به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از فارس ، خانواده یک سیستم است که چون سیستم های دیگر نیاز به بررسی و واکاوی دارد وهرچند وقت یک بار می بایست غبار از مسائل و مشکلات آن زدوده شود. در بین تکنیک های مهم فرزندپروری که البته شاید خیلی از ما آنها را ندانیم و تنها براساس غرایزمان به پرورش فرزندانمان بپردازیم، نکات جزئی و البته کلیدی و مهمی وجود دارد که تک تک آنها در بزرگسالی و در زندگی های زناشویی و موفقیت های شغلی و آینده فرزندانمان اثرگذار است. اینکه بچه ها در چه نوع خانواده از سالم تا ناسالم تربیت بشوند، قطعا در روند بزرگسالی شان اثرگذار است.
اما برخی موارد ممنوعه برای تربیت کودک وجود دارد که متأسفانه والدین نسبت به آنها بی تفاوت یا بی توجه هستند که از ساده ترین آنها مثل تنبیه بدنی و خشونت کلامی و جسمی گرفته تا رفتارهای ناشایست دیگر در تربیت بچه ها مثال زدنی هستند. علاوه بر این موارد برخی از والدین که گاه و بی گاه دچار اختلافاتی با هم می شوند نیز بچه ها را به عنوان میانجی و رابط بین دعواها یا مشکلات خود و در مقابل آشتی کردن هاشان در نظر می گیرند، بدون اینکه به عواقب کاری که می کنند ، آگاه باشند.
بنابراین یکی از اشتباهات پدر و مادرها این است که به فرزندانشان اجازه می دهند، در اختلافات و مشکلات زناشویی شان، طرف یکی از والدین را بگیرند، میان والدینشان پادر میانی کنند یا نقش یک دوست، مشاور یا مادری را بر عهده بگیرند.
متاسفانه میانجی گری فرزندان بین والدینشان عواقب زیادی دارد که به برخی از آنها در این گزارش اشاره می کنیم. فرض کنید بین یک پدر و مادری اختلافی ایجاد شده و آنها با هم قهر کرده و صحبت نمی کنند درحالیکه براساس نیازهای زندگی مشترک می بایست با هم ارتباط داشته باشند، کارهای بیرون یا داخل منزل را انجام دهند برای صرف شام دور هم جمع شوند یا مسائل دیگر که نیاز به ارتباط دارند. در این طور مواقع مادر یا پدر ، فرزندانش را صدا می کنند و به او می گویند که مثلا به مادرت /پدرت بگو برای شام بیاید . یا مثلا به مادرت/ پدرت بگو فردا لازم است فلان وسیله را برای خانه بخرد.
مسئله همینجا ختم نمی شود و فرزند معصوم دو مرتبه می بایست پیام طرف مقابل را که احتمالا هم سر لجبازی برداشته به والد دیگرش برساند و همینطور چرخه ادامه می کند و ذهن و فکر فرزند را درگیر و آشفته می کند ، درحالیکه این رفتار آموزش های زیادی به این بچه می دهد که از جمله آنها این است:
-اگر خودت هم بزرگ شدی و ازدواج کردی، همین الگو را برای همسرت در پیش بگیر
-زن ها یا مردها نمی توانند با هم صحبت کنند و مشکلاتشان تنها با قهر ودعوا و میانجی گری بچه ها حل می شود
بنابراین بچه به عنوان یک گوشت قربانی این وسط هیجانات نامناسب پدر یا مادر را جذب میکند و البته در جریان اختلافات آنها نیز که شامل پرخاشگری های کلامی و غیر کلامی است، قرار بگیرد و البته خود را نیز این بین دچار تناقض ببیند که طرف کدام را باید بگیرد.
یکی دیگر از مشکلات و عواقب این رفتار این است که بچه ها احساس می کنند در این میان باید طرف یکی از والدین را بگیرند. حتی دیده شده برخی از این دسته پدر و مادرها به بچه مستقیم هم می گویند، طرف آنها باشد یعنی رسما فرزندشان را به جانب داری می خوانند، درحالیکه بچه معصوم نمی داند بین پدر و مادرش باید کدام را انتخاب کند و در نهایت هم پدر و مادر با هم آشتی کرده و این بچه ها هستند که روح و روانشان دچار آزار و آسیب می شود.
یکی دیگر از مشکلات در این دسته که در والدین به ویژه در بین بانوان زیاد دیده می شود این است که بچه هایشان را طرف مشورت قرار می دهند. مثلا مادر با عواطف خاص مادرانه و زنانه خود بعد از یک اختلاف با همسرش شروع به گریه می کند و وقتی هم که بچه به نزد او می آید تا آرامش کند ، سفره دل را باز کرده و شروع به بازگو کردن مسائل مختلف می کند درحالیکه توجه ندارد این مباحث نباید با بچه ها مطرح شود چرا که باعث خشم و کینه فرزند از والد دیگر می شود و این فرزند در این بین تصور می کند که یک موجود اضافه است که اگر نبود پدر و مادر راحتتر در ارتباط با روابطشان تصمیم می گرفتند.
نکته دیگر مادران با طرف مشورت قرار دادن دختر یا پسر خود برای همیشه ذهنیت فرزندشان را از جنس مخالف خراب می کنند مثل اینکه در صحبت هایشان می گویند همه مردها یا زن ها مثل هم هستند یا زن ها همه گریه می کنند و غرغر می زنند یا مردها هم خشن هستند یا کتک می زنند، این نوع صحبت ها باعث می شود که ذهنیت بچه ها تا بزرگسالی نیز همینطور ساخته شده و زمانی که خودشان در زندگی مشترک نیز قرار می گیرند، همین طرح های ذهنی مدام برایشان تداعی شود.
بنابراین یادتان باشد که به عنوان والدین ، فرزندانتان هیچ وظیفه ای برای حل مشکلات زناشویی شما ندارند و والدین می بایست خودشان در این مسیر مشکلاتشان را حل کنند و حدالامکان بچه ها در این زمینه وارد نشوند که بخواهند نقش مشاور یا میانجی را ایفا کنند چرا که در این جایگاه نیستند و به عواطفشان دچار آسیب می شود. در این زمینه اگر والدین خودشان نمی توانند مشکلات را حل کنند ، بهتر است با یک مشاور یا دوست صمیمی که عاقل است، صحبت کنند و او را میانجی روابط خود قرار دهند.
بنابراین در این زمینه پدر و مادر باید به فرزندشان این پیام را بدهند که «من می توانم از خودم مراقبت کنم.» تو نباید طرف من یا پدرت را بگیری و در اختلافات ما دخالت کنی.
نکته دیگر این است که هرگز نباید بَدی همسر خود را به فرزندتان بگویید، زیرا فرزند شما از نظر امنیت روانی آسیب میبیند، در این زمینه به عواقبش در بالا اشاره شد که چه سرانجامی خراب کردن ذهنیت بچه ها نسبت به پدر یا مادرشان وجود دارد و گاه مشاهده شده که تا ابد نیز ترمیم نمی شود.
مسئله نهایی این است که گاه دیده می شود والدین به دلیل مسائل و اختلافاتی که در منزلشان وجود دارد، یک نوع اتحاد یا ائتلاف خاص یا مثلث سازی در منزل با فرزندانشان ایجاد می کنند مثلا یک مادری به دلیل اختلافاتی که با همسرش دارد ، مدام ذهن بچه ها را در رابطه با او خراب کرده و با بچه ها به نوعی در مقابل همسرش متحد شدده یا به نوعی در منزل یک سنگر سخت علیه پدر بنا می سازد که این به خودی خود آسیب زا است.
هیجان های منفی مثل خشم، استرس، افسردگی و اضطراب از آسیب های یارگیری در خانه است. فردی که علیه او یارگیری شده، احساس طردشوندگی می کند و خشم ناشی از آن باعث می شود از هر تلاشی برای آسیب زدن به دو نفر دیگر که با هم ائتلاف کردند، انجام دهد. کودک نیز از فشار واسطه گری خسته می شود و ممکن است غمگین و مضطرب شود چون گاهی نمی داند چگونه و در چه موقعیتی باید تصمیم درست را بگیرد.
یکی دیگر از عواقب این رفتار، کاستن اعتبار و ارزش والدین در برابر بچه ها است چرا که بچه ها یاد می گیرند اگر چیزی از والدین می خواهند نیاز دارند که در این یارکشی به سمت یکی از والدین بروند و اعمال قدرت کنند البته کودک خواسته و عاقلانه این کار را انجام نمی دهد، اما ناخواگاه این مسیر را فرا می گیرد.
خانواده ها پس از آگاهی از این مثلث سازی ها در خانواده شان می بایست تأمل و تفکر کنند تا این ائتلاف ها را از بین ببرند و دو مرتبه با هم یکی شوند اما چگونه؟ ابتدا پس از پی بردن به این ائتلاف ها در خانواده، سعی کنید به عنوان مادر یا پدر، ارتباط بچه ها با دیگر والد را بیشتر و مثبت کرده و از خوبی ها و مسائل مثبت زندگی تان به جای ناسزا و ناراحتی ها بگویید.بهتر است فضای خانه را به سمت گفتمان مشترک به جای مثلث سازی بیاورید مثلا درباره تفریح دسته جمعی آخر هفته همگی با هم نظرسنجی کنید. اگر این مثلث سازی ها چنان قدرت گرفته یا بچه ها بزرگ شده اند و کاری از دستتان برنمی آید، بهتر است با یک مشاور خانواده مشورت کنید.