به گزارش اقتصادنیوز به نقل از خبرآنلاین، از سال ۶۸ استخدام وزارت خارجه شده؛ مقام مذاکراتی هم داشته؛ در پرونده هستهای سرسختانه مذاکره میکرده، البته اگر نامش را بتوان مذاکره گذاشت؛ دستاوردهای مذاکراتش تحریم و قطعنامههای سنگین و اجماع جهانی علیه ایران بوده است؛ و حالا او ۵۶ ساله است. مو و ریشاش سفید شده است، آنقدر که بیش از ۵۶ سال به او بخورد.
سعید جلیلی. متولد ۱۳۴۴ محله طلاب مشهد؛ پدرش بیرجندی و مادرش آذری است. سال ۶۲ که دیپلمش را گرفت، دانشگاه امام صادق(ع) قبول شد و از مشهد به تهران آمد. لیسانس و فوق لیسانس خود را در همان دانشگاه مدیرسازِ جمهوری اسلامی خواند. خودش میگوید که پس از فوقلیسانس، هم دکتری برای اعزام به خارج از کشور قبول شد و هم در وزارت خارجه استخدام؛ او راه میانه را برگزید؛ دکتری خارج را به تحصیل در داخل تبدیل کرد و در وزارت خارجه هم سر کار رفت.
سعید جلیلی کار در وزارت خارجه را آنچنان هم از زمینهای خاکی شروع نکرده؛ سه سال بعد از آغاز کارش در وزارت خارجه یعنی در ۲۷ سالگی مسوولیت اداره بازرسی وزارت خارجه به او واگذار شده بود؛ از سال ۷۱ تا ۷۷. از سال ۷۷ هم در دوره خاتمی، تا سال ۸۰ مسئول میز آمریکا در وزارت خارجه بود با ردهی معاونت اداره اول آمریکا. طبق آنچه در وبسایت خودش آمده در طول دوره مسئولیتش در اداره بازرسی وزارت خارجه، ۱۷ سفیر را اخراج کرده است!
سال ۷۸ نامزد انتخابات مجلس ششم از حوزه انتخابیه مشهد شد که رای نیاورد. دو سال پس از آن یعنی در سال ۸۰، مدیر بررسیهای جاری دفتر رهبری شد و تا سال ۸۴ همانجا مشغول فعالیت بود. با روی کار آمدن دولت محمود احمدینژاد، جلیلی از دفتر رهبری به وزارت خارجه بازگشت و همانجا معاون آمریکای وزارت خارجه شد تا مهر ماه سال ۸۶ که پس از اختلافات هستهای میان لاریجانی در قامت دبیر شورایعالی امنیت ملی با احمدینژاد در قامت رییسجمهوری، به سمت دبیری شورایعالی امنیت ملی از سوی رییس دولت منصوب شد و حدودا یک سال بعدش، مقام معظم رهبری در حکمی او را با عنوان نماینده رهبری در شوایعالی امنیت ملی به عضویت این شورا درآورد.
از اینجا به بعد دیگر حوزه کاری او وزارت خارجه نبود که بخواهد ۱۷ سفیر را اخراج کند؛ اینجا با قدرتهای جهانی روبرو میشد برای مذاکره درباره پرونده هستهای ایران. پروندهای که وقتی سکان آن به او سپرده میشد تا حد زیادی برخی تفاهمات بین ایران و اروپا شکل گرفته بود؛ حتی علی لاریجانی پس از استعفا برای وصل کردن جلیلی و سوالانا مذاکرهکننده ارشد اروپایی، در اولین جلسه ملاقاتشان، جلیلی را در مذاکرات رم همراهی کرد.
جلیلی تیر ماه ۸۷ نخستین ملاقات یک مقام ایرانی با مقام ارشد آمریکایی را در ژنو سوییس ثبت کرد؛ در خلال مذاکرات ایران با گروه ۱+۵ که آمریکا به تازگی به آن پیوسته بود. بسیاری شیوه مذاکراتی جلیلی را مذاکره برای مذاکره نام گذاشتهاند؛ چون مذاکراتی که میرفت بدون نتیجه و حاصلی تمام میشد و به تهران بازمیگشت و تنها درباره ادامه مذاکرات تفاهم میشد؛ و در ادامه مدتی بعد یک تحریم دیگر بر تحریمهای ایران اضافه میکردند.
ویلیام برنز دیپلمات ارشد آمریکایی که در مذاکرات ژنو نماینده ایالات متحده بود، نخستین مذاکره با جلیلی را اینگونه توصیف میکند: «در حالی که به جلیلی که در مقابلم نشسته بود نگاه میکردم بیانیه کوتاه و ساده را قرائت کردم…جلیلی به دقت سخنانم را یادداشت میکرد و در طول سخنانم لبخند به لب میآورد. در طول جلسه او و همکارانش مدام زیرچشمی به من نگاه می کردند؛ گویی حضور یک آمریکایی در میز مذاکره چندان برایشان خوشایند نبود. در ادامه جلیلی نطقی ۴۵ دقیقهای درباره تاریخ و فرهنگ ایران ایراد کرد که در جایجایش بر نقش سازنده ایران در منطقه تاکید شده بود. وقتی جلیلی میخواست از ارائه پاسخهای سریع طفره برود، سعی می کرد افراد حاضر در مذاکرات را گیج و مبهوت کند و این سخنرانی یکی از آن مواقع بود. در بخشی از سخنانش نیز گفت به صورت پارهوقت در دانشگاه تهران تدریس میکند و آنجا بود که احساس کردم اصلا به دانشجویانش حسادت نمیکنم».
یکی از مشکلات مذاکرات زمان جلیلی عدم تسلط مذاکرهکنندگان بر زبان انگلیسی بود؛ آنها از مترجم برای مذاکرات استفاده میکردند که همین امر بر دشواری و فرسایشی شدن آن اضافه میکرد. وندی شرمن معاون وزیر خارجه آمریکا که در مذاکرات حضور داشته میگوید «سعید جلیلی بیانیههای آمادهای را به زبان فارسی میخواند و پس از او ترجمه انگلیسی آن خوانده میشد».
در زمان مذاکرات جلیلی یعنی خرداد ۸۹ سنگینترین قطعنامه شورای امنیت ملل متحد علیه ایران صادر شد که باعث و بانی تحریمهای سختی علیه کشور شد. قطعنامه ۱۹۲۹ یکی از پیچیدهترین قطعنامهها و تحریمهایی بود که شورای امنیت علیه کشوری صادر میکند.
پس از این دوران جلیلی برای انتخابات سال ۹۲ عزم کرد؛ عزمی که به ضررش تمام شد و نه تنها رای نیاورد که در مناظرههای آن سال علیاکبر ولایتی دیپلمات کهنهکار ایرانی و مشاور رهبری، از نحوه مذاکرات جلیلی انتقاد کرد و به سختی به او تاخت. از سوی دیگر انتشار یک صوت منتسب به مرحوم مهدویکنی که او را مناسب ریاستجمهوری نمیدانست باعث شد تا ضربه مهلکی به در سبد رای او بین اصولگرایان وارد شود.
جلیلی نهایتا با حدود ۴میلیون و ۶۰۰ هزار رای در جایگاه سوم ایستاد و باز هم در رقابتی که با رای مردم بود، ناکام ماند.
پس از آن جلیلی آنطور که خودش میگوید اقدام به ایجاد دولت سایه کرد؛طرحی الگو گرفته از دو حزب اصلی در پارلمان انگلستان که وقتی یک حزب پیروز میشود و تشکیل دولت میدهد حزب دیگر دولت سایه تشکیل میدهد و پا به پای دولت مستقر طرح و راهکار میدهد؛ البته که ساختار سیاسی ایران با انگلستان تفاوتهای بسیاری دارد. اما منتقدان جلیلی دولت سایه او را به دولت پنهان تعبیر میکنند که عامل کارشکنی در اقدامات دولت مستقر بوده است.
جلیلی در این ۸ سال سرگرم همین دولت سایه بود. اما توپخانه او و همفکرانش لحظهای دولت را رها نمیکردند. از سال گذشته زمزمههایی از کاندیداتوری جلیلی شنیده میشد؛ این زمزمهها همزمان بودند با شدتگرفتن حملات گاه و بی گاه جلیلی به دولت و مذاکرات هستهای.
او نهایتا در آخرین ساعات فرصت نامنویسی برای ریاستجمهوری به وزارت کشور رفت. این ثبتنام پس از آن بود که ابراهیم رییسی صبح آن روز راهی وزارت کشور شده بود و بسیاری حضور جلیلی را حمل بر ضربهگیر شدن او برای رییسی میدانستند و البته زمزمه هایی از اینکه او بدون هماهنگی با شورای ائتلاف عزم کاندیداتوری کرده نیز مطرح شد.
پس از ردصلاحیتهای گسترده و کنار رفتن رقبای قدری مانند لاریجانی و جهانگیری و پزشکیان، دیگر خیالها راحت شده بود و بخشهایی از بدنه اصولگرایی انتظار داشتند که جلیلی به نفع رییسی کنارهگیری کند. اما این اتفاق نیفتاد تا این احتمال که جلیلی بازهم مستقل از اصولگرایان آمده و خواهد ماند تقویت شود. چنانکه بیژن نوباوهوطن مشاور سعید جلیل در مصاحبهای تاکید کرده که موضوع کنار رفتن جلیلی «به نفع کسی اصلا مطرح نیست».
از سوی دیگر جبهه پایداری که همیشه حامی او بوده است، از جلیلی روی گردانیده و از رییسی اعلام حمایت کرده است؛مجید متقیفر سخنگوی جبهه پایداری گفته که این جبهه «باتوجه به اجماع اغلب جریانات و نیروهای جبهه انقلاب جناب آقای رییسی را به عنوان اصلح» معرفی میکند. از سوی دیگر شورای ائتلاف هم چشم انتظار کناره گیری اوست. آنچنان که مهدی چمران روز گذشته علنا این خواسته را مطرح کرد گفت؛«آرزوی من این است که جلیلی به نفع رئیسی کنار برود این دو کاندیدا هر در یک طیف هستند البته دفعه پیش هم آقای جلیلی به نفع آقای رئیسی از انتخابات کناره گیری کرد امیدواریم این بار هم در لحظات آخر تصمیمات عاقلانه ای اتخاذ شود.»
وی تاکید کرده است؛«کاندیداها باید در روزهای آخر انتخابات پا روی نفس خود بگذارند و عاقل باشند و به نفع یک نفر کنار بروند هر چند اگر کنار نروند رایی ندارند.
حالا جلیلی مانده است و حامیانی که ناامیدانه به آینده نگاه میکنند؛ او که تا به حال با رای مردمی به مقامی دست پیدا نکرده، سرنوشتی ناکام احتمالا در انتظارش باشد؛ حمایت جبهه پایداری از رئیسی که نزدیکترین تشکل سیاسی به او محسوب میشود، احتمالا ضربهای ناکار کننده برایش به حساب خواهد آمد و شاید او را مجاب کنند که از انتخابات خداحافظی کند.
البته سال ۹۲ هم تلاشهایی برای کنار بردن جلیلی صورت گرفت ولی به نتیجه نرسید؛ چرا که این مرید مرحوم مصباحیزدی، حضور در انتخابات را تکلیف خود دانسته بود؛ حالا این بار هم شاید تکلیف از دوشش برداشته نشود و این دیپلمات سرسخت به نامزدی سرسختتر برای دوستان اصولگرایش در انتخابات تبدیل شود.