اقتصاد آنلاین – سیده زهرا محمودی؛ چند سال است که اقتصاد ایران در وضعیت بیماری قرار گرفته و این بیماری مسری به زندگیهای مردم نیز سرایت کرده و در معیشت افراد و خصوصا دهکهای پایین درآمدی رخنه یافته و هر روز افراد جدیدی را به کام مرگ معیشتی میکشاند. انتخابات ریاست جمهوری کورسوی امیدی برای افراد جهت برون رفت از این وضعیت و التیامی بر شرایط بیمارگونه اقتصاد کشور بود؛ اما برخی از وعدههای کاندیداها، خبر از طوفانی دیگر میدهد که اقتصاد را از پا خواهد انداخت.
در هفته جاری 2مناظره ریاست جمهوری برگزار شد؛ مناظرههایی که بسیاری بدان امید داشتند و امیدوار بودند تا این مناظرات بتواند دیدگاه دقیق کاندیداها برای مردم را روشن کند و افرادی که نمیخواستند رای دهند را نیز به رای دادن قانع کند. اما این اتفاق در هیچ یک از دو مناظره نیفتاد و مناظرات نهتنها نتوانست افراد جدید را برای رای دادن به خود جذب کند، بلکه بینندگان را نیز ناامید کرد.
حدود دو هفته است که از اعلام اسامی کاندیداهای ریاست جمهوری میگذرد؛ انتظار میرفت در این دو هفته، نامزدها به وعدههایی حقیقی که به واقعیت شرایط کشور نزدیک بوده و عملیاتیشده آنها نیز در این وضعیت میسر باشد، پرداخته شود. اما متاسفانه وعدهها حتی ذرهای با شرایط روز اقتصاد ایران سنخیت نداشته و تنها احساسات مردم را هدف قرار داده است. کاندیداهای ریاست جمهوری با اطلاع از شرایط سخت معیشتی مردم در این روزها، سعی دارند تا احساسات آنها را با شعارهای پوپولیستی که امکان اجراییشدن بسیاری از آنها در شرایط فعلی ایران، وجود ندارد، برانگیزانند.
در صحبتهای کاندیداهای ریاست جمهوری، کنترل تورم به عنوان هدف اصلی یاد میشود؛ اما وعدهها نوید از سیل جدید تورم در کشور میدهد و به نظر میرسد اگر واقعا قرار باشد چنین وعدههایی در ایران پیاده شود، دیگر چیزی از این اقتصاد بیمار هم باقی نماند. با وجود مطالبه کارشناسان مبنی بر اعلام منابع وعدهها از سوی کاندیداها، همچنان کاندیداها عمدتا به طور مشخص منابع تامین وعدههای خود را مشخص نکرده و تنها به بیان شعارهای زیبا اکتفا کردهاند.
همانطور که گفته شد، معیشت مردم از جمله مواردی است که کاندیداهای این دور از انتخابات ریاست جمهوری هدف گرفتهاند. وقتی صحبت از وضعیت بد معیشتی میشود، شاید یارانه دادن یکی از راههایی باشد که بتواند دهکهای پایین را از منجلاب فقر مطلق بیرون بکشد. اما دیگر بر هیچکس پوشیده نیست که این یارانه برای اینکه به سیاستی ضد خود تبدیل نشود، باید منابعی مشخص داشته باشد و بدون منابع مشخص تنها کسری بودجه را شاهد خواهیم بود و در نتیجه با تورم ناشی از آن، دود این سیاست نهایتا در چشم فقرا خواهد رفت.
کارشناسان اقتصادی، همواره تاکید دارند که قدم اول کاندیداها باید کنترل تورم باشد و وقتی تورم کنترل شد، رییس جمهور به سراغ سایر مولفهها رود؛ اما گوش کاندیداها به این هشدارها و صحبتها بدهکار نیست و بالعکس چیزی که این روزها توسط نامزدها شنیده میشود، همین وعدههای تورمی است. تورمی که اگر این بار و با این وعدهها ایجاد شود، به آسانی اقتصاد ایران را رها نخواهد کرد.
یارانه پای ثابت وعدههای تمام کاندیداها در این روزهاست و نامزدها سعی دارند به جای نگاهی منطقی به شرایط ایران، با وعدههای خیالیتر از یکدیگر پیشی گیرند. برای مثال رضایی در همان روزهای ابتدایی که تایید صلاحیت شد، خبر از اعطای یارانه 450هزار تومانی به افراد داد؛ این وعده آنقدر عجیب و دور از ذهن بود که با واکنش بسیاری از کارشناسان روبهرو شد و مطالبهای برای اعلام منابع آن شکل گرفت که متاسفانه منبع اعلامشده از سوی این کاندید، خود به نگرانیها افزود. محسن رضایی اعلام کرده بود که قرار است به پنج دهک، یارانه 450هزار تومانی دهد و بخشی از منبع این یارانه نیز فروش بنزین با قیمت واقعی به دهکهای بالا و با قیمت پایین به دهکهای پایین اعلام شد. رضایی با گذشت زمان جزئیات بیشتری از این وعده خود را اعلام کرد و در هفته دوم پس از اعلام اسامی گفت: از این 450هزار تومان، 150هزار تومان نقدی و باقی آن به صورت اقساط مسکن، جهیزیه و... خواهد بود.
اظهارات مذکور نقدهای زیادی را برای این نامزد به دنبال داشت. برای مثال بسیاری از کارشناسان در خصوص اظهارات اولیه وی میگفتند اگر بخواهیم به 5دهک یارانه دهیم، جای دهکها عوض خواهد شد و اصلا دهک مفهومی ایستا نیست و پویایی آن مانع از چنین سازوکاری خواهد شد. نقد دوم بر خود منبع بود و اینکه رضایی چه طور میخواهد از دهکهای بالا در پمپ بنزین، از دهکهای بالا رقم بیشتر و از دهکهای پایین رقم کمتری دریافت کند، خود به جای بحث بدل شده بود. اظهارات رضایی مبنی بر تقسیم یارانه به دو بخش نقدی و غیرنقدی نیز از سوی کارشناسان دور از ذهن خوانده شد. متاسفانه این اظهارات عجیب تنها مختص به رضایی نبود. مهرعلیزاده، دیگر کاندیدای ریاست جمهوری1400 نیز در گفتههای خود، خبر داد که اگر رییس جمهور شود، به 5دهک پایین درآمدی یارانهای 5برابر یارانه فعلی خواهد داد. وی منابع این یارانه را مشخص نکرده بود و در مورد شیوه اعطای یارانه نیز همان انتقاداتی که به رضایی شد، در اینجا نیز وجود دارد.
هرچند همتی هم در روزهای گذشته، گفته بود که اعلام رقم یارانه، رشوه به مردم است اما خود وعده یارانه حداقل یک میلیون تومانی به 3دهک پایین داد که منابع آن نیز هنوز مشخص نشده است؛ البته همتی در گفتههایش به اصلاح یارانه نقدی اشاره کرده است و باید منتظر ماند تا سازوکار این اصلاح از سوی این کاندیدا مشخص شود. جلیلی هم در این بین از قافله وعدههای عجیب و غریب یارانهای عقب نماند و اعلام کرد که سبد غذایی با 13قلم کالا را به مردم اعطا خواهد کرد. قاضی زاده هاشمی هم از یارانه غذایی ماهانه 300هزار تومانی به هر ایرانی خبر داد. منابع این وعدهها همچنان مشخص نیست!
سال گذشته، سالی نحس برای بازار سرمایه بود و علیرغم سود بسیاری از افراد، بسیاری دیگر که غالبا از دهکهای پایین درآمدی هم بودند، سرمایه زیادی را در بورس از دست دادند و حال شرایط این افراد و زیانهایشان به هدف کاندیداها برای کسب قدرت بدل شده است و هیچ کاندیدی نیست که اظهار نظری در مورد بورس نکرده باشد. این وعدهها از وعده عجیب قاضیزاده هاشمی مبنی بر نجات سه روزه بورس آغاز شد. قاضیزاده در همان روزهای ابتدایی گفته بود که بورس را سه روزه نجات خواهد داد؛ این وعده آنقدر عجیب و دور از ذهن بود که کاندیداها نیز به آن واکنش نشان دادند و همتی در گفتههای خود در کلاب هاوس گفته بود: مگر بورس مایکروفر است که مشکلاتش سه روزه حل شود.
متاسفانه باز هم باید گفت: وعدههای عجیب بورسی به گفتههای قاضیزاده محدود نشد و رضایی نیز در اظهاراتش، از صندوق جبران خسارت بورس برای جبران خسارت مالباختگان، صحبت کرد. این گفتهها توسط رییسی نیز مورد حمایت قرار گرفت و صحبتهای این چنینی در بین گفتههای رییسی هم دیده شد. کارشناسان درباره این اظهارات به ذات بورس اشاره دارند و معتقدند: ذات بورس ضرر و زیان و یا کسب سود است؛ چرا باید برای چنین سازوکاری بیمه ایجاد کنیم؟ از همه اینها گذشته، نامزدهای این دوره، ادعای اعتقاد به بازار آزاد و عدم مداخله دولت در اقتصاد را دارند ولی میخواهند حتی در این موارد نیز ورود کنند. مهرعلیزاده که در این خصوص بدون ابا، به دخالت دولت در بورس در زمان شکست بازار اشاره داشته است؛ فارغ از اینکه منظور ایشان از شکست بازار مشخص نیست، هدف این نامزد هم از مطرح کردن چنین ادعایی جای سوال دارد.
البته ادعاهای بورسی تنها به جبران ضرر خسارتدیدگان سال گذشته و نیز هدف قرار دادن احساسات مالباختگان خلاصه نمیشود. زاکانی راه حل مولدشدن سرمایه راکد را بورس میداند و از هدایت نقدینگی به سمت این بازار صحبت میکند؛ رضایی میخواهد یک ساله شاخص بورس را به عدد 1.5میلیون واحد برساند و مشخص نیست چه طور؟ چگونه؟ و اصلا چرا یک و نیم میلیون واحد؟ و در عین این گفتهها مصر است که دست دولت را از بورس کوتاه کند!
مشکل مسکن جوانان نیز از گزند وعدههای سرخرمن کاندیداها در امان نمانده است. رضایی در وعدههایش اعلام کرده که دولت او بانکها را موظف خواهد کرد که به بخش مسکن تسهیلات دهند؛ وی در مرود جزییات این تصمیم و اینکه آیا اصلا چنین امکانی برای بانکهای کشور وجود دارد یا خیر، هیچ صحبتی نکرده است؛ رد اعطای تسهیلات در بخش مسکن، در بین گفتههای جلیلی هم دیده میشود که جزییات طرح و برنامه او نیز مشخص نیست. مشکل مسکن از دید زاکانی هم غافل نماند و او نیز مانند سایر کاندیداها بدون مشخص کردن منابع و جزییات از ساخت حداقل یک میلیون مسکن در دولتش خبر داده است. مهرعلیزاده هم از تسهیلات ارزان قیمت مسکن خبر داده؛ تسهیلات بدون جزییات و منبع. گویی کاندیداها فکر میکند، تنها اعلام وعده و عنوان کردن وضعیت موجود، تمام مشکلات را حل خواهد کرد.
در بین ادعاهای مسکنی، ادعای رییسی کمی با جزییات بیشتری بود. جزییاتی که نوید از تورم میداد. رییسی در صحبتهای خود اعلام کرد که در 4سال 4میلیون مسکن خواهد ساخت و به کمک زمین رایگان، هزینه ملک را کاهش خواهد داد. بسیاری از کارشناسان معتقدند این طرح به نوعی ادامهدادن مسکن مهر خواهد بود و مشکلات آن را در پی دارد؛ در ثانی به عقیده عدهای دیگر از کارشناسان، کاهش و یا حتی صفرشدن هزینه زمین، تاثیری در کاهش هزینه ملک نخواهد داشت و این هزینه فرصت زمین است که هزینه ملک را میسازد نه هزینه زمین و این وعدهها نتیجهای جز تورم ندارد.
خودروهای بیکیفیت و گران ایرانی مدت زیادی است که صدای مردم را درآوردهاند و حال کاندیداها میخواهند هم صدای مردم شوند؛ ابراهیم رییسی از کاندیداهایی بود که در زمینه خودرو به شرایط مطلوب ایران در صنایع دفاعی اشاره داشت و میگفت قدرت ایران در صنایع دفاعی، در خودرو نیز سرریز شود. اقتصاددانان این دو موضوع را نامربوط به یکدیگر دانسته و عنوان میکنند که صنایع دفاعی در زمره کالاهای عمومی است که دولت در آن حضور دارد اما خودرو یک کالای خصوصی. رییسی همچنین به استفاده از ظرفیت تولید و تولید یک میلیون و 600هزار خودرو در یک سال خبر داد؛ اقتصاددانان میگویند: هرچند تا هم خودرو تولید کردیم؛ اگر بعد بیاییم و با قیمتگذاری دستوری، قیمت را سرکوب و موجب ضرر تولیدکننده شویم، چه سودی خواهد داشت؟ البته همتی هم در گفتههای خود به مساله خودرو اشاره داشت و گفت: خودروهای بیکیفیت ما قیمتی بالاتر از خودروهای خارجی دارند و این امر باید اصلاح شود؛ هنوز شیوهای برای اصلاح وضعیت از سوی این نامزد اعلام نشده است.
کاندیداها در گفتههایشان مصرند که میخواهند تورم را کنترل و آن را تکرقمی کنند. قاضیزاده گفته: نرخ تورم را به زیر 5درصد خواهد رساند. اما وعدههایش مبنی بر وام ازدواج 500میلیون تومانی، طرح قیمتگذاری کالا در بورس، نجات سه روزه بورس و... هیچ سنخیتی با این ادعا ندارد. مهرعلیزاده نیز با بیان اینکه اقتصاد آلمان را در ایران پیاده خواهد کرد (!) گفته است تورم تا پایان دولتش تک رقمی خواهد شد. یارانه بدون منبع 5برابری این نامزد به 5دهک، نصب قیمت کالاها روی بیلبورد در سطح شهر، هدایت نقدینگی به بازار سهام و... حاکی از آن است که این نامزد درک مناسبی از وضعیت اقتصادی ندارد که بخواهد کنترل را تورم کند.
به نظر میرسد که وعدههای تورمی کاندیداها تا روز انتخابات پایان نداشته و روز به روز به تعداد آنها افزوده میشود. نامزدهای ریاست جمهوری این دوره با شعار کنترل تورم و آزادسازی اقتصاد آمدهاند ولی نتیجه حرفها و وعدههایشان، تنها تورم و درهم تنیدگی بیش از پیش اقتصاد در دولت است. شوربختانه باید گفت: کاندیداها هیچ حوزهای را به حال خود و دست خودتنظیمگر بازار نسپردهاند و مصرند تا به همه مسایل ورود کنند.
برای مثال رضایی گفته است که میخواهد پول ایران را به باارزشترین پول منطقه بدل کند؛ نتیجهگیری اقتصاددانان از این ادعا این بوده که این نامزد هیچ درکی از مفهوم پول، ارزش، قدرت و... ندارد. این نامزد همچنین اعلام کرد که ایران را به هاب مواد غذایی بدل خواهد کرد. چرا و چگونه؟ نمیدانیم! از دیگر وعدههای عجیب این نامزد ایجاد بانک طلا بوده است که سود آن نیز با طلا داده خواهد شد.
جلیلی هم هرچند ایدههای مناسبی در بین طرحهایش ارایه کرده است، اما رد وعدههای عجیب در گفتههای او نیز کم نیست. برای مثال اعلام کرده که کولبران را صادرکننده خواهد کرد. چرایی و چگونگی این تصمیم مشخص نیست او همچنین وعدههایی در خصوص سفر و... داده است که لزوم ارایه چنین طرحهایی در چنین شرایطی که برخی از مردم در نان شب خود ماندهاند، مشخص نیست. زاکانی و قاضی زاده هم خود در مقام نماینده مجلس خود بسیاری از طرحها را تصویب کرده (مثلا افزایش حقوق کارمندان) و در مقام کاندیدای ریاست جمهوری بدان معترض هستند.
هرچند انتظار میرفت تا وعده ها در مناظرات کمی بیشتر رنگ و بوی واقعیت بگیرد، اما در واقع چنین نشد و اظهارات عجیب و غریب کاندیداها در مناظرات نیز ادامه یافت. کاندیداها در مناظرات سعی داشتند تا با توسل یافتن به هر چیزی رای جمع کنند؛ تیری که این بار به هدف نخورد. زنان، ورزشکاران، معتادان، گروهها و مشاغل خاص، کولهبران، قومیتهای مختلف، اقلیتها و... از گروههایی بودند که کاندیداها در مناظرات بدان اشاره داشتند؛ اما آنچه نگرانیها را افزایش میداد، بدون برنامهبودن کاندیداها در خصوص این گروهها بود. در واقع کاندیداها تنها میگویند که قصد دارند از این گروهها حمایت کنند؛ اما هیچ برنامهای برای حمایت اعلام نکردند و این امر نوید وعدههای انتخاباتی پوچ برای جلب رای مردم میدهد.
همچنین برخی از کاندیداها نیز داشتن برنامه در همه حوزهها را از نقاط قوت خود عنوان میکردند؛ اما در این خصوص هم باید گفت: برنامه داشتن در همه حوزهها نمیتواند یک مزیت به حساب بیاید و دخالت دولت در همه حوزهها از جمله مشکلاتی است که سالیان سال است با آن مواجهیم. بنابراین اینکه کاندیدایی بخواهد تداوم این وضعیت را مزیت خود به حساب آورد، منطقی نیست.
نامزدی که کمترین وعده ها را داده همتی بوده که البته با توجه به اقتصاددان بودن این نامزد انتظار می رفت بهتر از این ظاهر شود و برنامه مشخصی برای نجات اقتصاد ایران از شرایط فعلی ارائه دهد که تاکنون چنین برنامه ای از وی دیده نشده است.
این وعدهها تنها به موارد مطرحشده محدود نمیشود و آنقدر زیاد بود که میتوان در مورد آنها صدها صفحه نوشت؛ اما چیزی که مهم است این است که هیچ یک از این وعدهها نه تورم را کنترل خواهد کرد، نه کسری بودجه را مهار و نه سفرههای خالی مردم را دوباره پر میکند. کاندیداها باید از خواب خوش بیدار شوند و به جای شعارهای پوپولیستی که ذرهای امید به عملیشدن آن در جامعه کنونی ایران نیست و حتی اگر عملی شود، شرایط را بر مردم تنگتر خواهد کرد، واقعا به فکر معیشت افراد باشند.