موضوع گزارش، نوع نگرش مردم در انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا است اما قبل از آنکه وارد بحث اصلی بشویم باید به نکته مهمی اشاره کنیم و آن هم نقشآفرینی مثبت و موثر ریشسفیدان و سران طوایف و عُلمای دینی در حل و فصل بسیاری از مشکلات و موضوعات محلی و منطقهای است و این موضوع برکسی پوشیده نیست چراکه تجربه نشان داده است در مناطقی که سران طوایف و علما نقش پررنگی در میان مردم دارند بسیاری از دعاوی و نزاعهای بین طایفهای با وساطت و میانجیگری و حتی انتشار یک پیام پدرانه و دلسوزانه در شبکههای اجتماعی، به صلح و سازش ختم میشود و این نشان دهنده میزان نفوذ افراد ذکر شده در بدنه اجتماعی آن مناطق است.
اما مطابق با اصل سوم قانون اساسی که بر بالا بردن سطح آگاهیهای عمومی در همه زمینهها با استفاده صحیح از مطبوعات و رسانهها تاکید دارد میطلبد ضمن تحقیق و گفت و گو با آحاد جامعه، بگوییم: برخی موارد همچون انتخابات که نمونه بارز مردمسالاری در ایران به شمار میرود را باید از زوایای مختلفی مورد بررسی قرار داد چراکه در این مقوله بسیار مهم، این مردم هستند که باید با انتخاب افراد اصلح و شایسته خدمت، در پیشرفت محل زندگی خود و همشهریانشان مشارکت کنند، والا پس از سالها همچنان شاهد تصاویر ناخوشایندی در نقاط مختلف شهرها و روستاها خواهیم بود که مصداق واقعی آن را در تصویر زیر مشاهده میکنید.
طایفهگرایی و منطقهگرایی در انتخابات از دیرباز آن هم در برخی مناطق کشور همواره بوده و هست اصلا میتوان گفت که علت محرومیت این مناطق همین نوع نگرش به انتخابات است. انتخابات یعنی مشارکت مردم در سرنوشت خود و فرزندانشان اما به راستی چرا بعد از گذشت دههها هنوز برخی از مناطق کشور همچون سیستان و بلوچستان از محرومیتهای متعددی رنج میبرند؟ پاسخ این سوال کاملا روشن است اما انگار برخی نمیخواهد قبول کنند که مشکل اصلی در کجای این معمای ساده نهفته است!
برخی معتقد هستند که عنوان و منصب، برای هر طایفه از ارزش زیادی برخوردار است به گونهای که حتی صاحب آن عنوان دارای شایستگی مدیریتی نباشد. درواقع مرغی را مثال میزنم که فقط یک پا دارد و آن یعنی عضو شورای روستا یا شهر فقط باید از فلان طایفه باشد و برای کسب این جایگاه، هزینههای بسیار سنگینی میشود که با همین هزینهها و پولها میتوان رنگ محرومیت را از چهره برخی مناطق بلوچستان زدود اما چرا این آگاهی هنوز در بسیاری از مردم ما بالا رفته و توجهی به توانایی و سواد مدیریتی داوطلبها نمیکنند؟ آیا کسی هست که به این سوالات پاسخی منطقی و به دور از تعصب بدهد؟ اینک گزارشی را میخوانید که مملو از سوالات ریز و درشت است و بر همین اساس به سراغ توده مردم میرویم تا ببینیم نظرشان در مورد نحوه انتخاب افراد چگونه است و بعد در همین راستا با جامعهشناسان و کارشناسان هم گفت و گویی میکنیم تا شاید از این مسیر بتوانیم به راه حل مناسب و منطقی و علمی دست یابیم.
چون میدانیم رای میآورد، به او رای میدهیم!
عبدالغفور اهل شهرستان دشتیاری در جنوب سیستان و بلوچستان است. او در پاسخ به پرسش ما مبنی بر چگونگی انتخاب اعضای شورای شهر اینگونه پاسخ داد: وقتی میدانیم فلان داوطلب انتخابات از قدرت و نفوذ و ثروت زیادی برخوردار است ما هم به او رای میدهیم چون میدانیم بالاخره همان فرد انتخاب میشود و اگر از طایفه ما باشد حتما به او رای خواهیم داد و این موضوع جدیدی نیست.
او همینطور که با نوک پای خود در حال کشیدن یک دایره روی زمین خاکی بود بیان داشت: در بحث انتخابات ریاست جمهوری هم نگاه میکنیم ببینیم مولوی و عالم دینیمان چه میگوید و این موضوع از طریق نزدیکان مولوی منطقه به ما منتقل میشود و همگی به شخص مورد نظر رای میدهیم و این هم موضوع جدیدی نیست و از گذشته هم همینطور بوده است.
گفتم اصلا هیچ توجهی به توانمندی سایر نامزدها نمیکنید و عبدالغفور گفت: نه، چون اگر به شخص دیگری غیر از افراد طایفه خودمان رای بدهیم بقیه اهالی فامیل دیگر به ما اعتماد نمیکنند و ما را تحویل نمیگیرند و بعدها اگر به مشکلی بر بخوریم میگویند برو به همان کسی که رای دادی بگو مشکلت را حل کند! گفتم برادرجان، تحویل گرفتن یا نگرفتن آنها چه تاثیری روی معیشت و کیفیت زندگی شما داشته است و تنها جوابش این بود که به هرحال ما به قوم خودمان رای میدهیم.
اما جوانی را هم دیدم که تازه از ماهیگیری به ساحل چابهار برگشته بود، در خصوص موضوع گزارشمان سوالاتی را مطرح کردم و او پاسخ داد: من به طایفهگرایی اعتقادی ندارم اما منطقهگرا هستم یعنی در انتخابات شورای شهر به شخصی رای میدهم که اصالتا اهل چابهار باشد و نام طایفهاش برایم مهم نیست. فقط چابهاری باشد.
طایفهگرایی در انتخابات و نادیده شدن جوانان توانمند
ادیسون امیری هم از جوانان چابهاری است و درباره این نوع نگرشها اظهار داشت: نخستین آسیب یا پیامد انتخابات براساس روابط قومی و طایفهایی نادیده شدن افراد توانمند در مدیریتهای شهری یا روستایی است و دومین آسیب انتخاب افراد صرفاً بدون توجه به کارایی، میزان توانمندی از روی تعصب قومی و طایفهایی است که تعصب خشک و خالی همیشه بیشترین میزان عقب افتادگی را به دنبال دارد.
وی درخصوص راهکارها برای کاهش نگاههای قومی قبیلهای و طایفهگرایی در انتخابات نیز گفت: برای کاهش نگاه قومی در انتخابات، انجام اموراتی که منفعت عمومی را به دنبال دارد توسط مدیران حوزههای مختلف شهری و روستایی است یعنی افراد باید تلاش کنند و با نشان دادن توانمندی واقعی خود به مردم ثابت کنند که نگاه قومی و طایفهایی به انتخابات، در عصر حاضر معنا ندارد.
امیری ادامه داد: انتخابات متاسفانه عرصهایی شده برای معرفی خودِ شخص به یک جامعه، بیشتر نامزدهای یک انتخابات دچار حجم بالایی از خودبزرگبینی شده و اعتماد بنفس کاذب دارند. مثلا افرادی که در پستهایی قرار دارند و در همان پست یا مقام میتوانند کارهای خوبی انجام دهند اما میآیند و نامزد انتخابات شورای شهر میشوند و این یعنی دنبال کار برای مردم نیستند و فقط به دنبال منافع دیگری هستند که خودشان بهتر میدانند.
او گفت: یک نامزد انتخابات، چندین دوره عضو یک پارلمان محلی بوده و نتوانسته مشکلات را حل کند اما باز هم آمده و نامزد شورا شده است و میگوید که این دوره مشکلات را حل میکنم.
امیری تاکید کرد: کاش میشد به آن نامزد گفت، شما چندین دوره عضو شورا بودید و چرا چیزی از مشکلات ما کم نمیشود و از عضو شورا به عضو دیگری یا از شهردار به شهردار دیگری یا از نماینده مجلسی به نماینده مجلس دیگر منتقل میشود چون برخی از این افراد منافع خود را در حل نکردن مشکلات مردم میبینند تا برای دورههای بعد با قولهایی در مورد حل همین مشکلات، مردم را منحرف کنند تا بتوانند حداقل چندین کرسی پارلمان محلی شورا را به تصرف طایفه خود درآورند که در تصمیمها حرفِ آخر را بزنند.
وی با اشاره به افزایش آگاهی مردم نسبت به موضوعات مختلف و دردسترس بودن تلفن هوشمند و فضای مجازی تصریح کرد: در حد کمی تغییراتی ایجاد شده اما هنوز نیازمند زمان است تا جامعه به درک کلی این مسئله برسد که انتخاب براساس شایسته سالاری و توانمندی باشد چون تا به امروز نگاه قومی و طایفهای، غالب است.
جعفر رئیسی فعال فرهنگی بلوچستان نیز در این باره گفت: در سیستان و بلوچستان بیشتر مردم به طور قومی و طایفهای و بدون در نظر گرفتن آسیبهای اجتماعی به فرد مورد نظر خود رای میدهند حتی از مشکلات هیچ سخنی نمیگویند.
این فعال اجتماعی و فرهنگی افزود: راهکارهای بسیاری وجود دارد که میتوان با کمک آنها به طور نوشتار و گفتار، افراد قومیتگرا را آگاه کرد تا هدف اصلی خویش از رای دادن را بدانند و همچنین مشکلات منطقه، شهرستان، استان و کشور را شناسایی و به فرد یا افراد مورد نظر (نامزدهای شورای شهر و روستا) ابلاغ کنند.
رئیسی ادامه داد: از زمانی که رایگیری را به یاد میآورم فقط اشخاص خاصی یا ریشسفید طایفه، نزدیک صندوق رای به مردم میگفتند به فلان شخص رای بدهید اما امروزه با بصیرت و روشنایی ذهنها، یک خانواده یا چند خانواده قوم یا فامیل فرد یا افراد مورد نظر خود (لیست کاندیدها ) را میخوانند و با تحقیق، بهترین را انتخاب میکنند و با توجه به کارکرد قبلی وی کارآمدی او را بیشتر مد نظر قرار میدهند و هر شخصی حتی رای برادر با پدر، مادر و خواهر، فرزند و همسر فرق میکند و از تقلید یا فرضا به گفتار ریشسفید تا جایی عمل میکنند که به جامعه ضرر وارد نشود.
طایفهگرایی در انتخابات و به حاشیه رفتن نخبگان
رضا رئیسی از اهالی نیکشهر در جنوب سیستان و بلوچستان نیز اظهار داشت: مهمترین آسیبِ طایفهگرایی در انتخابات، کنار رفتن افراد متخصص و در حاشیه رفتن آنهاست چون اگر بنا باشد انتخاب بر اساس روابط قومی و قبیلهای باشد افرادی که جزوی از طوایف کوچک هستند اما متخصص و کاردان نیز هستند امکان ظهور و بروز پیدا نمیکنند و در جامعه درونگرای بلوچستان بدون هیچ اثر مثبتی سوخت میشوند و آسیب آن در دراز مدت متوجه جامعه بلوچستان میشود.
وی گفت: باید تلاش کرد که نگاه درونگرایی را به حداقل رساند و آن ایجاد اعتماد در اقشار جوان جامعه است که با انتخاب آزاد از افراد توانمند خصوصا جوانان راه را برای شکستن دیوار قبایلی و طوایفی هموار کرد و بدون شک با ایجاد یک تجربه موفق از انتخاب فردی آزاد و بدون وابستگی طوایفی میتوان امیدوار بود که روند انتخابات در استان خصوصا بلوچستان به سمت تعهد و تخصص هدایت بشود.
رئیسی ادامه داد: از گذشتهها در انتخابات، کاندیداها عموما به 2 اهرم طایفه و ثروت متکی بودند هرچند در بین آنها افراد توانمند هم حضور داشت با این وجود و با توجه به وضعیت جامعه بلوچستان که از یک طرف به شدت طایفهمحور است و از طرفی با تزریق پولهای غیرشفاف سعی در جذب آرای جامعه میشد به نسبت زیادی امکان انتخاب تخصصمحور وجود نداشت و ما اکنون ثمره آن انتخابها را میبینیم که خیلیها به جرم اختلاس و رفتار غیرقانونی بازداشت شدند. «نمونه بارز آن، منحل شدن برخی شوراهای شهر در کشور است»
«کیفیت پایین شهرنشینی و محرومیتهای متعدد ناشی از اینگونه انتخابها بوده است»
نقشِ شانس یا اقبال برنده شدن داوطلب انتخابات
محمداکبر شیرانی از معتمدان و ریش سفیدان جنوب سیستان و بلوچستان نیز گفت: در تمامی این استان حدود ۸۰ درصد رای شورا و مجلس قومی و قبیلهای است، البته فردی انتخاب میشود که تا حدودی دارای مدیریت و شانس اقبال برنده شدن را داشته باشند.
وی ادامه داد: بهطور مثال من میدانم فلان نامزد از طایفه دیگر، به مراتب خیلی بالاتر از فرد یا کاندیدای طایفه من در تمامی زمینهها بوده اما کاندیدای خودم هم گرچه از نامزد طایفه دیگر ضعیفتر است ولی شانس رای آوریش هم تا حدودی به خاطر نفوذ در طوایف و منطقه بالا است پس من به فرد طایفه خودم رای میدهم چون شانس پیروزیاش بیشتر است.
او گفت: چرا در دورههای گذشته کمتر شاهد بودیم یک کاندیدای با ظرفیت و توان بالا پیروز شود و یک نامزد کمتوان و بیسوادتر که توان مدیریت یک اداره کوچک آنهم با سابقهای چندین ساله را نداشت ولی مردم حاضر بودند به این توانمند رای ندهند اما به آن فرد بسیار ضعیف رای دادند و این خود مصداق نگاه طایفهمحور در انتخابات است.
شیرانی هم اعتقاد دارد که مردم نسبت به گذشته آگاهتر شدهاند ولی بازهم در آینده شاید ۶۰ تا ۷۰ درصد گرایش به عقب را داشته باشند و با آگاهی بر واقعیتها باز هم، قومگرایی کنند.
سوق دادن ناکارآمدی افراد منتخب به عملکرد دولت
عبدالله ملازهی یکی از نویسندهها و محققان بلوچستان نیز گفت: به نظر من مهمترین آسیب نگاه قومی به انتخابات و استفاده ابزاری از آن برای منافع گروهی خاص، باعث عقبماندگی و محقق نشدن پیشرفت، و نتیجه آن پیدایش نگاهی مبنی بر ناتوان بودن مسوولان در میان مردم است.«یعنی اشتباه در نوع انتخاب کردن خود را به گردن مدیران دولتی میاندازند»
وی بیان کرد: این وظیفه را به نظر من اول از همه افراد باسواد و تحصیل کرده میتوانند با گفت و گو با آحاد ملت این نگاه را از بین ببرند.
او گفت: در بین قوم ما که بیشتر مشارکت مردم در سایه توجه به نگاه بزرگان و ریش سفیدان است و کم تر پیش میآید عوام به صورت مستقل تصمیمی بگیرند.
محمدکریم عزیزی نیز اظهار داشت: هنوز انتخابات ما بر اساس روشهای سنتی قومی و قبیلهای بوده و من هیچ تغییراتی در این خصوص نمیبینم، امیدوارم با فرهنگسازی قوی در سالهای آینده اتفاقات خوبی رقم بخورد.
«در گفت و گوها و تصاویر بالا مشاهده کردید که انتخاب نامزدهای شوراها چقدر روی کیفیت شهر و روستا تاثیر دارد و برخی تعصبها مبنی بر اینکه طایفه من، قوم من، همشهری من و نظایر اینها باعث ایجاد محرومیت شده است نه نوع نگاه حاکمیت به چنین مناطقی، چراکه خداوند، انسان را بر سرنوشت خود حاکم کرده است تا بتواند در مواقع حساس، بهترین تصمیم و انتخاب را برای سرنوشتی بهتر داشته باشد و نیک میدانیم که تعصبات بیجهت میتواند عامل اصلی محرومیت شود»
شاید کلمه پایلوت یا همان "نمونه" را طی سالهای اخیر زیاد شنیده باشید. پس لازم به یادآوری این نکته هم ضروری به نظر میرسد، دیوار به دیوارِ همین شهر چابهار، جایی است که از آن به عنوان منطقه آزاد یاد میشود. میتوان ادعا کرد در این منطقه انتخاب حداقل نیمی از مدیران بر اساس شایستگی افراد بوده است و در بین آنها افراد زیادی تقریبا از تمامی استانهای کشور را مشاهده میکنید. در همین منطقه که امروز مساحت آن از ۱۴ هزار به ۸۲ هزار هکتار افزایش پیدا کرده است هم شاید انتخاب برخی مدیران براساس طایفهگرایی بوده باشد اما توانمندی افراد، شرط نخست بوده و بر همین اساس کیفیت شهرنشینی در این منطقه کاملا متفاوت از شهر چابهار است. «نمونه واقعی آن را در تصویر زیر مشاهده کنید»
با وجود تفاسیر بالا اما محمدجواد صادقی پیشکسوت و فعال رسانه چابهار چندی پیش مطلبی را با عنوان "مدعیان تصاحب هفت کرسی شورای شهر چابهار،خیالتان راحت نباشد" را در شبکههای اجتماعی منتشر کرد که خواندن این مطلب گواه بر این است که انتخاب بر اساس شایستهسالاری و توانمندی افراد، راه پیشرفت این منطقه محروم اما پُرظرفیت است.
این فعال حوزه رسانه عنوان کرده است: انتخابات شوراهای شهر به ویژه چابهار که همه ساله به روشی کاملا سنتی و براساس قومیت، بومیگرایی و زدوبندهای مالی و حلقه بزرگان برگزار میشد، اما این دوره با دورههای گذشته فرق میکند چراکه بعد از گذشت۲۰ سال این روش نه تنهاجواب نداده بلکه شهر چابهار بجای پیشرفت به پسرفتی مضاعف رسیده است و همه شهروندان این عدم توفیق را انتخاب ناآگاهانه اعضای پارلمان شهری میدانند.
وی در مطلب خود اشاره میکند: در این دوره باوجود اینکه خیلیها نتیجه انتخابات شورای اسلامی شهر را تمام شده میدانند و هفت نفر خود را صاحبان این کرسی ها تلقی میکنند، باید بدانند در این دوره هیچ نتیجهای قابل پیشبینی نیست چراکه شهروندان چابهاری دست همه را خواندهاند و به درستی میدانند انتخاب خیلی از کاندیداهای مدعی کرسیهای شورای اسلامی شهر به خیر و صلاحشان نیست و در انتخاب پیش رو با چشمانی باز و به دور از زد و بندهای سیاسی، تعصبات قومی و مباحث مالی به شایستگان رای خواهند داد.
صادقی میافزاید: در این دوره احتمال انتخاب افرادی که از قبل خود را فاتح کرسی شورای شهر میدانند ۲۰ درصد است چراکه ۴۰ درصدجمعیت از ترکیب شهروندان به عقیده خیلیها غیربومی و رای آنان قابل خرید نیست و ۴۰ درصد دیگر، آرایی هستند که آگاهانه در انتخابات شرکت میکنند، پس این دوره با دوره های گذشته قابل مقایسه نیست.
او در پایان مطلب خود آورده است: از شهروندان چابهار میخواهیم بیایید این دوره به دور از همه رفتارهای گذشته، شایستگان را انتخاب کنیم و شهر چابهار را به جایی بهتر و با کیفیتتر تبدیل کنیم.
لزوم توجه به شایسته سالاری در تمامی عرصهها
احسان هوشمند دانشجوی دکترای جامعه شناسی و فعال فرهنگی نیز در خصوص این مهم اظهار داشت: آثار انتخابات قومی و قبیلهای را نمیتوان در قالب پاسخی کوتاه ارائه کرد اما آنچه قابل طرح و تعقل است را ذکر میکنم و آن، رعایت اصل شایسته سالاری در تمامی عرصههای مدیریتی و سیاسی و همچنین بکارگیری افراد فعال و نخبه در زمینههای مختلف یکی از راههای پیشرفت در جامعه است که تحقق این موارد برای رسیدن به توسعه ضروری و الزامی محسوب میشود.
به گفته وی، نگاههای محصور به طوایف و غفلت از اصول طرح شده، بحرانی است که نمود آن در شهرها و شهرستانهای کوچکتر و کمتر توسعه یافته با شدت بیشتری دیده میشود.
نگاه قوم و قبیله ای، ایجاد حصارکشی و انحصارطلبی، نادیده گرفتن سایر اقوام و طوایف در انتصابات موجب ایجاد بدبینی و کینه در بین اقشار و طوایف گشته و از جمله معضلات و پیامدهای چنین انتخابهایی هستند.
هوشمند بر این باور است که یکی دیگر از مهمترین پیامدهای قوم گرایی در انتخابات، پس از پیروزی ، نادیده گرفتن نخبگان آن جامعه است، نخبگانی که استعداد و تلاششان در سایه سنگین قومگرایی اندک اندک محو گشته و چه بسا یکی از عواملی که باعث فرار نخبگان از آن منطقه و یا گرایش آنان به سمت کارهای خلاف عرف است، در ذیل همین موضوع قومگرایی باشد.هوشمند بر این باور است که یکی دیگر از مهمترین پیامدهای قوم گرایی در انتخابات، پس از پیروزی ، نادیده گرفتن نخبگان آن جامعه است، نخبگانی که استعداد و تلاششان در سایه سنگین قومگرایی اندک اندک محو گشته و چه بسا یکی از عواملی که باعث فرار نخبگان از آن منطقه و یا گرایش آنان به سمت کارهای خلاف عرف است، در ذیل همین موضوع قومگرایی باشد.
به گفته وی، یکی از بحثهای مرتبط با علم جامعه شناسی دروننگری است. درون نگری در اینجا به معنای به خود نگریستن و آغاز از خود است. بنظرم یکی از اصلیترین راهها برای کاهش گرایشات قومی و قبیلهای این است که ابتدا مردم خواهان تغییر باشند تا تغییر را برای تعالی آغاز کنند. متاسفانه قدرت قوم گرایی در عرصههای سیاسی و اجتماعی، بیشتر در راستای کسب قدرت برای حفظ جایگاه و یا منافع بوده و تقریبا دیگر اقشار از لمس این قدرت بینصیب مانده اند.
بنابراین، تلاش در مسیر ایجاد وحدت و همدلی، معرفی افراد نخبه و شایسته منطقه، ایجاد فضای رقابت سالم و پایاپای، ایجاد عدالت و تساوی در تبلیغات و انتخابات، مطالبهگری و آگاهسازی مردم در رابطه با راههای توسعه، ایجاد فضا و نگاهی باز ازجمله راهکارهای کاهش منطقهگرایی و طایفهگرایی در انتخابات به شمار میرود.
محمدعلی آرتا کارشناس ارشد مردمشناسی نیز بر این باور است که تا زمانی که وحدت و همدلی در جامعه به وجود نیاید، قومگرایی وجود خواهد داشت و پیشرفت چشمگیری حاصل نخواهد شد. باید این رویه فکری (قومیتگرایی و طایفهگرایی و منطقهگرایی) از بین برود که متاسفانه تاکنون این دیدگاه حاکم بوده است.
به گفته او، با گذشت ایام و روی کار آمدن نسل جوانتر با نگاههای متفاوت برای پیشرفت، استفاده از ظرفیت فضای مجازی در معرفی افراد مختلف، ایجاد روحیه مطالبهگری در بین مردم به ویژه قشر جوان و فاصله گرفتن اقوام از یکدیگر با توجه به افزایش سن فرزندان در خانواده، جوامع به ترک قومیتگرایی و حرکت به سوی نخبه و شایسته سالاری روی آورده اند که اینها نویدبخش آغاز دورانی نوین در عرصه انتخابات و مدیریت است.
طبق گفتهها، دیدهها و نظرات کارشناسان و جامعهشناسان، در هر صورت طایفهگرایی و منطقهگرایی، یکی از اصلیترین موانعی است که برای رسیدن به پیشرفت باید زدوده شود. زنگاری که امروز بر چهره مناطق محروم کشور نقش بسته، حاصل دهها سال خودکوچکبینی عوام و خودبزرگبینی خواص بوده است. حاصل کمرنگ بودن نقش فعالان رسانهای که از آنها به عنوان یکی از ارکان مهم دموکراسی یاد میشود بوده است. موضوعی را که امروز به آن پرداختیم خود مقالات، داستانها و کتابهای زیادی میطلبد تا در آینده، مادران این سرزمین با همین داستانها هنگام خواندن لالایی از گهواره نسل بعدی را چنان آگاه کند که دیگر هیچکس نتواند با دروغپردازی و وعدههای ناممکن و حرفهای تفرقهافکنانه، احساسات و نگرش فرزندانشان را تحت پوشش عناوینی همچون طایفهگرایی و امثال اینها به سمت و سوی اهداف خود و اطرافیانش سوق دهد. و در پایان، اگر ایران بزرگ را خانه خود بدانیم آنگاه واژههایی همچون منطقهگرایی و طایفهگرایی در انتخابات بیمعنی خواهد شد.