به گزارش اقتصادنیوز به نقل از خبرآنلاین، نخستین مناظره زنده تلویزیونی انتخابات ۱۴۰۰ عصر شنبه برگزار شد؛ البته اگر بتوان بر آن نام مناظره گذاشت. ۷ نامزد تایید شده توسط شورای نگهبان، از همان ابتدای سخنانشان سعی در حمله به دیگری داشتند یا حمله به دولت.
بیشتر حرفها کلی بود. یا اگر هم اظهارنظری میکردند به یکدیگر حمله میکردند وگرنه سعی میکردند به دولت و شخص روحانی رییسجمهوری بتازند؛ کسی که در آنجا حضور نداشت تا از خود دفاع کند که اگر حضور داشت مانند سال ۹۶ نمیتوانستند بزنند و در بروند، چون روحانی آنها را رها نمیکرد و مانند مناظرات ۹۶ گوشه رینگ گیر میافتادند.
شاید به همین جهت باشد که پس از پایان مناظره سخنگوی دولت و رییس دفتر رییسجمهوری خواستار ارائه زمان به نماینده دولت در برنامه زنده شدند تا در برابر اتهاماتی که به دولت زده شد، از عملکرد آن دفاع کند.
اما این مناظره آنچنان که باید مناظره نبود. بازار داغ اتهامزنی بود به دولت. اما ۷ نامزد ریاستجمهوری در این مناظره چه گفتند و چگونه رفتار کردند.
سعید جلیلی آرام بود؛ کمتر از سایر نامزدها وارد دعوا و حاشیه شد. سعی داشت بدون وارد شدن به حاشیهها برنامههای خودش ارایه کند؛ اما در مواقعی هم وارد دعوا با همتی میشد. اما در مجموع میتوان گفت که جلیلی تمرکز خود را به ارائه برنامه و معرفی دیدگاههای خود گذاشته بود و اگر هم کسی با او می خواست وارد دعوا و مشاجره شود در دام او نمیافتاد و حرف خودش را میزد. او با استناد به آنچه دولت سایه میخواند، سعی داشت که بگوید در این ۸ سال تمام اقدامات دولت را پیگیری کرده و با تمرکز بر نقاط ضعف و قوت آن، برای این انتخابات برنامه ریخته است. او بیش از اینکه به دولت حمله کند سعی داشت تا کار خود را پیش ببرد. چهره جلیلی هنگام صحبت جز تغییر در شکل ابرو، تغییری نداشت و از زبان بدنش استفاده نکرد.
ابراهیم رئیسی نسبت به سال ۹۶ قدرت بیانش بهتر شده است. اما باز هم موقع صحبت تپقهایش برقرار است. رئیسی در مناظره عصر شنبه سعی میکرد آرام صحبت کند و با طمانینه؛ اما در مواقعی از کوره در میرفت و صدایش بلند میشد. سعی میکرد مستدل صحبت کند. تمرکزش را بیشتر بر روی عملکردش در قوه قضاییه گذاشته بود و سعی داشت تا رزومه خود را با اقداماتش در قوه قضاییه معرفی کند. او همچنین برابر انتقادات سعی میکرد مظلومنمایی کند و خود را آماج تهمتها و اتهامات جلوه دهد.
رئیسی همچنین در بین سخنانش گریزی هم به روحانی و انتخابات ۹۶ می زد و هم مانند ۴ اصولگرای دیگر اقدام به حمله به دولت کرد تا در این موضوع با سایر نامزدهای همجناحی خود مشترک باشد. رئیسی در استفاده از زبان بدن ناکام بود؛ هنگامی که صدایش را بلند میکرد با زمانی که تن صدایش پایین بود و با فواصل زیاد صحبت میکرد، هیچ تغییری در چهرهاش دیده نمیشد جز درهم کشیده شدن صورت.
تا پیش از این مناظرهها تصور درباره محسن رضایی این بود که در این انتخابات شخصیتی مستقل خواهد داشت اما او در این مناظره نشان داد که تصورات و پیشبینیها در این مورد اشتباه بوده. او از ابتدای سخنانش سعی کرد دولت را زیر ضرب ببد و درباره ارائه برنامههایش به صورت کلی صحبت میکرد. او از یارانه ۴۵۰ هزار تومانی حرف زد ولی به صورت کارشناسی نگفت که منابع این یارانه هنگفت از کجا قرار است تامین شود. او هم مانند سایر نامزدهای اصولگرا سعی داشت تا دولت را متهم به کمکاری کند و این دولت را بدترین دولت جلوه دهد. او هم به مانند بقیه اصولگرایان پشت رئیسی رفت و همگام با رئیسی و ۴ نامزد پوششیاش هدفش زدن دولت بود.
محسن رضایی در ابتدا محکم شروع به صحبت کرد ولی در ادامه انگار تعادل عصبی خود را ازدست داد و وارد بازی دیگران شد. نکته اینکه رضایی مثال معروف هزار تومانیاش را باز هم روی صحنه آورد و دوباره از جیبش یک هزار تومانی بیرون آورد اما این بار هزار تومانیاش تمیز و نو بود؛برخلاف سال ۹۲. رضایی هم آنچنان که باید از صورت و زبان بدنش استفاده نکرد؛شاید دلیل این عدم استفاده از چهره برای تاثرگذاری بیشتر هنگام سخن گفتن، ناشی از تغییرات چهرهاش باشد؛ چهرهای که خط و خطوط ناشی از سن و سال در آن دیده نمیشوند.
علیرضا زاکانی، یکی از چهرههای بداخلاق مناظرهی شنبه بود؛ البته از قبل هم میشد این را تصور کرد. او که تنها سابقه اجراییاش مسئولیت بسیج دانشجویی بوده، از ابتدا آتش توپخانهاش را به سمت دولت و همتی نشانه گرفت. نحوه صحبت کردن زاکانی یادآور شیوه محمود احمدینژاد در مناظرات سال ۸۸ بود.
به همان بداخلاقی که در سخنانش بگمبگمهای جدیدی نهفته بود. زاکانی با اعتماد به نفسی کاذب اقدام به تهدید مهرعلیزاده کرد و گفت که «انشالله دفعه آخری باشد که میگویید نامزد پوششی!»؛ این نحوه از تهاجم در سخن گفتن و تهدید کردن را میتوان ناشی از سوابق زاکانی دانست که در مجالسی حضور داشته که دست بالا را همحزبیهای خودش داشتهاند.
او هم تا دلش خواست به دولت اتهام زد و انگار فضا را مناسب دیده بود که بدون ترمز علیه دولت سمپاشی کند. اما نکتهای که در سخنان زاکانی که احتمالا ناخواسته خطاب به همتی گفته شد: «آقای همتی درباره تأیید صلاحیتها صحبت کرد، اما اگر بنا بر تأیید کسان دیگری بود شما نباید اینجا حضور پیدا می کردید چون هر کسی قد و قواره خودش را دارد». این سخنان به نحوی تصدیق موضوعاتی است که درباره رد صلاحیتها در جامعه مطرح شده است.
زاکانی در چند صحنه نمودارها و اینفوگرافیهایی را روبروی دوربین گرفت که بیشتر شبیه به نقاشی بودند؛ امری که باعث شد بیش از آنکه مورد توجه جدی قرار بگیرد، سوژه کابران شبکههای اجتماعی شود؛ به خصوص ابرهای درون یکی از اینفوگرافیها! زاکانی هم مانند بقیه راه استفاده از زبان بدن ر انگار بلد نبود و تنها به حرکت دستانش اکتفا میکرد.
امیرحسین قاضیزاده هاشمی، او انگار زیادی در نقش خود فرو رفته است و امید به پیروزی دارد؛ در مناظره شنبه بسیار آرام صحبت میکرد؛ فارغ از دعواهای در جریان، به ارائه برنامه خود پرداخت، هرچند که او هم بعضا گریزی به دولت میزد و حملهای به دولت مستقر میکرد.
اما قاضیزاده سعی داشت که اینطور القا کند که چند سال است که به دنبال رقابت برای ریاستجمهوری است و با تحلیل و برنامه و آنالیز آمده است. به هر حال او سعی کرد خود را با آرامش نشان دهد و وارد جنگ و دعواهای اصلی نشود. این نامزد ریاستجمهوری هم نتوانست از زبان بدن استفاده کند و میمیک صورتش را متناسب با لحن و محتوای صحبتهایش تغییر دهد. البته او در نخستین فیلم تبلیغاتیاش هم نشان داد که استعدادی در این زمینهها ندارد.
محسن مهرعلیزاده، کمتر از انتظارها ظاهر شد. با توجه به سوابقش که تا معاونت ریاستجمهوری پست و مقام داشته، انتظار این بود که بتواند به شکلی قانعکننده و جامع سخن بگوید اما چنین نبود. از ابتدا شروع به روخوانی از یک متن کرد و سر مدام پایین بود جز در یکی دو بخش مدام سر روی کاغذ بود. او از ابتدا مشخص کرد که قصد حمله به نامزدهای دیگر را دارد؛بابت همین اگر کسی میخواهد به نامزدی حمله کند، برای تاثیرگذاری بیشتر باید موقع صحبت به فرد مورد نظرش نگاه کند تا اثر سخنانش را بتواند به فرد مدنظر تحمیل کند و همزمان هم اعتماد به نفس طرف مقابل را از او بگیرد و هم خود را برتر از او نشان دهد. اما مهرعلیزاده فاقد این ویژگی بود و حداکثر وقتی سرش را از روی کاغذهایش بلند میکرد نگاهی سرد و بیروح به دوربین داشت و چهرهاش به مثابه کسی بود که تنها وظیفه دارد که از روی یک متن بخواند. او هم از زبان بدنش استفاده نکرد. مهرعلیزاده سعی کرد تا با هدف گرفتن رئیسی یک دو قطبی بین خود و رئیس قوه قضاییه ایجاد کند که تقریبا هم میتوان گفت تا حدودی موفق بود.
عبدالناصر همتی هم مانند مهرعلیزاده از ابتدای مناظره از روی متن می خواند. چهرهاش هنگام خواندن هیچ تغییر نداشت؛ کلامش نه محاورهای بود و نه رسمی. چهرهای سرد و بدون واکنش در هنگام سخن گفتن داشت. زبان بدن اساسا جایی در نحوه سخن گفتن این نامزد هم مانند دیگران نداشت. نحوه نشستن و نگاه به رقبا به هیچوجه به گونهای نبود که بتواند طرف مقابل را تحت تاثیر قرار دهد. اما او هوشمندانه یک دام برای ۵ نامزد که حالا دیگر معلوم است ۴ تای آنها برای ضربهگیری و پوشش رئیسی آمدهاند، پهن کرد که اکثر آنها هم در دام او افتادند؛ یکی مثل جلیلی و قاضیزاده هاشمی کمتر و یکی هم مثل زاکانی و رضایی بیشتر.
همتی با این کار قصد داشت انرژی نامزدهای حامی رئیسی را خالی کند که البته در مورد خود ٰرئیسی و زاکانی و رضایی کاملا موفق شد. هرچند که او از طرف دیگر سعی کرد بین خود و دولت یک خط و مرزی ایجاد کند و حتی تعریضی هم به رئیس خود یعنی حسن روحانی داشت. اما با این وجود همتی هم ضعیفتر از حد انتظار ظاهر شد؛ تپقهای گاه و بیگاهی که هنگام روخوانی از متن داشت باعث میشد که ارتباط کلامش با مخاطب مثل اینترنت قطع و وصل شود. او اما در ایجاد دو قطبی بین خود و رئیسی تا حدی به خواسته خود رسید. زاکانی با حساسیت نشان دادن به لقب نامزد پوششی نقطه ضعف خود را در معرض دید گذاشت و همتی در آخرین سخنانش ضربه نهایی را به زاکانی زد و او را «سوپر پوششی» خطاب کرد!
هر ۷ نامزد تایید شده از سوی شورای نگهبان، کمترین استفادهای از زبان بدن خود نکردند؛ آنها حتی نحوه ارتباط چشمی با دوربین را هم بلد نبودند؛ ارتباطی که میتواند تاثیر به سزایی بر بیننده بگذارد؛آنها یا مشغول نشان دادن نمودار و اسکناس بودند یا از روی متن میخواندند یا به صورتی بیروح و سرد به دوربین نگاه میکردند.
شاید آنها لازم باشد برای دور بعدی مناظرهها، یک دور مناظرههای سال ۹۶ و نحوه گفتار و زبان بدن روحانی را مرور کنند؛ به عنوان مثال همان یک دقیقهای که روحانی در مناظره سال ۹۶، خطاب به رئیسی صحبت کرد، تقریبا توانست موتور محرک برای رایدهندگانش باشد؛ خطابهای محکم؛بدون لکنت و تپق زدن؛ توناژ صدایی متناسب با هر بخش از صحبتها و البته نگاه کردن به فرد مدنظر در هنگام صحبت کردن و استفاده دستان و اشاره به او که این آخری میتواند هم به لحاظ عصبی طرف مقابل را تحت تاثیر قرار دهد و هم اعتماد به نفس را او بگیرد. شاید اگر در این دوره نامزدی در حد و اندازههای روحانی، جهانگیری یا لاریجانی حضور داشت، لااقل این مناظره به این سردرگمی برگزار نمیشد؛ چرا که یک نفر با قدرت بالای کلام میتواند جو مناظره را در دست بگیرد و زمین بازی را تعیین کند. اما چنین فردی نبود و مناظره تقریبا مثل بازار شام برگزار شد!
با تمام این اوصاف میتوان گفت این مناظره هیچ برندهای نداشته است؛ آنها هیچ راهکار منطقی یا به عبارت دیگر هیچ راهکاری روی زمین ارائه ندادند و به کلیگویی و دعوا پرداختند. ۵ نامزد اصولگرا در حالی به دولت حمله میکردند که در این بین نه نقش تحریمهای فلجکننده زمان ترامپ را درنظر گرفتند و نه پاندمی کرونا؛ دو پدیدهای که اقتصاد ایران را عملا با یک بحران تمام عیار روبرو کرده بود.
از طرف دیگر همگیشان در قامت یک منتقد وضعیت امروز کشور بودند؛ انگار که نه جلیلی ۶ سال مسئول مذاکره هستهای و دبیر شورای عالی امنیت ملی بوده؛ نه همتی ۳ سال رییس کل بانک مرکزی بوده؛ نه مهرعلیزاده در ساختار حاکمیتی روزی را شب کرده؛ نه زاکانی ۴ دوره نماینده مجلس بوده؛ نه قاضیزاده نماینده مجلس و نایب رییس آن بوده؛ نه محسن رضایی سالها دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام بوده و نه ابراهیم رئیسی در قامت معاون اول قوه، دادستان کل کشور، رییس سازمان بازرسی و رییس قوه قضاییه بوده تاحالا! همه به گونهای سخن میگفتند که انگار با آخرین پرواز از کشوری دیگر وارد ایران شدهاند. شاید لازم باشد این نامزدها کمی روی زمین فکر کنند و صحبت کنند؛ هرچه باشد همهشان سالها در پستهای حاکمیتی مسئول بودهاند.