.
از سوی دیگر، پیش بینی میشود که جناح اصولگرا رسیدن به توافق دیگری را برای روحانی دشوار کند. ایشان معتقدند که این گفتگوها وسیلهای برای تحقق گشایش اقتصادی است، که به ایران زمان و قدرتی برای ادامه مذاکرات در طولانی مدت میدهد و به اعتقاد اصولگرایان، ایران به این شکل میتواند کارت های لازم برای بهبود جایگاه خود در مذاکرات را جمع کند و در ادامه دستاوردهایی مهمتر از آنچه دولت روحانی به ان راضی شده است را محقق کند.
در هر صورت، چه ایران مسیر سریع و کوتاه را انتخاب کند و چه مسیر طولانی را، اقتصاد مساله بسیار مهمی است. غرب و خود نظام، شرایط اقتصادی ایران را عامل اثرگذاری در صحنه داخلی میدانند که تاثیر فراوانی بر آمادگی نظام برای موافقت یا مخالفت برای مذاکرات آینده دارد.