به گزارشبهداشت نیوز، انسان موجود پیچیدهای است و این پیچیدگی میتواند باعث ایجاد مشکلات زیادی در ارتباط با خود و دیگران شود و به ناچار باید این مسیر سخت و پیچیده را پشت سر گذاشت. پس باید به دنبال راهی بود که بتوان در طول دوره زندگی خود کمترین آسیب و تنش را در برخورد با مشکلات از جمله ضربههای روحی روانی متحمل شد؛ چراکه تجربه چنین ضربههای سنگینی، آسیبهای جسمی و روحی وارده به آدمی را دوچندان میکند؛ به طوری که جبران آن حتی تا پایان عمر کاری سخت و در برخی موارد محال خواهد بود.
احسان متینفر اظهار کرد: واقعیت این است که ما از لحظه ورودمان به این دنیا با اضطرابها و ترسها درگیر هستیم. به بیان دیگر باید بگوییم که ناف ما را با اضطراب بریدهاند. مسئله مهم این است که این اضطرابها و نگرانیها خوب هستند یا خیر؟ به ما کمک میکنند یا برعکس آسیب میرسانند؟ در اختلالات اضطرابی شاهد این موضوع هستیم که اضطراب آنقدر زیاد و فشارزا میشود که تمام عملکردهای فرد در زندگی روبه نابودی میروند و تخریب میشوند. فرد در روابط خود با دیگران، الگوی تغذیه، الگوی خواب و... دچار مشکل میشود و همه این ها به اضطرابی که بهدرستی مدیریت نشده، برمیگردد.
این روانشناس ادامه داد: اگر ما انتظار داشته باشیم که هیچ اضطرابی نداشته باشیم، این موضوع یک خواسته کاملا غیر منطقی است. به این دلیل غیر منطقی است که نمیشود ما به زندگی ادامه دهیم، اما اضطراب نداشته باشیم. میتوان گفت که زندگی بیاسترس شاید در زیر خاک وجود داشته باشد زیرا نمیشود که با دیگر افراد در تعامل باشی اما استرسی را تجربه نکنی، این امکانپذیر نیست. مسئلهای که مهم است حد و اندازه تجربه استرس و اضطراب است. ما در طول روز انواع اضطراب را تجربه میکنیم؛ به عنوان مثال اگر اضطراب نداشته باشیم صبح زود از خواب بیدار نمیشویم و یا به قرار کاری نمیرویم. این اضطرابها ما را در جهتی سوق میدهند که بتوانیم مسئولیتهای خود را انجام دهیم.
وی اضافه کرد: بدون استرس و اضطراب هیچ فعالیتی انجام نمیشود، اما از سوی دیگر اگر میزان استرس و اضطراب خیلی زیاد باشد عملکردهای فرد در طول زندگی مختل میشود و نمیتواند فعالیتی را انجام دهد. مسئله مهم این است که آیا اضطراب در حد بهینه است که بتوان آن را مدیریت کرد یا اینکه آنقدر این اضطراب زیاد است که باعث زمینگیر شدن فرد میشود. به هرچیزی که فرد را از روال عادی خارج کند، رخداد استرس میگویند، حال چه خوشایند باشد چه ناخوشایند.
متینفر گفت: گاهی اوقات استرس در مواجهه با خطرات ایجاد میشود، اما یکسری از استرسها هستند که در مواجهه با خطرات رخ میدهند که آن خطر درحال حاضر در دنیای بیرون وجود ندارد و اتفاق نیافتاده است؛ یعنی خطری وجود ندارد اما فرد میترسد، این وضعیتی است که به آن میگویند اضطراب. در این حالت منبع خطر و آسیب مشخص نیست و بیشتر در ذهن فرد یکسری از فرآیندها اتفاق میافتد. در ذهن فرد فرایندی اتفاق میافتد تحت عنوان نگرانی، این موضوع مسئلهای است که منجر به ایجاد ترس و اضطراب میشود.
این مشاور خاطرنشان کرد: نگرانی یک فرآیند فکری است که سه ویژگی دارد؛ ویژگی اول نگرانی این است که این تفکر آیندهمحور و معطوف به آینده است. ویژگی دوم این است که حال که تفکر معطوف به آینده فرد، همراه با فاجعهسازی است؛ یعنی فرد همیشه اتفاقات آینده را به صورت خیلی بد و ناخوشایند و بدترین حالت ممکن را در نظر میگیرد. ویژگی سوم نگرانی، تفکر کلامی است؛ یعنی فرد وقتی به اتفاقات ناخوشایند آینده فکر میکند شروع میکند به صحبت کردن در ذهنش و موقعیتی که هنوز اتفاق نیافتاده است را بررسی کرده و جوانب این موقعیت را میسنجد. در اینجا فرد سعی میکند با این موقعیت در ذهن خود به مقابله بپردازد. این فرآیند نگرانی در تمامی اختلالات اضطرابی وجود دارد. در تمامی حیطههای زندگی میتواند نگرانی وجود داشته باشد و فرد نگران باشد.
وی ادامه داد: اتفاقی که در مواجهه با نگرانی رخ میدهد این است که زمانی که برای فرد مشکلاتی ایجاد میشود، این مشکلات را بسیار برای خود بزرگ میکند و به بیان دیگر از این مشکلات برای خود غول میسازد و در مقابل، توانمندی خود را برای حل مشکلات بسیار پایین میپندارد؛ یعنی فرد در برابر مشکلات احساس عجز و ناتوانی کرده و نمیتواند این مشکلات را مدیریت و کنترل کند. مسئله مهم این است که نگرانی موضوعی اجتناب ناپذیر است یعنی زندگی کردن بدون نگرانی امکان پذیر نیست. نگرانی به دو صورت است یا فرد قابلیت کنترل کردن آن را دارد یا خیر که در این صورت فرد دچار بسیاری از مشکلات میشود زیرا یک اضطراب متوسط و مزمن که همیشه همراه فرد است را به وجود میآورد.
احسان متینفر افزود: اتفاقی که در اضطراب رخ میدهد این است که ما شاهد هستیم در این مسئله، روابط افراد رو به نابودی و تخریب میرود. زمانی که این اضطراب ها مدیریت نمیشود و فرد وارد یک رابطه میشود، در نتیجه منجر به تشنج میشود که آسیبهایی را برای رابطه به ارمغان میآورد. بنابراین فرد موظف است نگرانیهای خود را در حد بهینه کنترل کند. فرد باید بیاموزد که نگرانیها را از یکدیگر تفکیک کند زیرا نگرانیها دو دسته هستند، نگرانیهای اول، نگرانی های کارساز هستند به عنوان مثال فرد اگر درباره سلامت بدنی خود نگران شود، میتواند کار های مطلوبی را دراین راستا انجام دهد و از سلامت خود مراقبت کند و این نگرانی های کارساز در اختیار و کنترل فرد است اما دسته دوم نگرانیهای دردسرساز هستند و این دسته از نگرانی ها در کنترل و اختیار فرد نیست و هیچ کاری از دست فرد برنمیآید اما این نگرانی فرد را از پای درمیآورد. فرد باید با این نگرانیها مقابله کرده و درگیر نگرانیهای دردسرساز که تاثیری برآن ها ندارد، نشود.
منبع: ایسنا
منبع خبر "
بهداشت نیوز" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد.
(ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.