خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ: دوازدهمین قسمت از پرونده ادبیات چین، اختصاص به یک شاعر دیگر از ادبیات اینکشور دارد. قسمت پیشین اینپرونده، مربوط به معرفی آی چینگ شاعر و ترانهسرای معاصر چینی (اینجا) بود. اما اینقسمت به شو جی مو، شاعر شاخص جریان ماه نوی چین دارد که عموما با سهگانهاش شناخته میشود.
اینقسمت از پرونده مذکور به قلم نگین اوحدی دانشجوی گروه چینی دانشگاه تهران نوشته شده که مشروح آن در ادامه میآید:
شو جی مو (xu zhi mo) شاعر و نویسنده معاصر چینی در ۱۵ژانویه سال ۱۸۹۷ در شهر هَی نینگ (hai ning) در استان جه جیانگ (zhe jiang) چین در خانواده ای متمول متولد شد. نام اصلی او شو جانگ شو (xu zhang xu) بود که در دوران تحصیل در انگلستان این نام را به شو جی مو تغییر داد.
اینشاعر از بنیانگذاران جریان ادبی موسوم به «ماه نو» و از چهره های شاخص این گروه محسوب میشود. او معتقد بود ادبیات داستانی برای اصلاح جامعه مفید است و به اینجهت باید تا حد ممکن معرفی و تبلیغ شود. شو جی مو در سال ۱۹۱۸ به آمریکا سفر کرد و در رشته بانکداری دانشگاه کلارک تحصیل کرد و طی ۱۰ ماه دوران کارشناسی را پایان رساند. او همچنین جایزه افتخاری مقام اول را در ایندانشگاه دریافت کرد. شو جی مو در همانسال وارد گروه اقتصاد دانشگاه کلمبیا شده و تحصیلات تکمیلی را آغاز کرد.
او در سال۱۹۲۱ برای تحصیل به انگلستان رفت و بهعنوان دانشجوی ویژه دانشگاه کمبریج به تحصیل در رشته اقتصاد سیاسی پرداخت. او اما پس از دو سال اقامت در کمبریج، تحت تأثیر تعلیم و تربیت غربی و مکتب رمانتیسم و آثار شاعران اروپایی و آمریکایی قرار گرفت. جستجوی عشق، آزادی و زیبایی از جمله مفاهیمی است که در تمام مراحل زندگی الهام بخش او بوده است؛ در اشعار او رنگ و بوی سمبولیسم اروپایی و عشق به طبیعت به وضوح حس میشود؛ اینشاعر از شعر مدرن حمایت میکرد و سهم مهمی نیز در توسعه شعر مدرن چینی ایفا کرد.
شو جی موا در سال ۱۹۲۳ همراه چندتن دیگر از همکارانش در چین جریان شعری ماه نو(xin yue) را بنیان گذاری کرد. شو جی موا در سال ۱۹۲۴ استاد دانشگاه پکن شد. او در زندگی چند بار ازدواج کرد و چندین رابطه عشقی ناموفق را پشت سرگذاشت که بعضی از آثارش، تحت تأثیر همین شرایط سروده شدند.
اینشاعر در ۱۹ نوامبر سال ۱۹۳۱ وقتی سوار بر هواپیما عازم شهر جی نَن بود در یکسانحه هوایی جان باخت. از آثار شاخص او میتوان به خداحافظی دوباره با کمبریج، شبی در فلورانس، شادی دانههای برف، اتفاقی و ... اشاره کرد. به باور کارشناسان ادبیات معاصر چین، نقش شو جی مو در جریان توسعه شعر نوی چینی همواره ماندگار خواهد بود.
آنچه در پی میآید برگردان مستقیم سه قطعه از اشعار شو جی مو از زبان چینی است:
«خداحافظی دوباره با کمبریج»
آرام آرام میروم، درست به همان آرامی که آمدم؛
به آرامی دست تکان می دهم، وداع میکنم از ابرهای آسمان غرب،
درخت بید طلایی کنار آن رود، عروسی است در میانه غروب آفتاب،
سایه های درخشانش در میان امواج نور، در قلب من موج میزند،
نیلوفر آبی روی گِل و لای، درخشان در اعماق آب خودنمایی می کند،
می خواهم جلبکی باشم در موج لطیف رود کمبریج،
آن دریاچه زیر سایه درخت نارون، چشمه ای زلال نیست، رنگین کمانی است،
رویایی رنگین کمانی و در حال رسوب، میان نوازش سبزه های شناور تکه تکه شده،
در جستجوی رویا، بلم را با بلند نِی به پیش بران، خلاف جهت جریان آب، به آرامی به سوی مکانی سرسبز تر برو
قایقی پر از نور ستارگان، در میان تلألو نور ستاره ها پرشور نوایی بسرا،
اما مرا توان خوانش پرشور نوا نیست، نجوا برایم ساز جدایی است،
حتی حشرات هم بخاطرم سکوت کرده اند، کمبریج امشب ساکت است،
و من آرام آرام میروم، درست به همان آرامی که آمدم،
آستین های ردایم را اما به حالت وداع تکان می دهم تا تکه ای ابر را با خود نبرم.
«سعادت دانه برف»
اگر من دانه ای برف بودم
خرامان میان زمین و آسمان رها می شدم
من بی تردید مسیر خویش را می یابم
پرواز، پرواز، پرواز
مسیر من روی این زمین است
به آن دره های سرد و بی روح نمیروم
به آن تپه های محزون نمیروم
به آن کوچه های متروک هم نمیروم که ارمغانش حزن است
پرواز، پرواز، پرواز
میبینی، من مسیر خودم را دارم
رقصان با نسیم در میانه ی زمین و آسمان
آن میعادگاه آرام و دورافتاده را شناختم
در انتظارم که او به باغ بیاید و دیدارش کنم
پرواز، پرواز، پرواز
آه، وجودش عطر خوش شکوفه ی آلو دارد
آنگاه به لطف سبکبالی ام
به نرمی، یقه پیراهن او را لمس کردم
بر امواج لطیف قلب او لانه کردم
ذوب شدم، ذوب شدم، ذوب شدم
و در امواج لطیف قلب او حل شدم
«به ناگاه»
من ابری میان آسمانم،
گاهی در قلب خروشان تو نقش میبندم
حیران مشو
شادمان نیز هم،
ردپایم در چشم بر هم زدنی نابود خواهد شد
من و تو در دریای شب ملاقات میکنیم
تو راه خود را داری، من راه خویش را
خوب است به یاد بیاوری
اما بهتر است فراموش کنی
نور آتشی که ما در این ملاقات برافروختیم را
مفاهیم موجود در اشعار شو جی مو
در هر سه قطعه بالا، نمادگرایی و عشق به طبیعت کاملا مشهود است؛ شاعر با بهکار گیری عناصر ادبی همچون تشخیص و استعارههای زیبا، فضایی عاشقانه و لطیف را برای مخاطب خویش تداعی میکند.
در قطعه نخست که از شاهکارهای ادبیات معاصر چین و مشهورترین شعر این شاعر محسوب میشود، شاعر میکوشد اندوه و حسرت خویش را از جدایی و ترک شهر کمبریج که مدتها در آن زیسته و عمیقاً به آن وابسته شده در حاشیه توصیف زیبایی های این شهر به گوش جان مخاطب خود برساند و علاقه عمیق خود به این شهر را نشان دهد.
در قطعه دوم که شعری سرشار از عشق و لطافت است، شاعر خود را در جستجوی عشق نشان میدهد و اشتیاق و رهایی خود را با لحنی غم انگیز و مبهم بیان میکند. به باور منتقدین ادبی چین، شو جی مو بهعنوان فردی تحت تأثیر افکار و عقاید غربی، بر این باور بود که هر چیز در جهان مسیر خویش را دارد و به جز خود حاکم دیگری ندارد. واژههای لطیف بهکار برده شده در اینشعر تصویر زیبایی در ذهن مخاطب میآفریند.
در قطعه سوم اما شعری نسبتاً کوتاه اما عمیق و زیباست، نمادگرایی و عنصر خیال بهوضوح قابل درک است. عنوان شعر«به ناگاه» است که قیدی انتزاعی است و شاعر ذیل این عنوان فضایی رمانتیک، نمادین و آزاد را در ذهن مخاطب خویش ایجاد میکند. واژههایی چون آب، نور و دریای تاریک تداعیگر عشق به طبیعت و زندگی است. در سفر زندگی انسان در شرایطی قرار میگیرد که به باور شاعر موقتی و «ناگاهانه»اند و هر انسانی روزی از زندگی ما بیرون خواهد رفت و مسیر ها نهایتا از یکدیگر جدا خواهند شد. از اینشعر همچنین میتوان چنین برداشت کرد که همه چیز فانی است و در نهایت جز خاطرهای از وقایع برجای نخواهد ماند که گاهی انسان از همان خاطرات هم فرار می کند و فراموشی را بر هر چیزی ترجیح میدهد.