به گزارش خبرنگار مهر، در آستانه سالگرد قیام ۱۵ خرداد، نشست معرفی و بررسی کتاب «سه سال ستیز مرجعیت شیعه در ایران» از آثار زندهیاد مرحوم حجتالاسلاموالمسلمین روحالله حسینیان و از منشورات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، با حضور ابوالفضل توکلیبینا، جواد منصوری و عزتالله مطهری (عزتشاهی) در خبرگزاری مهر برگزار شد. در بخشی از این نشست همچنین صحبتهای دکتر محمدحسین صفارهرندی پیرامون این کتاب و قیام ۱۵ خرداد پخش شد.
لازم به توضیح است که چاپ هشتم کتاب «سه سال ستیز مرجعیت شیعه در ایران» به سال ۹۷ با شمارگان هزار نسخه، ۵۴۶ صفحه و بهای ۵۰ هزار تومان در دسترس مخاطبان قرار گرفت.
قیام ۱۵ خرداد مبداء انقلاب اسلامی ایران
جواد منصوری در این نشست گفت: ابتدا یادی کنیم از مرحوم حجتالاسلام حسینیان که نزدیک به سه دهه مسئولیت مرکز اسناد انقلاب اسلامی را بر عهده داشت و از آن بیشتر در مقام دفاع از انقلاب اسلامی و تاریخ نگاری پیش قدم بود. به برکت این حضور مرحوم حسینیان آثار بسیاری در این زمینه تولید شده است.
این نویسنده و محقق تاریخ ادامه داد: مرحوم حسینیان در زمینه اعتلای فرهنگ انقلابیگری فقط به مدیریت مرکز اسناد انقلاب اسلامی اکتفا نکرد و به تالیف هم پرداخت. به عنوان مثال او مجموعه پنج جلدی «انقلاب اسلامی (زمینهها، چگونگی و چرایی» را تالیف و در دسترس نسل جوان قرار داد. این مجموعه چنان جامع و کامل است که امروزه یکی از کتب مرجع در مراکز مطالعاتی تاریخ معاصر و حتی تاریخ شیعه است. چنانچه تاکنون چندین بار تجدید چاپ شده و از سوی پژوهشگران و تاریخنگاران مورد استقبال قرار گرفته است.
وی اضافه کرد: «سه سال ستیز مرجعیت شیعه در ایران» یکی از جلدهای این مجموعه پنج جلدی است که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است. محتوای کتاب تحولات سالهای ۱۳۴۱ تا ۴۳ را شامل میشود. در این جلد، مرحوم حسینیان نکات بسیار جالبی از روند شکلگیری نهضت اسلامی، رهبری انقلاب، مرجعیت، تداوم جریان انقلاب اسلامی و نقش پر رنگ و تعیین کننده مردم و روحانیون در آغاز نهضت و تداوم آن را مطرح کرده است. این کتاب یک شاخصه بسیار مهم دارد که بعد از پیروزی انقلاب شکل گرفت و آن مبدا گرفتن ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ در شکلگیری انقلاب اسلامی است. زیرا قبل از آن از این رخداد به عنوان یک اعتراض یا حرکت خودجوش مردمی یاد میشد.
منصوری اضافه کرد: دلیل این نوع تغییر و چرخش از قیام عمومی به عنوان مرکزیت نهضت، تعبیر امام خمینی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی است که از ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ به عنوان قلب و مرکز انقلاب در سالهای ۴۱- ۴۳ یاد کردهاند. لذا با این اوصاف این کتاب در مقایسه با سایر جلدهای مجموعه از برجستگی و ویژگی بیشتری برخوردار است.
حتی حسین رمضان یخی هم حاضر نشد جلوی امام بایستد
ابوالفضل توکلیبینا دیگر سخنران این مراسم بود. او که از اعضای قدیمی موتلفه اسلامی محسوب میشود، ناگفتههای بسیاری از قیام ۱۵ خرداد دارد.
وی درباره برنامهریزی مراسم روز عاشورای ۴۲ در تهران گفت: عاشورای سال ۴۲ امام به همه روحانیون و مادحین و هیئات تکلیف کردند که امسال باید مسائل روز مطرح شود. من، شهید عراقی، مرحوم عسگراولادی و چند تن از اعضای دیگر جمعیت موتلفه خدمت حضرت امام رسیدیم. به امام عرض کردیم که ما میخواهیم از مسجد حاج ابوالفتح واقع در میدان شاه سابق دسته عزاداری راه بیاندازیم و تا دانشگاه تهران حرکت کنیم. معمولاً وقتی این پیشنهادها را میشنیدند بعداً جواب میدادند. دو روز بعد مجدداً خدمت حضرت امام رسیدیم. امام فرمودند: قول میدهید که برنامه را آبرومند انجام دهید؟ ما هم گفتیم ما تا سطح جانمان تلاش میکنیم که این برنامه آبرومند برگزار شود. وقتی برگشتیم جلسهای تشکیل دادیم که چگونه این برنامه را اطلاعرسانی کنیم. در این جلسه به جمعبندی رسیدیم که به صورت علنی اعلام کنیم. وقتی اعلام کردیم نیروهای امنیتی درب مسجد را با قفل و زنجیر بستند.
مرحوم حسینیان نکات بسیار جالبی از روند شکلگیری نهضت اسلامی، رهبری انقلاب، مرجعیت، تداوم جریان انقلاب اسلامی و نقش پر رنگ و تعیین کننده مردم و روحانیون در آغاز نهضت و تداوم آن را مطرح کرده است وی با اشاره به نقش شهید طیب حاجرضایی در قیام ۱۵ خرداد ادامه داد: از طرفی شنیدیم که به مرحوم طیب و حسین رمضونیخی اعلام کردند که روز مراسم عزاداری ما به خیابان بریزند و دسته را برهم بزنند. مرحوم عراقی با حاج مسیح رفتند نزد مرحوم طیب که این کار را انجام ندهید. طیب گفته بود که ما خودمان حسینی هستیم و فرستاد تا عکسهای امام خمینی را گرفتند و به پرچمهایشان چسباندند. بعد از آن حاج مهدی به همراه بردارانش به دیدن حسین رمضانیخی رفته بودند و ماجرا را به آن گفتند. رمضانیخی گفته بود من با مرجعیت دشمن نمیشوم.
این عضو قدیمی موتلفه ادامه داد: ما یک نفر را گذاشته بودیم تا اخبار را به ما بدهد. همه چیز آرام بود تا اینکه خبر دادند تعدادی از کماندوهای ارتش آمده و درب مسجد را قفل و زنجیر کردهاند. ما تصمیم گرفتیم کارمان را مستحکم انجام دهیم. صبح روز عاشورا به قدری جمعیت آمده بود که عاملان رژیم از ترس فرار کردند. یکی از اوباش به همراه ۲۰۰ نفر از نوچههایش به سمت مسجد حرکت کرد تا مراسم را برهم بزند. حاج مهدی عراقی نیز پیغام داد که این دسته عزاداری متعلق به امام حسین (ع) است؛ اگر حرکت خلافی از شما سر بزند مردم حسابتان را میرسند. لذا این افراد وقتی عظمت حضور عزاداران را دیدند متفرق شدند.
توکلیبینا درباره سخنرانی عصر عاشورای امام خمینی گفت: قرار بود ما گزارش مراسم عزاداری عاشورا را به امام بدهیم. وقتی به قم رسیدیم متوجه شدیم که امام برنامه سخنرانی در فیضیه دارند. ما احتمال میدادیم عمال رژیم بیایند برقها را قطع کنند. به همین خاطر هماهنگ کردیم میکروفون امام را با باتری کامیون روشن کنند، تا اگر برق قطع شد صدای میکروفن قطع نشود. امام آن سخنرانی معروف و مشهور را بیان کردند. سخنان امام در دل رژیم وحشت انداخت. پس از آن سخنرانی حضرت امام را بازداشت کردند.
وی با اشاره به واکنش مردم به بازداشت امام و شکلگیری قیام ۱۵ خرداد گفت: زمانی که امام را بازداشت کردند ما به همراه هیئتمان در حرم حضرت عبدالعظیم بودیم. آقای تشکری از دوستانمان در قم با ما تماس گرفتند که امام را گرفتهاند. وقتی که خبر دستگیری امام را شنیدیم به سمت میدان سبزی حرکت کردیم. در آنجا تعدادی از دوستانمان حجره داشتند. آنجا این خبر را اعلام کردیم و مغازهها در اعتراض به دستگیری امام تعطیل شدند. از آنجا به انبار غله رفتیم. آنجا هم وقتی خبر دستگیری امام را فهمیدند تعطیل کردند. جمعیت عظیمی به راه افتاد. مردم کلانتری را خلع سلاح کردند و از آنجا به سمت میدان ارک حرکت کردند. در میدان ارک با تانک به مردم حمله کردند. یکی از افسران ارتش به گمانم کردبچه نام داشت که متدین هم بود به ما گفت: به جمعیت بگویید بنشینند. به ما دستور دادهاند که پایین تنه را تیر بزنیم اگر جمعیت بنشیند دیگر ما نمیتوانیم شلیک کنیم. این نکته را باید اینجا متذکر شوم که بدنه ارتش انقلابی بود. حسین خاقانی و علیزاده زخمیها را به بیمارستان بازرگانان انتقال میدادند. مأموران این دو نفر را بازداشت کردند و به بازپرسی لشگر گارد در عشرتآباد انتقال دادند. پاسبانان شهادت دادند که خاقانی در آن روز جنازهها و مصدومین را به بیمارستان انتقال میداد.
توکلیبینا ادامه داد: هنگامی که امام در بازداشت بودند عمال رژیم در بازجویی فشار زیادی را به ایشان وارد کرد. نهایتاً امام در روز سوم در پاسخ به بازجویان گفته بود که شما صلاحیت لازم برای این کار را ندارید. یکی از کارهایی که جمعیت مؤتلفه بعد از دستگیری امام انجام داد، جمع کردن علمای سراسر کشور به منظور آزادی امام خمینی بود. حضرات جمع شدند و در بیانیهای اعلام کردند که امام خمینی از علمای بزرگ و مراجع شیعه است. علمای زیادی در جریان مرجعیت امام تلاش کردند. یک عده از آقایان هم مثل آیتالله شریعتمداری خنثی بودند و نقشی ایفا نکردند. وقتی موج حمایت از امام فراگیر شد امثال این آقا برای اینکه مورد بازخواست مردم قرار نگیرد خود را همراه سایر علما کردند. خود بنده به منزل ایشان رفتم و به ایشان گفتم که امام را گرفتهاند کاری بکنید. ایشان بهانه میآورد. وقتی با اصرار و قاطعیت ما مواجه شد گفت: شما بروید من هم میآیم.
دغدغه مرحوم حسینیان ارائه تصویر دقیق از قیام بود
در بخش دیگری از این نشست، محمدحسین صفارهرندی طی گفتوگوی تلفنی با اشاره به نقش حجتالاسلام والمسلمین حسینیان در تاریخنگاری انقلاب اشاره کرد: من برجستهترین وجه شخصیتی مرحوم آقای حسینیان را در همت بلند ایشان برای ارائه یک تصویر دقیق و درست از تاریخ – چه تاریخ اسلام، چه تاریخ تشیع و چه تاریخ معاصر – به ویژه آن بخش که به عنوان مقدمه ورود به انقلاب اسلامی است، میبینم.
وی حاصل عمل مرحوم حسینیان در تاریخنگاری انقلاب را برجسته دانست و گفت: همه قبول دارند که ایشان انسان مخلص و دلسوزی بود. تولیدات فراوانی که مرکز اسناد انقلاب اسلامی در دوره مدیریت ایشان داشت، گواه این اهتمام و پیگیریهای سرشار از نگاه وسیع نسبت به آینده است.
صفارهرندی محبوس کردن سندها در گنجینههای مراکزی اسنادی را ظلم علیه تاریخ خواند و یادآور شد: هنر آقای حسینیان این بود که با استخراج این اسناد و دسترسی دادن به محققین برای استفاده از آن سندها، کاری شایسته و بزرگ انجام داد.
قبل از سال ۱۳۴۰ مملکت شرایط مطلوبی نداشت و ظاهراً رژیم از امریکا درخواست وام کرده بود. یکی از شروط آمریکا برای پرداخت وام این بود که علی امینی نخستوزیر شود و خود آمریکاییها بگویند که این پول کجا هزینه شود صفارهرندی با اشاره به کتاب «سه سال ستیز مرجعیت شیعه در ایران» گفت: شیرینی پردازش را در این کتاب مشاهده کردم و آن را انصافاً به لحاظ محتوایی ارزشمند دیدم. با اینکه تاریخ انقلاب را بارها خواندهایم و سن نوجوانی و جوانی ما در آن محدوده زمانی گذشته و بعضی از این وقایع خاطرات ماست، ولی قلم مرحوم حسینیان، انسان را ترغیب میکند که یکبار دیگر همان دانستههای تکراریاش را مرور کند.
وی با بیان اینکه در این کتاب پاسخ بسیاری از شبهات از جمله علت مخالفت مراجع با اصلاحات ارضی و موضعگیری روحانیت با حق آزادی رای به زنان داده شده است گفت: این کتاب از بعضی از حقایق تاریخی که گرفتار کینهتوزی دشمنان امام و انقلاب شده و یا محصول جهل و کجفهمیها بوده، غبارروبی میکند.
نقش آیتالله بروجردی در مقابله با رژیم پهلوی
سخنران دیگر این مراسم، عزتالله مطهری (عزتشاهی) بود. او که از جمله باسابقهترین مبارزین پیش از انقلاب است، روایتهایی شنیدنی از آن روزها دارد. عزتشاهی از نخستین سالهای نهضت، پا به پای انقلابیون با رژیم شاه مبارزه کرد و با تحمل شکنجههای ساواک، دوران سختی را پشت سر گذاشت. وی گفت: ۱۵ خرداد حاصل مقدماتی است که باعث به وجود آمدن آن شد. قبل از سال ۱۳۴۰ مملکت شرایط مطلوبی نداشت و ظاهراً رژیم از امریکا درخواست وام کرده بود. یکی از شروط آمریکا برای پرداخت وام این بود که علی امینی نخستوزیر شود و خود آمریکاییها بگویند که این پول کجا هزینه شود! در واقع در هزینه کردن این وام هم دخالت داشتند. سپس مسائل لوایح ششگانه و اصلاحات و ارضی و انجمنهای ایالتی و ولایتی زمینهساز واقعه ۱۵ خرداد بود.
وی با اشاره به شرایط ویژه کشور و نهاد مرجعیت پس از رحلت آیتالله بروجردی گفت: در این شرایط، تنها کسی که شروع به مبارزه با رژیم شاه کرد شخص حضرت امام بود. تا اینکه امام را در ۱۵ خرداد دستگیر کردند و چندی بعد آزاد کردند. یادم هست بعد از آزادی ایشان، در روزنامهها نوشتند: «دولت با روحانیت به تفاهم رسید» وقتی امام از این خبر کذب مطلع شدند، بلافاصله در مدرسه فیضیه سخنرانی کرده و گفتند: کدام روحانیت با شما به تفاهم رسیده؟
عزتشاهی که در آن سالها در کنار آیتالله سعیدی اقدام به توزیع رساله امام و اعلامیههای ایشان داشت، درباره شخصیت بیباک و مبارز امام خمینی میگوید: امام انسان نترسی بود، مثلاً در دادگاه وقتی اسم شاه میآمد، همه بلند میشدند ولی امام بلند نمیشد و در پاسخ به آنها میگفت: زمانی که من بیرون از زندان بودم با شاه مبارزه میکردم حالا که اسیر دست شما شدهام برای عکس و اسمش از جا بلند شوم؟!
تولد نخستین شعارها در حمایت از امام خمینی (ره)
این مبارز با سابقه خاطره خود از روز عاشورای ۴۲ را اینطور روایت میکند: روز عاشورا پس از اینکه عوامل رژیم درب مسجد حاج ابوالفتح را زنجیر زدند، توده مردم به صوت منظم از مسجد راه افتادند و به بهارستان و سرچشمه و بعد به دانشگاه تهران رفتند. از آنجا عدهای به سمت مسجد ارگ برگشتند و یک گروه جلوی کاخ گلستان حاضر شدند و شروع به شعار دادن کردند و جمعیت هم به نسبت زیاد بود. شعار «مرگ بر شاه»، «خمینی خمینی، بمیرد دشمن خونخوار تو» و امثال اینها را میدادند و در نهایت آنها را پراکنده کردند.
عزتشاهی درباره خیزش مردم در ۱۵ خرداد گفت: شب بعد که امام را دستگیر کردند مردم قیام کردند. من در میدان خراسان بودم و شعار میدادیم. در آنجا سربازی با سرنیزه به دنبال من افتاد. به یاد دارم یک ماشین کمپرسی، با بار آجر از شوش به سمت میدان شهدا در حرکت بود که بچهها روی ماشین رفتند و یکی از دوستان هم به کابین راننده رفت و به او گفت که آرام حرکت کند. بچهها آجرها را در خیابان ۱۷ شهریور ریختند. در آن موقع پاسبانهایی که در خیابان بودند در ماشین تیراندازی و مردم را متفرق میکردند. تعدادی در میدان خراسان تیر خوردند و ما آنها را با موتور به بیمارستان بازرگانان بردیم. ولی چون میترسیدیم ما را دستگیر کنند، مجروحان را فقط تا جلوی در میبردیم و خودمان سریع محل را ترک میکردیم.
عزتشاهی در پایان صحبتهای خود خاطرنشان کرد: کتاب «سه سال ستیز مرجعیت شیعه در ایران»، کتابی مستند و مفید است. مدارک و اسناد درج شده در آن برگرفته از اسناد ساواک است و افرادی که میخواهند تاریخ را بدانند و بنویسند میتوانند از این کتاب نهایت بهره و استفاده را ببرند. مرحوم حسینیان هم انسان با شهامت، نترس و صادقی بود. در دورانی که در مجلس بود با سخنرانیها و موضعگیریهایی که داشت هرچند مطابق میل خیلیها نبود اما حرفش را میزد.
به فرموده امام ۱۵ خرداد مبدا انقلاب است
در پایان این مراسم، جواد منصوری به جمعبندی مباحث پرداخت. وی که خود مجموعه ارزشمندی از اسناد قیام ۱۵ خرداد ۴۲ را جمعآوری و با عنوان «تاریخ قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد» در مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر کرده است گفت: وقتی حضرت امام فرمودند که ۱۵ خرداد مبدا انقلاب است، من تصمیم گرفتم کار جامعی در این مورد انجام دهم. در واقع کاری که ما انجام دادیم به عبارتی ادامه کتاب «سه سال ستیز مرجعیت شیعه در ایران» بود. برای تدوین و انجام این کار تصمیم گرفتم کار جدیدی در این زمینه انجام دهم و شروع به تحقیق در مورد ۱۵ خرداد کردم. کار جدید ما بررسی ۱۰۰ هزار سند ساواک، شهربانی، نخستوزیری، دربار و … مربوط به مقطع سالهای ۱۳۳۸ تا ۱۳۴۳ بود. ما به گزینش اسناد پرداختیم و توانستیم حدود ۱۰۰۰ برگ سند مرتبط با موضوع انتخاب کنیم. بر همین مبنا به تدوین جریان نهضت اسلامی با مرکزیت قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد پرداختیم. یعنی هر مطلبی در کتاب درج شد، کنار آن سند مربوطه را نیز گنجاندیم. به این شکل تحقیقی نو و جدید خلق شد که در نمونههای مشابه به ندرت دیده میشد. این مجموعه در ۲ جلد منتشر شده و مورد استقبال قرار گرفته است. عنوان دقیق آن «تاریخ قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد» است. مخصوصاً «روایت اسناد» را در عنوان قید کردیم تا نشان دهیم در این کتاب از خودمان حرفی نزدهایم بلکه از روی سند، روزنامهها و نقل از منابع خود رژیم صحبت کردهایم.
وی با اشاره به یکی از مباحث مهم این مجموعه یادآور شد: در این مجموعه بحثی را مطرح کردیم که تا آن زمان به این شکل ارائه نشده بود و آن این بود که جریان ۱۵ خرداد چگونه توانست تاریخساز و مبدا انقلاب باشد؟ در این کتاب نظریهای هم مطرح کردیم که چگونه ۱۵ خرداد اتفاق افتاد، در حالی که هیچ نقشه و طراحی از قبل تعیین شدهای وجود نداشت؟ این اتفاق به تدریج در لایههای مختلف جامعه ایران تغییراتی را به وجود آورد که انقلاب اسلامی نتیجهی آن شد. این تغییرات را حتی رژیم هم متوجه نشد. حضرت امام در وصیتنامهاش در این مورد مطالبی را فرمودهاند.
این محقق تاریخ انقلاب گفت: در ۱۵ خرداد اتفاقاتی افتاد که سه عنصر امام، امت و اسلام باهم ترکیب شدند و یک پدیده را به وجود آوردند. به عبارت دیگر حضرت امام نیروی جدیدی خلق کرد و تعریف جدیدی از قدرت را ایجاد نمود. قدرتی که در ایجاد آن سلاح، پول، حمایت خارجی، مساحت کشور و امثال اینها دخالت ندارند و تاثیرگذار نیست. بلکه قدرت اصلی، از ترکیب این سه عنصر منشا میگرفت. شعار مردم در این روز «یا مرگ یا خمینی» بود. این فریاد مردمی بود که آگاهانه برای دفاع از اسلام و رهبری به صحنه آمده بودند و در این راه حاضر بودند جانشان را هم نثار کنند.
وی ادامه داد: حضرت امام در وصیتنامه خود به ترکیب این سه عنصر در شکلگیری انقلاب اشاره میکنند و میگویند: مادامی که این سه عنصر متحد هستند انقلاب هم پابرجاست. به همین دلیل است که در سال ۶۴ سازمانهای اطلاعاتی غرب به مدیریت سازمان سیا با هدف جدا کردن این سه عنصر از هم جلسه ویژه تشکیل دادند. هدف این جلسه جدا کردن مردم از اسلام و رهبری بود. این نقشه همین الان هم دنبال میشود و دشمن درصدد جدا کردن این سه عنصر است اما موفق نشده است.