به گزارش خبرنگار قرآن و فعالیتهای دینی خبرگزاری فارس مؤسسات قرآنی مردمی نهادهای کوچک اما مهم و تأثیرگذاری هستند که شاید همه داشتههای جامعه در حوزه حفظ و قرائت از فعالیت همین نهادهای مردمی کوچک است.
اما مؤسسات قرآنی امروز با مشکلات متعددی روبرو هستند که حلال همه این مشکلات پول است. در حالی که این روزها کشور در شرایط اقتصادی چندان خوبی به سر نمیبرد و کمک به مؤسسات مردمی در اولویت مسئولان نیست و اگر هم باشد اولویت چندم است.
از طرفی کمک به مؤسسات به دلیل تعداد بالای آنها خود به مشکل بزرگی تبدیل شده و پرداخت مبلغی که بخواهد هزاران مؤسسه را تکان دهد امکانپذیر نیست.
همه این اتفاقات سبب شده بسیاری از مؤسسات در معرض انحلال قرار گیرند تا جایی که محمد انجمشعاع مدیرعامل اتحادیه مؤسسات و تشکلهای قرآن و عترت کشور از انحلال کامل ۶۶۰ مؤسسه قرآنی و تعلیق فعالیت بیش از ۶۰۰ مؤسسه قرآنی مردمی به دلیل مشکلات مالی خصوصاً در ایام شیوع کرونا به فارس خبر داد.
وی همچنین به مشکلات مالی متعدد دیگر مؤسسات قرآنی مردمی از جمله ساختمان، تجهیزات، حقوق مربیان و... که عمدتاً مشکل مالی است اشاره کرد و گفت: به فریاد مؤسسات برسید.
بودجههای قرآنی و فرهنگی کجا میروند؟
انحلال، تعلیق، مشکلات مالی و... اتفاقاتی است که در نگاه اول بسیار ناراحتکننده است و هر کسی با شنیدن این خبر این سؤال برایش پیش میآید که بودجههای مختلف کشور، خصوصاً در حوزه فرهنگ کجا هزینه میشود و چرا بخشی از آن در اختیار مؤسسات مردمی قرار نمیگیرد؟
چرا مؤسسه مردمی به بودجه دولتی وابسته است؟ و چرا هیأتها وابسته نیستند؟
اما قرار گرفتن نام مردم در کنان عنوان مؤسسه قرآنی سؤال دیگری به وجود میآورد که چگونه میشود یک مؤسسه که عنوان مردمی را یدک میکشد حیات و مماتش به بودجههای دولتی و حاکمیتی وابسته است؟ و تفاوت یک مؤسسه مردمی با یک سازمان، نهاد و یا مؤسسه دولتی چیست؟
اصلاً آیا قرار است مؤسسات مردمی با بودجه دولت اداره شوند؟ و اگر پاسخ مثبت است چرا عنوان مردمی را با خود حمل میکنند؟ و چرا هیأتهای مذهبی با بودجههای دولتی اداره نمیشوند؟
چرا باید یک مؤسسه بدون داشتن هیچ امکانات و حتی شرایط اولیه به ثبت برسد؟
اصل ماجرا همین جا است. چرا باید یک مؤسسه بدون هیچ امکانات، زیرساخت، سرمایه، نیروی انسانی، ساختمان، تجهیزات و... به ثبت برسد و پس از ثبت، مؤسسه باری بر دوش سازمانهای دولتی باشد و نهایتاً به دلیل مشکلاتی که قبل از افتتاح باید برای آن فکری میشد، مؤسسه منحل شود؟
رشد قارچگونه مؤسسات قرآنی در رقابت بیمعنی دو نهاد حاکمیتی
حقیقت این است که تعداد مؤسسات قرآنی کشور در یک مقطع زمانی یعنی در اوایل دهه ۹۰ در یک رقابت بیمعنی بین سازمان تبلیغات اسلامی و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به شکل قارچگونهای بالا رفت و هزاران مؤسسه بدون اینکه سرمایه و امکاناتی داشته باشند و بدون اینکه صلاحیت متقاضیان به درستی بررسی شود، به شکل کاملاً بیرویه ثبت شدند و اکنون نهادی مجوز دهنده از پس کمک به مؤسسات بر نمیآیند.
آیا صحیح است مؤسسه مردمی به امید پول دولت بدون هیچ امکاناتی ثبت و افتتاح شود؟
راهاندازی یک مؤسسه فینفسه اتفاق مبارکی است اما آنچه مهم است این است که کسی که برای ثبت مؤسسه قرآنی اقدام میکند باید ابتدا یک سرمایه مناسب و همچنین برنامهریزی درست و دقیق برای جذب خیران برای این کار داشته باشد تا مؤسسه بدون وابستگی به بودجه دولتی کارش را انجام دهد، حال اگر کمکی هم رسید در راستای تقویت مؤسسه هزینه شود. درست مثل هیأتهای مذهبی که هزینههایش توسط مردم و خیران تأمین میشود و محتاج بودجه و کمک دولتی نیستند، البته اگر بودجهای هم رسید آن را برای تقویت بیشتر هیأت خرج میکنند.
ثبت هزاران مؤسسه ضعیف در سایه بیتدبیری مسئولان
حال در سایه بیتدبیری برخی مسئولان هزاران مؤسسه در کشور ثبت میشود که صاحبان آنها هیچ سرمایه و امکاناتی ندارند و به امید بودجههای دولتی اقدام به این کار کردهاند. در واقع ثبت مؤسسات در سایه رقابت مسئولان دو نهاد در اوایل دهه ۹۰ صورت گرفت و عدهای هم که راه را برای ثبت مؤسسه هموار دیدند به امید دریافت پول، بودجه و یا خدمات با دست خالی مؤسسه ثبت کردند و اکنون دست نیاز دراز کردهاند و عدم پرداخت کمکهای دولتی را علت مشکلاتشان میدانند.
بودجههای کلانی که بین هزاران مؤسسه ضعیف و ناکارآمد گم میشود
وضع بسیاری از مؤسسات به قدری وخیم است که توان خرید قند و چای را هم ندارند و با این شرایط وقتی صحبت از کمک به مؤسسه قرآنی مطرح میشود به این معنی است که باید تقریباً همه چیز برای یک مؤسسه فراهم شود. البته کمکهایی هم به مؤسسات در نوبتهای مختلف پرداخت شده و میشود اما این کمکها که مجموعش مبلغ قابل توجهی است دردی از یک مؤسسه درمان نمیکند و در واقع آن بودجه به نوعی هدر میرود. مثلاً اگر قرار باشد ۳ میلیارد تومان بودجه که مبلغ قابل توجهی است، بین مؤسسات توزیع شود به هر مؤسسه ۱ میلیون تومان میرسد، زیرا این مبلغ باید بین ۳ هزار مؤسسه پرداخت شود. ۳ میلیارد تومان مبلغ بزرگی است اما وقتی بین ۳ هزار مؤسسه تقسیم شود، عملاً اتفاقی رخ نمیدهد و کاری هم از پیش نمیرود.
به این شکل طی یک دهه گذشته دهها میلیارد تومان بودجه بین مؤسسات توزیع شده و اغلب این بالغ کاری از پیش نبرده و کماکان مشکلات پابرجا است.
مؤسسات توانمند با تعداد کم که بیشترین خروجیها از فعالیت آنها است
البته هستند مؤسسات توانمندی که با برنامهریزی درست و دقیق، ضمن درآمدزایی، موقوفات و خیرانی را جذب و با ارائه گزارشهای شفاف به آنان و فعالیت مطلوب آموزشی و خروجی ملموس در آموزش خصوصاً حفظ قرآن، اعتماد عمومی را به خوبی جلب کرده و مشکلات مالی چندانی ندارند. اینگونه مؤسسات کمکهایی هم که دریافت میکنند به خوبی در خدمت آموزش و ترویج قرآن آورده و اگر خروجی هم دیده میشود، حاصل فعالیت چند مؤسسه موفق است و تقریباً اغلب مؤسسات بازدهی چندانی ندارند.
حل مشکلات مؤسسات قرآنی ابتدا نیاز به یک ساماندهی اساسی دارد که طی آن باید پایشی صورت گیرد و مؤسساتی که بدون داشتن شرایط به ثبت رسیدهاند، یا در یک فرصت مقتضی به استاندارد برسند و یا منحل شوند.
به جای ماهی دادن به مؤسسات به آنها ماهیگیری بیاموزید/ لزوم توانمندسازی مؤسسات
سایر مؤسسات هم که شرایط اولیه کار را دارند، به جای پرداخت پول به آنان، باید تحت آموزش قرار گیرند تا خودشان توانمند و درآمدزا شوند. بهتر است تا چند سال بودجهها به جای پرداخت مستقیم به مؤسسات در راستای آموزش مدیریت و توانمندسازی آنها قرار گیرد تا به جای دادن ماهی، به آنها ماهیگیری بیاموزیم.
به هرحال امروز تنها امید ترویج قرآن در جامعه نهادهای مردمی هستند که شرایط چندان مطلوبی ندارند و امید است مسئولان نهادهای حمایتی گامهای مؤثری را در زمینه ساماندهی و توانمندسازی مؤسسات بردارند.
انتهای پیام/