به گزارش "ورزش سه"، یادمان نمیرود، آن روزی که در باکس خبرنگارانِ بازی دربی به انتظار شروع دیدار نشسته بودیم که عکسی از حضور دراگان اسکوچیچ و مدیر برنامههایش در کوچه معروف خیابان سئول و ساختمان فدراسیون فوتبال منتشر شد. این یعنی آغاز یکفصل تازه برای فوتبالی که آن روزها دریکی از بغرنجترین شرایط خود از بدو تأسیس به سر میبرد و تقریباً چارهای جز این نداشت که برای هدایت تیم ملی ایران، از میان سرمربیان حال حاضر در لیگ برتر یک نفر را برگزیند.
این در حالی است که آن روزها امیر قلعهنویی در یک تصمیم سخت و غیرقابلپیشبینی، پیشنهاد فدراسیون فوتبال را به خاطر تعهدی که به باشگاه سپاهان داده بود نپذیرفت تا نیمکت داغ تیم ملی ایران یکبار دیگر پس از رایکوف، استانکو، بلازویچ، برانکو ایوانکویچ حضور یک مربی کروات دیگر را تجربه کند که به نسبت سایر این اسامی اسمورسم کمتری داشت، اما کاملاً درایتش را در طی چندین سال حضورش در لیگ برتر به اثبات رسانده بود.
باوجوداینکه فدراسیون قبلی همواره مهمترین اخبارش را در روز دربی منتشر میکرد، تا همهچیز در میان حاشیههای آن بازی گم شود، این بار این پلتیک ازکارافتاده مؤثر واقع نشد تا پس از اعلام این خبر، فضای مجازی پر شود از انتقاد و بعضا تخریب و حتی متلکپرانی علیه این سرمربی .
بههرحال اسکوچیچ با قراردادی ریالی – دلاری وظیفهای را بر عهده گرفت که شاید کمتر کسی آن را میپذیرفت، چراکه دو شکست مقابل عراق و بحرین، عملاً شانس تیم ملی را به کمترین حد خود رسانده بود، اما بدون هیچ شک و تردیدی دراگان آن روزها در حالی این مسئولیت سنگین را قبول کرد، که میدانست هواداران عاشق تیم ملی با توجه به نوع میزبانی بحرین و عراق در دیدار رفت، قرار است چه جهنمی را در ورزشگاه بزرگ آزادی برای بازیکنان این دو تیم برپا کنند، جهنمی که تلفیق آن بااینهمه ستاره و بازیکنان شاخص، هر تیمی را میتواند دستخالی به کشورش بازگرداند. اما از آن روزها تا امروز چه گذشت و چه آواری بر سر مردم سراسر دنیا فروریخت، فقط خدا میداند. ویروسی منحوس و دردی لاعلاج به سراغ بشر قرن 21 آمد تا جاییکه سبک زندگی را تا به امروز تحت تأثیر خود قرار داده است. کرونا، تمام معادلات دنیا را در عرض چند ماه بر هم زد و به نحوی جهان را در شوکی عظیم فروبرد.
اما بر سر تیم ملی چه آمد؟ فوتبال که برای مدتی به حالت تعلیق در آمد و دراگان مجبور شد در تاریخ 21 اسفندماه 1398 به کشورش مراجعت کند تا ببیند در آینده چه اتفاقی رخ میدهد، درصورتیکه تماس خودش را بازیکنان لژیونر و رسانههای ایرانی قطع نکرد تا تاریخ 31 خردادماه 99 که به مجدداً به ایران بازگشت تا یک شروعی تازه را رقم بزند.
اسکوچیچ از لحظه ورودش به ایران تا پایان لیگ بیستم در تمام ورزشگاههای ایران بیوقفه حضور یافت تا بازیکنان موردنظر خود را بتواند پیدا کند، ضمن اینکه او بهواسطه تجربه حضور در لیگ برتر و لیگ یک اشراف کاملی روی بازیکنان بومی داشت، اما بههرحال تیم 4 نفرِ آنها متشکل از خودش، وحید هاشمیان، دستیارکروات و مترجم، عضو دائمی سکوهای ورزشگاههای خالی ایران بودند و بازیها را کاملاً جدی و نه از روی رفع تکلیف و ترس از انتقاد رسانهها دنبال کردند و از این حیث نمیتوان کمترین ایرادی را متوجه آنها کرد.
او در این مدت برای اینکه این موضوع را بزرگ جلوه دهد حتی یکبار هم تن به مصاحبه نداد در شرایطی که معمولاً مربیان بدشان نمیآید در این مواقع، هرچند یکبار گفتوگویی را ترتیب دهند، ولی اسکو مگر در موارد نادری هر گز تن به صحبت با رسانهها نداد و بهنوعی میتوان گفت تمام تمرکزش را روی دو بازی خانگی و بدون تماشاگر مقابل بحرین و عراق معطوف کرد.
درواقع زمانی که او به حداقلها نیز راضی شده بود، در تاریخ 1 اسفند 1399 خبری از سوی کنفدراسیون فوتبال آسیا منتشر شد که عملاً آب پاکی را روی دست فوتبال ایران ریخت. خبری ناباورانه و عجیب که به علت رعایت هر چه بیشتر پروتکلهای بهداشتی دال بر میزبانی متمرکز بازیها در یک کشور را میداد که درنهایت تعجب AFC کشور بحرین و شهر منامه را برای میزبانی گروه C انتخاب کرد. خبری که اهالی فوتبال، هنوز که هنوزِ درحالیکه در بحرین و در کوران رقابتها به سر میبریم نتوانستند آن را هضم کنند، چه برسد به بازیکنان و کادر فنی تیم ملی که تا یک سال پیش برای برگزاری دو دیدار خانگی مقابل 80 هزار علاقهمند تیم ملی مقابل بحرین و عراق لحظه شماره میکردند.
با تمام این اوصاف اسفناک ذکرشده و تفاوتی که بین بازی در استادیوم مملو از تماشاگر آزادی و ورزشگاه خالی از تماشاگر شهر منامه وجود دارد، تیم ملی در اولین فینال 4 گانه خود پس از یک سال و 7 ماه و 21 روز دوری از مسابقات رسمی و بدون بازی تدارکاتی در یک زمین ناهموار و گرمای 40 درجه به مصاف هنگکنگ رفت و با نتیجه سه بر یک به برتری رسید.
نمایش نهچندان راضیکننده تیم ملی ایران مقابل حریف کم اعتبارش و همچنین دریافت یک گل کافی بود تا سیل عظیم انتقادات را متوجه تیم ملی و کادر فنی این تیم کنند و بدتر از آن، جهت تسویهحسابهای شخصی به فضای دوقطبی کی روش – اسکوچیچ دامن بزنند. آنهم در شرایطی که چند روز دیگر قرار است تیم ملی ایران دریکی از مهمترین بازیهای تاریخ خودش به مصاف دشمن قسمخوردهای برود که با رِندی هر چه تمامتر توانسته در دیدار برگشت هم میزبان این بازی حساس باشد.
درواقع بههیچوجه قصد دفاع از شکل بازی تیم ملی ایران مقابل هنگکنگ را نداریم، بههرحال اسکوچیچ نیز در این مدت اشتباهاتی داشته که نمی توان منکرش شد. ازجمله اینکه در بحث فنی انتظار میرفت او بهعنوان سرمربی تیم ملی ایران تدارکی هموزن اهمیت این مسابقات را برای تیم ملی در نظر بگیرد. اینکه گفته میشود خودش تمایلی برای انجام بازیهای دوستانه نداشت، دلایل خودش را داشته اما میتوانست لااقل اردویی بهمراتب شکیلتر و درخور نام تیم ملی ایران ترتیب دهد. یا اینکه ازلحاظ موقعیت و جایگاهی که در آن حضور دارد میتوانست به شکلی مدبرانهتر رفتار کند و تا این حد تابع تصمیمات فدراسیون فوتبال نباشد و حداقل نظر خودش را بدون بروز هرگونه تنشی ابراز کند.
اما این را هم در نظر بگیریم که برفرض مثال بازی مقابل هنگکنگ نیز باید در ایران برگزار میشد، درست مثل دو دیدار مقابل بحرین و عراق و این چیز کمی نیست. منظور از اشاره به این مسئله که اهمیت زیادی هم دارد این است که حجم کارشکنیها در طی این مدت و امروز بهقدری است که دیگر جایی برای طرح مسائل پیش و پا افتاده نیست و ایکاش او اجازه دهد بازیکنان خودشان کار خود را در زمین دنبال کنند .
اساساً پس از اولین بازی تیمی که هرکدام از بازیکنانش از یکسوی دنیا (انگلیس، روسیه، یونان، بلژیک، پرتغال، کرواسی، چین، قطر و ایران گرد هم آمدند با این در جه از اشکالات و مشکلات عدیده خودش، طرح این موضوعات چه کمکی میتواند در صعود تیم ملی ایران به جام جهانی 2022 قطر داشته باشد؟
با هر درجه از لیاقت سرمربی فعلی تیم ملی ایران در این مقطع تاریخی و البته فوق حساس، پرداختن به دوران کارلوس کی روش و تفکرات برنده او که البته در تجربه بعدی خود چندان هم موفق نبود جز اینکه باعث سوختن یک نسل بی تکرار شود چه فایدهای میتواند داشته باشد؟
بههرحال تیم ملی ایران بهاندازه کافی توسط آنهایی که چشم دیدن سومین حضور متوالیمان را در جام جهانی ندارند تحتفشار قرار دارد، آن زمین ناهموار را به خاطر بیاورید، زمینی که فرصت ارائه کیفیت بازیکنان ما را به حداقل خودش میرساند و مواردی متعدد ازایندست که تعدادشان کم هم نیست همگی برای بازماندن تیم ملی به جام جهانی برنامهریزیشده و این را میطلبد که در شرایط فعلی بهجای تخریب و حتی تعریفات افراطی سعی کنیم، انتقاداتی را به دور حب و بغض مطرح کنیم که باعث رشد و افزایش روحیه کاروان تیم ملی شود که عملاً نشان دادند بیشتر از هرزمانی کاملاً متأثر از فضای داخل ایران هستند.
کیاوش عزیزی