به گزارش اقتصادآنلاین ، اگر دیر به محل کار برسید و یا تغییری در اولویتهایتان پیش آید، ممکن است از یک اختلال مغزی معروف به بیشفعالی رنج ببرید. افراد مبتلا به این اختلال نامنظم معمولاً در سازماندهی و تمرکز بر کار فعلی خود مشکل دارند.
زندگی یک فرد مبتلا به بیشفعالی متوسط را در نظر بگیرید، او با هدفی در ذهن مشغول به کار میشود و آن این است که پروژه خود را قبل از موعد مقرر به پایان برساند.
متأسفانه، ناگهان تلفن زنگ میزند، بلافاصله حواسش پرت میشود و وقتی تلفن را پایین میآورد و ساعت را میبیند متوجه میشود که پنج ساعت از زندگیاش بهراحتی پر شده است.
درحالیکه هر فردی مستعد حواسپرتی است، مبتلایان به بیشفعالی هدف اولیه خود را از دست میدهند و بهراحتی با یک سری اقدامات انحرافی گمراه میشوند.
نتیجة آن یک سبک زندگی ضعیف است که غلبه بر آن با دسترسی به ابزارهای تکنولوژیکی مانند تلویزیون، کامپیوتر، گوشیهای هوشمند، سیستمهای موسیقی و دیگر وسایل الکترونیکی به طور فزایندهای سخت میشود.
تصور کنید که یک کنترل در دست دارید و میخواهید کانالهای تلویزیون خود را تغییر دهید. تنها کاری که میکنید این است که یک دکمه را فشار دهید و کانال تلویزیون شما تغییر کند.
حالا تصور کنید که کنترل شما کار نمیکند و شما نمیتوانید کانالها را تغییر دهید. از تعویض باتریها گرفته تا خرید یک کنترل جدید. فرض کنید کنترل، مغز شما باشد و تلویزیون بدن شما. اگر مغز شما نتواند عملکرد بدنتان را کنترل کند، شما هرگز آنطور که میخواهید در یک محیط حرفهای عمل نخواهید کرد.
مغز بیش فعال از اختیار خارج میشود و بدن کاری را که باید انجام دهد را انجام نمیدهد. عدهای هستند که وقتی میخواهند کاری را انجام دهند، کل روزبه آن عمل فکر میکنند. فرض کنید رییستان به شما وظیفهای برای انجامدادن بدهد، شما بهجای انجاموظیفة محول شده ممکن است مشغول صحبت با همکار خود شوید.
این به این دلیل است که کنترل داخلی شما شکسته شده و مغز شما با بدن شما هماهنگ نیست. مطالعه نشان میدهد که ۷ سال اول زندگی یک انسان مهمترین دورهای است که آنها یاد میگیرند مهارتهای شناختی و کلامی خود را به طور مؤثر گسترش دهند.
پس از گذشت ۷ سال، کودک در صورتی که در معرض ابزارهای الکترونیکی قرار گیرد، شروع به گسترش مشکلات توجه میکند. در دنیای امروز، چنین وسایلی در دوران کودکی در اختیار آنان قرار میگیرند.
این باعث میشود که همان کودک قبل از اینکه شغل اول خود را برعهده بگیرد، با بیشفعالی بزرگ شود. با این کار، زندگی حرفهای آنها دچار یک سری قابلیتهای درآمدی متوسط و رشد شغلی ناچیز میشود.
بنیاد ملی خواب شواهد جامعی یافتهاست که نشان میدهد مبتلایان به بیشفعالی از بستن چشمانشان خودداری میکنند. بسیاری از مشکلات آشکار شده مربوط به اختلالات خواب مانند نارکولپسی، پرخوابی، سندروم پاهای بیقرار، آپنه خواب و غیره بودند.
خواب نامنظم، مشکلات رفتاری را به همراه دارد و این باعث میشود که افراد وقتی در فضای کاری حرفهای قرار میگیرند، به شیوه تهاجمی واکنش نشان دهند. بیشفعالی باعث ایجاد شکاف بین همکاران و عدم تمرکز در طول جلسات میشود. به همین دلیل مطمئن شوید خواب کافی دارید و اگر اینطور نیست، لازم است که با یک متخصص خواب مشورت کنید تا اگر مبتلا به بیشفعالی هستید، آن را تشخیص دهید.
بیشفعالی بهتنهایی ظاهر نمیشود، بلکه مجموعهای از بیماریها و نشانههای دیگر نیز وجود دارند که با آن همراه هستند. در اینجا لیستی از چند مورد آورده شده است.
نارسایی در خواندن و نوشتن: این اختلال باعث ناتوانی در یادگیری میشود که در آن افراد مبتلا قادر به خواندن و درک کلمات یا هجی کردن آنها نیستند.
مشکلات حسی: مبتلایان به بیشفعالی با درک حسی خود مانند شنوایی، بینایی، چشایی و بویایی مشکل دارند.
اضطراب: برای مغز بیش فعال نیز بسیار معمول است که گاهی به دلیل استرس ناشی از عدم تمرکز کافی بر روی اولویتهای خود، رنج ببرند.
مسائل مربوط به حافظه: مبتلایان به بیشفعالی از مشکلات حافظه رنج میبرند و حتی قادر نیستند وقایع اخیر رخداده را به یاد بیاورند.
افسردگی: همراه با بیشفعالی، افسردگی میتواند در افرادی بروز کند که در طول زمان، هدفی یا انگیزهای ندارند. افرادی مانند متخصصان اعصاب و روان و روانپزشکان، کسانی هستند که مسئول تشخیص و درمان اختلالات بیشفعالی در بزرگسالان هستند. درحالیکه متخصصان اطفال عموماً کودکان و نوجوانان را درمان میکنند.
زمانی که شما از عدم تمرکز بر روی اولویتهایتان رنج میبرید، مطمئناً تعلل میکنید. پشتگوشانداختن مداوم کارها میتواند باعث پریشانی در زندگی حرفهای شما شود. احساس افسردگی خواهید داشت و نمیتوانید با سرعت نرمال خودکار کنید.
زمانی که ما کار کمتری برای انجام در طول روز داریم، به طور خودکار بهرهوری کلی خود را کاهش میدهیم. کاری که میتوان در یک روز انجام داد، به بیش از یک هفته به درازا میکشد. بهاینترتیب، ما یک کار ساده را به یک مأموریت دشوار تبدیل میکنیم.
وقتی پول کمتری به دست میآوریم، استرس مالی ایجاد میشود و این حالت به یک زندگی بیمعنی تعبیر میشود چون ما قادر به پرداخت بدهیهای خود نیستیم. بهرهوری به طور مستقیم به سطوح توجه ما مرتبط است. هر چه ما هشیارتر و انرژی بیشتری داشته باشیم، چیزهای بیشتری را از فهرستمان تیک میزنیم و پول بیشتری به دست میآوریم.
حذف بیشفعالی یک ضرورت است و اگر نمیخواهید با انبوهی از وظایف در لحظه آخر درگیر شوید، وقت آن است که مشکل را حل کنید. در زیر برخی از مشکلاتی که مبتلایان به بیشفعالی و تعلل کنندگان با آن مواجه هستند آورده شده است.
افراد بیش فعال آنقدر کارها را به تعویق میاندازند که متوجه نمیشوند مهلت زمانی آنها بهسرعت نزدیک میشود. آنها بیشتر وقت خود را صرف انجام کارهای روزمره در طول روز میکنند و زمانی که وقت انجام وظایف کاری است، خود را با انجام کارهای بیاهمیت مشغول میکنند.
زمانی که مهلتها افزایش پیدا میکنند، ترس از شکست از بین میرود و فرد مجبور میشود بهخاطر عدم توجه به برنامه زمانی خود احساس ناامیدی کند. وقتی این اتفاق میافتد، فرد معمولاً موجی از استرس را احساس میکند که تمام وجود او را فرامیگیرد. در این حالت اضطراب جایگزین بهرهوری شده است. احساس ترس آنها را محاصره میکند، و آنها با ترس از ناقص بودن کار، آن را انجام میدهند.
مبتلایان به بیشفعالی معمولاً وقتی قرار است یک حرکت جدیدی آغاز کنند به مشکل میخورند. مرحله برنامهریزی بهآرامی پیش میرود و درست زمانی که وقت عمل میشود، مغز از کار میافتد. این به این دلیل است که بیشفعالی باعث میشود مغز هنگام اجرای برنامه دچار مشکل شود اما در مرحله برنامهریزی کاملاً وضعیت خوب است.
اگر تابهحال در یک سال ۱۰۰ ایده داشتهاید، از خودتان بپرسید تاکنون چند ایده را به ثمر رساندهاید. اگر تابهحال هیچکدام از این کارها را انجام ندادهاید، قطعاً از بیشفعالی رنج میبرید و قادر به عبور از خط شروع کار نخواهید بود.
آخرین بار کی بود که ده دقیقه مفید را صرف خواندن یک روزنامه یا کتاب کرده باشید؟ اگر پاسخ شما هرگز است، شما هیچ دانشی را از اطراف خود جذب نمیکنید. دانش، رشد است و هر فردی باید با جذب هر چه بیشتر اطلاعات، پیشرفت کند تا بتواند در فضای حرفهای باقی بماند.
افراد بیشفعالی خودشان را متقاعد میکنند که از نظر مالی وضعیت خوبی دارند. متأسفانه، این حقیقت ندارد. مثال زیر را در نظر بگیرید:
تام در هر ساعت ۳۰ دلار برای سازماندهی اقلام در یک سوپرمارکت محلی درآمد دارد. هر روز هفته، تام ۲ ساعت کار میکند و بقیه وقت خود را در خانه صرف خیالبافی درباره داشتن آیندهای عاری از نگرانی میکند.
او به خودش قول میدهد که اگر هر هفته درآمد خوبی داشته باشد، بهاندازه کافی پول دارد که برای خودش یک ماشین و یکخانه و غیره بخرد. او درآمد خود را در هر هفته ۲۱۰۰ دلار تعیین میکند. بااینحال، او هر روز ۶۰ دلار برای انجام کاری به مدت ۲ ساعت درآمد دارد که در هیچ کجا به هدف موردنظر او برای کسب درآمد روزانه ۳۰۰ دلار نزدیک نیست.
با کسری بیش از ۲۴۰ دلار، تام یک زندگی غیرواقعی دارد که در آن خودش را متقاعد میکند که دقیقاً همان کاری را میکند که انتظار میرود. این جایی است که بیشفعالی منطق خود را به شدت تحت تأثیر قرار میدهد و متفکر را مجبور میکند تا باور کند که او به هدفش نزدیکتر است درحالیکه از آن دور است.
بیشتر افراد مبتلا به بیشفعالی از محرکها برای افزایش میزان توجه خود استفاده میکنند. این محرکها میتوانند از مواد غیرقانونی و خطرناک مانند مت آمفتامین و نیکوتین گرفته تا کوکائین باشند. زمانی که تحت تأثیر این عوامل قرار میگیرند، به طور موقت تمرکز خود را به دست میآورند اما در درازمدت اثر خود را از دست میدهند و از عملکرد دوپامین خود سو استفاده میکنند.
روانشناس، میشل نوتنی توصیه میکند که مبتلایان به بیشفعالی از روشهای خلاقانه برای تقویت توجه خود استفاده کنند. مواد مخدر تنها یک خطر برای سلامتی نیستند، بلکه بهدستآوردن آنها بسیار پرهزینه است در نتیجه باعث ایجاد مشکلات مالی نیز میشود.
میشل ادامه میدهد: " برای همه مهم است که بدانند در شغل خود چقدر کارآمد و مؤثر هستند. " ما شش مورد از این روشها را لیست کردهایم که در آنها شما میتوانید قسمتهای بیش فعال خود را بدون سروصدای زیاد درمان کنید.
اگر فکر میکردید بیشفعالی با تنبلی حل میشود یا اینکه نیازی به تمرکز کامل نداشته باشد، باید بگویم که سخت در اشتباهید. مغز افراد بیش فعال محدوده توجه کمی دارد که در آن یا به کار دیگری مشغول میشوند و یا کلاً علاقه خود را به انجام هر کاری از دست میدهند.
مبتلایان به بیشفعالی همانند هر اختلال ذهنی دیگر، با عادات سازنده ایدهآل، میتوانند توجه خود را افزایش دهند و از وضعیت فعلی خودآگاهی بیشتری داشته باشند. برای شروع بهبود بیشفعالی خود، این 6 کار را به طور منظم انجام دهید و متوجه بهبود در بهرهوری کلی خود خواهید شد.
اگر وظایف ضرب العجل نداشته باشند، ما هرگز آنها را بهموقع به پایان نمیرسانیم. مغز بیش فعال زمانی که هیچ تاریخ قطعی برای انجام کار وجود نداشته باشد، دچار تعلل میشود. به همین دلیل مهم است که تاریخ برای وظایف خود تعیین کنید. چه تماشای یک فیلم باشد و چه گوشدادن به موسیقی، یک محدودیت زمانی تعیین کنید. واردکردن یک حس فوریت میتواند مغز شما را مجبور کند که بدون ازدستدادن تمرکز، آن را حفظ کند.
مثالی برای نشاندادن معنای فوریت:
اگر شما بدون محدودیت زمانی موظف به پرداخت اجاره خود بودید، هرگز تقویم خود را علامتگذاری نمیکردید و به آن توجهی نمیشد. چرا؟!! چون ضرب العجلی برای این کار وجود ندارد.
اگر صاحبخانه شما سرزده وارد خانه شود و از شما تقاضا کند که آخر هفته خانه را خالی کنید، یا فوراً اجاره را بپردازید، زنگ خطر در مغز شما خاموش میشود. دلیلش این است که ما تاریخی برای پرداخت اجاره آخر هفته داریم.
دفعه بعد که یک کار مهم را انجام میدهید، چه حرفهای و چه شخصی، یک محدودیت زمانی به آن اضافه کنید. محدودکردن زمان به شما هدف اضافی میدهد و توجه شما را به آن افزایش میدهد. استفاده از کاغذهای چسبی: این یک راه خلاقانه برای یادآوری در آخرینمهلت است. آنها را بر روی سطوحی قرار دهید که همیشه در زاویه دید باشند مانند: تلویزیون، صفحهنمایش کامپیوتر، یخچال، آینه و غیره.
درخواست از یک بیش فعال برای سازماندهی مسئولیتها مانند درخواست از یک لاکپشت برای برنده شدن در مسابقه سرعت است. اما همانطور که تاریخ نشان میدهد با صبر حتی لاکپشت هم میتواند مسابقه را ببرد. ابتدا با سادهترین کار شروع کنید.
شروع به مرتب کردن میز کار و یا دفتر کار خود کنید. تمام پروندهها را مرتب کنید و غبار را ازروی میز پاک کنید. یک محل کار تمیز اولین مأموریت برای شما است. وظیفه دوم شما این است که برای ترتیب دادن همه پروندههای کاری خود به طور منظم زمان بگذارید و آنها را در یکلحظه بازیابی کنید.
اگر فایلهای شما دیجیتال هستند، آنها را در پوشهها مرتب کنید. ابزارهای مدیریت مانند "مایستر کار" میتوانند به هماهنگی روند کار شما کمک کنند. بعد، به آشپزخانه میرویم و اینجا جایی است که انرژی به دست میآوریم.
با در نظر گرفتن این نکته، شروع به سازمان دهی تمام مواد غذایی که احساس میکنید باید دسترسی به آنها آسانتر باشد کنید، مواد غذایی که اغلب مصرف نمیکنید را میتوان در جای دورتری قرارداد. از همین تکنیک مهارتهای سازمانی میتوان برای سازماندهی ایمیلتان استفاده کرد.
حفظ موقعیت کلید خلاص شدن از بیشفعالی است چون به شما کمک میکند تمرکز کنید و به شما کمک میکند دقیقاً آنچه را که باید انجام دهید بهخاطر بسپارید. "to do list" یک برنامه ردیابی است که به پیگیری هر کاری که در طول روز انجام میدهید کمک خواهد کرد.
داشتن کسی برای نظارت بر پیشرفتتان زمانی که شما از بیشفعالی رنج میبرید، یک مزیت فوقالعاده است. یک عضو خانواده و یا دوستی داشته باشید که بتواند تمام اولویتهای شما را در طول روز از طریق ایمیل و یا پیام و یا از طریق تلفن به شما یادآوری کند.
از آنها بخواهید به مدت یک هفته اولویتهای شما را گوشزد کنند. این کار میتواند از انحراف شما در مسیر جلوگیری کند. اگر کارهای روزانه خود را انجام ندادهاید، از آنها بخواهید آن را با یک نشانگر قرمز در تقویم مشخص کنند. پس از گذشت یک هفته، تعداد علامتهای قرمز را بررسی کنید. هرچه بیشتر پیشرفت کنید، این علامتهای قرمز در نهایت ناپدید خواهند شد.
اگر شما غذاهای آماده و یا فستفود در برنامه غذایی خود دارید، وقت آن است که آنها را از رژیم غذایی روزانه خود حذف کنید. این غذاها آسیب بیشتری به مغز شما وارد میکنند.
بر اساس مطالعهای که توسط " انجمن شیمی آمریکا " انجام شده است، پروتئین انتقالدهندههای عصبی آزاد میکند که به برقراری ارتباط کمک میکنند و شدیداً برای درمان بیماریهای مغزی مانند بیشفعالی و پارکینسون مطلوب هستند.
گوشت، تخممرغ و لبنیات کمچرب همه منابع استثنایی پروتئین برای رژیم غذایی شما هستند. بهغیراز پروتئین، اضافهکردن روی و آهن به رژیم غذایی شما سطح دوپامین شما را افزایش میدهد. دوپامین مادهای شیمیایی است که باعث میشود شما احساس شادی و استرس کمتری بکنید.
هنگامیکه استرس کمتری دارید، سطح توجه شما به طور خودکار بهتر است. ویتامینهای B برای بهبود هوشیاری کلی عالی هستند و در نهایت، اسیدهای چرب امگا ۳ برای سلامت مغز حیاتی هستند. در واقع، امگا ۳ احتمالاً بزرگترین عامل در درمان بیشفعالی است.
احتمالاً تعجب میکنید از اینکه مدیتیشن چطور به درمان بیشفعالی کمک میکند. بیایید یک مطالعه دقیق انجامشده توسط دانشگاه کالیفرنیا را نشان دهیم که نتایج رضایتبخشی در نشاندادن قدرت شفابخشی مدیتیشن بر روی مغز فراهم کرده است. در طول ۸ هفته برنامه مدیتیشن، شرکتکنندگان متوجه بهبود در سطح تمرکز کلی خود شدند.
اختلالات شناختی آنها به طور چشمگیری بهبودیافته بود، و مدیتیشن ذهنآگاهی کنترل نفس را برای فرایند فکری آنها فراهم کرد.
ثابت شده است که حتی زمان مدیتیشن کمتر از ۳ ساعت در هفته نیز در مطالعه بالا موفق بوده است. برای بهدستآوردن حداکثر سود، زمان پیشنهادی ۱۵ دقیقه در روز برای بهدستآوردن مزایای مثبت است. مدیتیشن ذهنآگاهی در برابر بیشفعالی مؤثر است چون بر آرامش بخشیدن به مغز از هر نوع استرس و تنش کار میکند.
زمانی که مضطرب هستیم و یا در حالت وحشت هستیم، هورمونهای ما در همه جای بدن وجود دارند که باعث ازدسترفتن حافظه و دیگر آسیبهای شناختی میشوند. در اینجا نحوه تمرین مدیتیشن ذهنآگاهی به روش درست آورده شده است.
• محکم روی زمین بنشینید درحالیکه پشتتان صاف است (قوز نکنید)
• بهآرامی کف دست خود را بر روی زمین قرار دهید
• چشمهای خود را ببندید و شروع به استراحت کنید.
• کشش روی شانهها و پاهایتان را احساس کنید و شروع به دور شدن از بدن خود بکنید.
• هرکسی را که درگذشته به شما آسیب رسانده است ببخشید و فراموش کنید.
• در این وضع بمانید و به خاطرات خوش گذشته فکر کنید
• در طول این مدت تکنیکهای تنفس عمیق را تمرین کنید
• دم و بازدم را پنج بار عمیقاً انجام دهید
• وقتی نفس خود را به داخل میدهید، هوای خنک را بهعنوان انرژی تازه و مثبت که جذب میشود، تصور کنید.
• همینطور که هوا را بیرون میدهید، هوای گرم را مثل انرژی منفی که از شما بیرون میرود تصور کنید.
• بعد از ۱۵ دقیقه، بهآرامی چشمان خود را باز کنید و برای غلبه بر دنیا با بهرهوری و مثبتنگری آماده شوید.
شما متوجه بهبود قابلتوجهی در سطح کلی حواس و توجه خود خواهید شد. وقتی ما مغز و بدن خود را با هم همسو میکنیم، جادو ایجاد میکنیم و اختلالات روانی برجستهای مثل بیشفعالی را حل میکنیم.
مؤثرترین استراتژی برای ازبینبردن بیشفعالی یکبار و برای همیشه این است که تفکر را بهکلی متوقف کنیم و فقط عمل کنیم. هروقت که باید متعهد شوید که به یک مأموریت بروید، معمولاً افکار را به مغز خود میفرستید و تصمیم میگیرید. بعد از اینکه تصمیمگیری انجام شد، شما آن را دنبال میکنید.
این دایره ارتباط را فوراً متوقف کنید و مستقیماً به سمت وظیفهای که در دست دارید بروید. اگر تابهحال به تمیزکردن ظرفها فکر کردهاید، مستقیماً به سمت ظرفشویی بروید. اجازه ندهید ذهنتان به چیزی فکر کند. زمانی که وظایف روزانه خود را انجام میدهید، بگذارید ذهن شما یک لوح سفید باشد. مغز ما برنامهریزی شده است تا وظایف را با سرعت مناسبی انجام دهد.
تنها زمانی که خود را هل میدهیم، پتانسیل کامل خود را درک میکنیم. وظایف فیزیکی باید بلافاصله در زمانی که به شما محول شده است انجام شوند. اگر رییس از شما خواست که یک مأموریت را به پایان برسانید، فوراً شروع به اجرای آن کنید. تفکر تنها اولویتهای شما را به تأخیر میاندازد.
تنها زمانی از مغز خود استفاده کنید که یک جنبه خلاقانه برای آن وجود داشته باشد. اگر شما برای طراحی یا ایجاد یک مفهوم منصوب شدهاید، از این زمان برای کارکردن بر روی آن استفاده کنید. اغلب اوقات، فکرکردن به اینکه چه زمانی باید "عمل" را انجام دهید، بیفایده است. با دنبالکردن این تکنیک، شما وظایف خود را بدون نیاز به تأیید ذهن خود انجام خواهید داد.
بیشفعالی میتواند یک بیماری ناتوانکننده باشد که باعث ضعف در عملکرد ما میشود. در دوران پیشازتاریخ، انسانها برای جمعآوری، شکار و زنده ماندن به دنیا آمدند. یک زندگی ساده. امروزه، انسان باید ورزش کند، بیدار شود، وقت خود را با عزیزان خود سپری کند، کار کند، اجتماعی شود، آشپزی کند، رانندگی کند و غیره.