هرگز فکر نمیکردم روزی برسد که از نگاه کردن به گذشته و بررسی دورهای که از بدترین دورههای زندگی من بوده است، احساس خوشحالی کنم.
در کمتر از یک سال، بیش از ۶۰ هزار دلار از طریق معامله ارزهای دیجیتال به دست آوردم و همه آن را از دست دادم.
به همین دلیل تصمیم گرفتم درسهایی را که از اشتباهاتم آموختم در اختیار معاملهگران تازهوارد قرار دهم و با هم روی آنها تمرکز کنیم.
اگر به اندازه کافی در صنعت ارزهای دیجیتال فعالیت داشته باشید احتمالا این جمله را مرتب میشنوید: «فقط مبلغی را سرمایهگذاری کنید که اگر آن را از دست دادید بدبخت نشوید».
متاسفانه، بیت کوین را زمانی کشف کردم که در مراحل اولیه از آخرین بازار صعودی (سال ۲۰۱۷) بود و من به توصیه بالا عمل نکردم.نه پسانداز زیادی داشتم، نه یک طرح جامع که با آن به هدفم برسم. در حقیقت، تنها چیزی که داشتم ۲هزار دلار پول و یک حساب توییتر بود.
اگر یادتان باشد، در سال ۲۰۱۷ رسانههای اجتماعی تاثیر زیادی روی قیمت ارزهای دیجیتال جدید داشتند. شبکههای اجتماعی من را با بیت کوین آشنا کردند که فرصت طلایی برای سرمایهگذاری بود. در آن زمان جان مکآفی نوشته بود: «تعداد بیشماری از مردم هستند که از من توصیههایی درباره ارزهای دیجیتال میخواهند. اگر از مغزتان استفاده کنید، خواهید دید که پرایوسی کوینها (ارزهای دیجیتال حریم خصوصی محور) درخشانترین آینده را خواهند داشت. کوینهایی مانند مونرو (XMR)، ورج (XVG) یا زی کش (ZEC) نمیتوانند بازنده باشند.»
دقیقا یادم نیست چه زمانی شروع به تدوین راهبردهایم کردم، اما خوب به یاد میآورم که ۲هزار دلارم را به ۶۰هزار دلار رساندم؛ آن هم فقط با دو معامله در یک بازه زمانی ۳ تا ۴ ماهه! همه پولم را در ورج و ترون (TRX) سرمایهگذاری کردم. در آن زمان قیمتشان کمتر از یک سنت بود.
وقتی قیمت این کوینها تقریبا به ۳۰ برابر رسید، آنها را فروختم و اتر خریدم. هنگامی که در ژانویه سال ۲۰۱۸ کل بازار شروع به کاهش قیمت کرد، اتریوم برعکس عمل کرد.
برای من که در تمام این سالها فقط ۲۴هزار دلار درآمد سالانه داشتم، این مقدار پول رویایی به نظر میرسید. به همین دلیل، مانند هر معاملهگر مبتدی در آن زمان، حرص و طمع زیادی برای پول بیشتر پیدا کردم. وقتی بازار روند نزولی در پیش گرفت، تقریبا هر لولهکش، باغبان و اساسا هر کسی که یک دوربین کامپیوتر و حساب کاربری یوتیوب داشت، شروع به مشاوره دادن برای سرمایهگذاری کرد و واقعا پیدا کردن یک کارشناس متخصص که توصیههایش مفید باشد بسیار دشوار بود. در آن زمان تصمیم گرفتم هر چه دارم بفروشم و بیت کوین بخرم، چراکه فکر میکردم با این کار میتوانم بیشتر داراییام را حفظ کنم. در همان دوره درباره معاملات مارجین هم تحقیق میکردم و عجولانه تصمیم گرفتم آن را امتحان کنم. علاوه بر آن، در پیشفروشهای توکن (ICO) هم سرمایهگذاری کرده بودم و ارزهای دیجیتالی را که میگفتند قیمتشان بسیار بالا خواهد رفت خریده بودم. همانطور که میبینید تقریبا همه جا حضور داشتم.
وارد جزئیات نمیشوم؛ اما علاقه بسیار شدیدی به معامله با اهرم بالا پیدا کرده بودم و این کار تا حد زیادی به قمار شباهت داشت. از همه بدتر اینکه بیشتر سکههایی که خریدم، در مدت کوتاهی ناپدید شدند. خلاصه، به همین شکل کمکم ۹۹ درصد از داراییام را از دست دادم.
این شوک تا چند روز باقی ماند. در این مدت نه میتوانستم با کسی معاشرت کنم و نه اینکه به زندگی عاطفیام برسم. اما باز هم این سختترین بخش ماجرا نبود.
مشکل واقعی این بود که دیگر باید از رویایی که برای میلیونر شدن داشتم دست میکشیدم.
با این حال، اتفاق مهمی هم در آن دوره افتاد. بالاخره توانستم خواب راحتی داشته باشم و سر فرصت درباره فناوری بلاکچین تحقیق و آن را درک کنم. به این ترتیب زمان بیشتری را صرف فهمیدن مفهوم بیت کوین و درک پتانسیل انقلابی آن کردم.
من در اصل برای کسب سود وارد این فضا شده بودم اما با درک پتانسیل بیت کوین بهعنوان ارز جهانی در آن باقی ماندم.
دو سال به سرعت گذشت و من در حال حاضر در یک شرکت بلاکچین کار میکنم. به شکل مداوم در حال تحقیق روی پیشرفتهای بینظیر بیت کوین و فناوری بنیادین آن هستم.
هر چند دیگر خودم را یک معاملهگر نمیدانم و اما میتوانم به تجربیاتم به چشم درسهایی سودمند نگاه کنم و از آنها بیاموزم. درسهای مهمی که از این دو سال یاد گرفتم.