به گزارش خبرگزاری فارس از مشهد، گروهی از جوانان دانشجو و طلاب مشهدی امروز با حضور در پارک ملت باهدف مشارکت حداکثری اقدام به گفتوگوی رو در رو با مردم کردند.
در آغاز، تعدادی از رهگذران ایستاده و به صحبتها گوش میدهند، بحث کرده و رد میشوند؛ کمکم تعداد زیاد میشود و اکنون دیگر همراه با هیجان بحث سیاسی، تعداد شنوندگان هم زیاد میشود؛ دیگر کمتر کسی را میتوان یافت که بایستد و مجدد حرکت و «کافه گفتوگو» را ترک کند.
از چهره افراد میتوان یافت که سؤالات زیادی در ذهنشان موج میزند و به دنبال حل سؤالاتشان در این جمع میایستند و بحث میکنند، کودکان دست پدران و مادرانشان را گرفتند و گاهی سؤالات خود را والدینشان میپرسند.
حدود ۴۵ دقیقه گذشته و حالا تعداد مردم بهقدری است که حنجره گوینده کفاف رساندن پاسخ سؤال یکی از بانوان با عنوان اینکه «رئیسجمهور را از قبل انتخاب کردهاند»، از انتهای جمع را نمیدهد، میکروفون را به دست میگیرد و پاسخ میدهد.
گوینده عنوان میکند: آیا رئیسجمهورهایی نبودند که با رهبر زاویه داشته و برخلاف میل رهبر کار میکردند؟ پس اگر بنا به انتخاب از قبل بود، چرا رهبر آنها را بر منصب ریاست جمهوری گذاشتند؟
گفتوگو ادامه پیدا میکند و زن که گویی قانع شده، حالا با اشتیاق بیشتری به سؤال و جواب حاضرین گوش میسپارد.
برخی مردم در پیادهرو هم ایستادهاند و جمعهای دونفره و سهنفره تشکیلشده که جدا از جمع به بحث در مورد حرفهای گوینده میپردازد، عدهای هم ایستاده و با صدای رسا با گوینده بحث میکند.
بحث به اختیارات رئیسجمهور به تائید صلاحیت شورای نگهبان کشیده شد و ازآنجا با سؤالات مردم صحبت در مورد رئیسجمهور صالح شروع شد.
گوینده میگوید: چرا یک دانشجو اگر اختراعی میکند باید با تطمیع و تهدید از سمت مافیای خودرو مواجه شود؟ درگوشی به شما میگویم برخی از مسئولان کنونی کشور سال بعد شاید پشت میلههای زندان باشند.
شوخیهای گوینده با جوانان شنیدی است، دانشجویی که رتبه دوم در کنکور دکتری را کسب کرده همراه دوستانش برای پاسخ به سؤالات شهروندان اینطور باحوصله وقت میگذارد تا در مقابل هجمه شبکههای معاند صهیونیستی و آمریکایی، بایستد و اجازه ندهد سرنوشت این انتخابات به دست دشمنان این مردم رقم بخورد.
با خودم فکر میکنم در جنگ روایتها این جوان و دوستانش، سربازانی هستند که به خط مقدم زدهاند، از وقت فراغت و تفریح خود گذشتهاند، شاید طعم تلخ طعمهها را به جان خریدهاند اما میدانداری میکنند آتش به اختیار.
نگاهش میکنم، همچنان در حال پاسخ به سؤالات مردم است، میکروفون در دست، سؤالاتشان را از گوینده میپرسند و گاهی پاسخ سؤالات آنها را خود مردم میدهند.
پیرمردی با کلاه آفتابی آبی و تیشرتی که از گرما بر تنش خیس شده است، نظرم را جلب میکند، سر حرف را با او باز میکنم، میگوید: من خودم انقلابیام، نوههایم بیشتر سؤالاتی که مردم اینجا میپرسند را از من میپرسند، من میبینم که مردم پاسخشان را از دهان این گوینده میشوند، شاید اینجا کوتاه نیایند اما پیش خودشان متوجه میشوند که گاهی قضاوتشان از برخی جریانات در کشور اشتباه است.
بحث بالا میگیرد و مردم تائید خود را نسبت به حرفهای مردم یا گوینده با سوت و دستنشان میدهند، دیگرکسی سؤال نمیپرسد و با گوینده بحث میکند و منتظر جواب مسئلهای میماند که طرح کرده است.
ظریف، روحانی، نفت، برق، صف نان و گوشت و مرغ، قیمت دلار و پراید، جوانان، ازدواج، مسکن و چندین مسئله اساسی دیگر مردم موضوع بحث مردم با گوینده است.
کمکم کافه گفتوگو با گلبانگ اذان تمام و مردم پراکنده میشوند اما برخی هنوز در حال بحث کردن هستند و برخی هم با مجری و طلابی که برای پاسخگویی عمیقتر در نظر گرفتهشدهاند روی صندلی رو به روی یکدیگر به بحث ادامه میدهند.
گفتنی است؛ «ستاد مشارکت حداکثری» جمعی متشکل از طلاب و دانشجویان فعال انقلابی است که باهدف پاسخ به شبهات انتخاباتی مردم بهطور منظم و مستمر با برگزاری کافه گفتوگو در نقاط مختلف شهر مشهد، بهصورت آتش به اختیار دستبهکار شدهاند.
انتهای پیام/ ۷۰۰۶۸/ی