به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، روز جهانی زبان روسی هر سال در ۶ ژوئن، سالگرد تولد آلکساندر پوشکین، شاعر کبیر روسی و بنیانگذار زبان ادبی معاصر روسی، برگزار می شود.
این روز برای نخستین بار ۲۰ فوریه سال ۲۰۱۰ در نشست اداره اطلاعات عمومی دبیرخانه سازمان ملل در آستانه روز بین المللی زبان مادری و در چارچوب برنامه گسترش تنوع زبانی و حفظ گوناگونی فرهنگی انجام شد. یکی از اهداف این برنامه حفظ حقوق برابر برای شش زبان رسمی سازمان ملل شامل انگلیسی، عربی، اسپانیایی، چینی، روسی و فرانسوی است.
در حال حاضر ۱۴۶ میلیون نفر از اتباع فدراسیون روسیه و همچنین ۱۲۷ میلیون نفر در کشور های دیگر یعنی در مجموع ۲۷۳ میلیون نفر به زبان روسی صحبت می کنند و این زبان پنجمین زبان پرکاربرد دنیاست، بعضی از کلمات در زبان روسی بیش از ۳۸ حرف دارند و این یکی از پیچیدگی های این زبان است.
به مناسبت روز جهانی زبان روسی در ادبیات روسیه، گشتی بزنید.
پوشکین؛ یک نویسنده مبارز
آلکساندر سرگییویچ پوشکین در ۲۶ ماه مه به تقویم جدید ۶ ژوئن ۱۷۹۹ (۱۶ خرداد ۱۱۷۸) در مسکو به دنیا آمد. سرگی لوویچ پدر پوشکین سرگردی بازنشسته و مادرش نادژدا اسیپاونا از نژاد آبراهام هانیبال امیرزاده حبشی بود. آبراهام در کودکی اسیر و به تزار پیوتر کبیر هدیه شده بود. او توانسته بود با هوش و لیاقتش به سرداری رسیده و جزو نزدیکان پیوتر محسوب شود. خانواده پوشکین از نظر فرهنگ و تمدن در سطح بسیار بالای جامعه قرار داشتند، علم، هنر و ادبیات مورد توجه خاص آنها بود و شاعران، نقاشان و موسیقیدانان مرتب به آنجا رفت و آمد داشتند.
پدر پوشکین کتابخانه بزرگ و نفیسی از نویسندگان فرانسه و روس داشت. این کتابخانه در زندگی آتی پوشکین نقش مهمی را ایفا کرد. در آن زمان خانوادههای اشرافی روس ترجیح میدادند به زبان فرانسه صحبت کنند. آلکساندر زبان فرانسه را به خوبی زبان روسی میدانست. پوشکین نه تنها با ادبیات جهان آشنا بود بلکه دایهاش آرینا رادیانوونا که قصهگوی ماهری بود او را با داستانهای ملی کشورش آشنا میکرد و ترانههای محلی را برایش میخواند. پوشکین دایهاش را که تا آخر عمر دوست وفادارش محسوب میشد بسیار دوست میداشت و در چند اثر خویش به نامهای غروب زمستان، به دایهام و چند اثر دیگر با عشق و محبت از دایهاش یاد میکند. مادربزرگ پوشکین، ماریا آلکسیوونا نیز در تربیت او نقش داشت، او بود که خواندن و نوشتن به زبان روسی را به آلکساندر کوچک آموخت.
پوشکین از همان دوران دبیرستان به عضویت انجمن ادبی آرزوماس که بر علیه کهنهاندیشی و ژانرهای منسوخ در ادبیات مبارزه میکرد، درآمد. در ژوئن۱۸۱۷ پوشکین پس از پایان تحصیلات دبیرستانی در وزارت امور خارجه مشغول به کار شد اما علاقهای به این مقام و پست نداشت و به زودی او به عضویت انجمن ادبی چراغ سبز درآمد. این انجمن با محافل و گروههای زیرزمینی انقلابی ارتباط نزدیک داشت، پوشکین را به خاطر عقاید سیاسی تا سال ۱۸۲۰ به جنوب تبعید کردند.
پوشکین در این سالهای تبعید که مدتی از آن در قفقاز سپری شد، تحت تأثیر ابهت و عظمت طبیعت قهرآلود قفقاز قرار گرفت و برای تحقیق درباره زندگی و معیشت کوهنشینان و قزاقهای این منطقه وقت زیادی صرف کرد. او منظومه اسیر قفقاز را در همین زمان به رشته تحریر درآورد، بعضی از آثار منظوم او در این سالها عبارتند از: منظومه اسیر قفقاز، فواره باغچهسرا، گابریلاد، یوگنی آنگین، کولیها و برادران سارق.
سال ۱۸۲۶ پوشکین به پایتخت احضار شد و به او اعلام کردند که بخشیده شده و میتواند هر کجا بخواهد زندگی کند اما در حقیقت شاعر کمافیالسابق تحت مراقبت شدید پلیس بود. او موظف بود، برای چاپ تألیفات و برای تمام سفرهایش از قبل مجوز کسب کند، وضع روحی او طی سالهای پس از آزادی همچنان پریشان بود و بهترین دوستانش در تبعید به سر میبردند، مناسبات او با حکومت و اجتماع اشرافی هر سال تیره و تیرهتر میشد.
در فوریه سال ۱۸۳۱ او با ناتالیا نیکالایونا گانچاراوا ازدواج کرد اما محافل اشرافی که هجویات و نیش زبانهای پوشکین را نمیتوانستند ندیده بگیرند با پراکنده ساختن شایعات دروغین درباره همسرش از او انتقام میگرفتند. تهمتزنان درباری همواره تلاش میکردند تا بین پوشکین و دانتس که پسرخوانده سفیر هلند و افسر گارد بود و گفته میشد دوستدار همسر پوشکین است، دوئلی ترتیب دهند. پوشکین که شرف خود را مورد اهانت میدید دانتس را به دوئل خواند و در ۲۷ ژوئیه سال ۱۸۳۷ این دوئل برگزار شد. پوشکین زخم عمیقی برداشت و پس از دو روز در تاریخ ۲۹ ژانویه (مطابق با ۱۰ فوریه تاریخ جدید، ۲۱ بهمن ۱۲۱۵) درگذشت. هنگامی که خبر مرگ پوشکین منتشر شد عده کثیری گرد خانهاش گرد آمدند، موجی از تنفر و انزجار علیه دانتس جامعه را فرا گرفت. مرگ فاجعهآمیز شاعر محبوب روس عزای ملی شد و به دستور حکومت تابوت پوشکین مخفیانه و تحتالحفظ به دهکده میخائیلوفسکویه حمل و در صومعه سویتاگورسکی به خاک سپرده شد.
مجموعه آثار الکساندر پوشکین در قالب ۱۰ جلد گردآوری شده که جلد اول به ترجمه داستانها و رمانهای وی اختصاص دارد، جلد دوم شامل آثار نمایشی و درام های الکساندر پوشکین است، جلد سوم به منظومهها و اشعار وی اختصاص دارد و جلدهای دیگر نیز شامل سایر آثار الکساندر پوشکین است.
مجموعه داستانهای او، شامل داستانهای ابراهیم، داستانهای مرحوم ایوان پتروویچ بلکین، یاداشت ناشر، شلیک، کولاک، تابوت ساز، ناظر چاپخانه، دختر ارباب یا دختر خانم روستایی، تاریخ روستای گاریوخینو، رسلاولف، دوبرفسکی، بی بی پیک، کرجالی، شبهای مصر، دختر کاپیتان، سفر به ارزروم است و به این ترتیب تعدادی از بهترین داستان های نوشته شده به زبان روسی، در این مجموعه در اختیار علاقهمندان به ادبیات روسی قرار گرفته است.
این مجموعه با ترجمه ناهید کاشیچی، در ۶۸۰ صفحه توسط نشر توس منتشر شده است.
روایت آدم زیادیها
ایوان سرگئییویچ تورگنیف (Ivan Turgenev)، ۹ ماه نوامبر سال ۱۸۱۸ (۱۸ آبان ۱۱۹۷) به دنیا آمد. او در خانوادهای متمول و اشرافی کودکیاش را گذراند و در کودکی به اروپا سفر کرد. او از نوجوانی به زبان روسی علاقهی بسیار داشت و در شانزدهسالگی به دانشگاه مسکو رفت و تحصیلاتش را در رشتهی زبانشناسی در دانشگاه سنپترزبورگ دنبال و نوشتن را از آن همان زمان آغاز کرد. او بهطورجدی نویسندگی را پیش گرفت و شعرهایش را در روزنامههای آن زمان منتشر کرد. برای ادامه تحصیل به برلین رفت و رشته فلسفه و زبانهای قدیمی و تاریخ را انتخاب کرد و پس مطالعاتش در زمینه فلسفه تحت تأثیر فریدریش هگل، فیلسوف آلمانی قرار گرفت.
تورگنیف پس از مدتی زندگی در اروپا به مسکو بازگشت و مجموعه اشعارش را منتشر کرد. او در آثارش وضعیت نابه سامان دهقانان روس را روایت میکرد که سبب شد خشم دولتمردان حاکم بر روسیه را برانگیزد. این نویسنده پس از مدتی متنی در تمجید نیکلای گوگول، نویسندهی بزرگ روس نوشت که باعث تبعید شدنش شد. او از این دوری استفاده کرد و مدت زیادی را وقف مطالعه کرد. او در این مدت دو اثر آشیانه اشراف و پدران و پسران را منتشر کرد. او از دوستان لئو تولستوی و فیودور داستایوفسکی بود ولی بهتدریج از آنها فاصله گرفت و برای ادامه زندگی به پاریس رفت و تا پایان عمر در آنجا زندگیاش را وقف نوشتن کرد.
ایوان تورگنیف ۳ سپتامبر ۱۸۸۳ ( ۱۲ شهریور ۱۲۶۲) در فرانسه درگذشت.
کتاب آشیانه اشراف اثر ایوان تورگنیف در سال ۱۸۵۹ منتشر شده است و روایت گروهی از مردم قرن هجدهم و نوزدهم روسیه است که به آدم زیادی معروف بودند. افرادی که هیچ فایدهای برای وضعیت اجتماعی کشور و جامعه نداشتند. لاورتسکی، شخصیت اصلی این داستان جوانی تحصیلکرده، خوشفکر و پرشور است که دلبستهی دختری میشود و با او ازدواج میکند. او در سفر به اروپا با حقایقی روبهرو میشود که زندگیاش را تغییر میدهد، این جوان در زندگیاش نمیتواند از تمامی امکانات و ویژگیهایش استفاده کند و باوجود سواد و تحصیلاتش کار و فعالیت درخور توجهی ندارد.
این اثر با نامهای آشیانه نجبا و نشمینگاه نجیبان نیز ترجمه و شناخته شده است و آندری کونچالوفسکی، کارگردان روسی آمریکایی براساس این داستان فیلم سینمایی در سال ۱۹۶۹ ساخت.
آشیانه اشراف با ترجمه آبتین گلکار، در ۱۹۲ صفحه توسط نشر ماهی به چاپ رسیده است.
برای شناخت ادبیات روسیه
ولادیمیر ولادیمیروویچ ناباکوف، زاده ۲۲ آپریل ۱۸۹۹ (۲ اردیبهشت ۱۲۷۸) است. ناباکوف در خانوادهای ثروتمند و برجسته در شهر سن پترزبورگ به دنیا آمد و دوران کودکی و جوانی خود را در همین شهر گذراند. او در دوران نوجوانی، اولین تلاش های ادبی جدی خود را به ثمر رساند و در سال ۱۹۱۶، اولین مجموعه شعر خود را منتشر کرد.
ناباکوف پس از نقل مکان به انگلستان، به کالج ترینیتی کمبریج راه یافت و ابتدا به مطالعه جانورشناسی و سپس به تحصیل زبانهای اسلاویک و لاتین پرداخت.خانواده ناباکوف برای زندگی به منهتن نیویورک رفتند و ولادیمیر به عنوان حشره شناس، در موزه تاریخ طبیعی آمریکا مشغول به کار داوطلبانه شد. او در سال ۱۹۷۶ به دلیل ابتلا به تبی ناشناخته در بیمارستان بستری شد و سرانجام در دوم جولای سال بعد، در کنار اعضای خانواده اش چشم از جهان فرو بست.
ولادیمیر ناباکوف تا زمان مرگش، ۱۸ رمان، ۸ مجموعه داستان کوتاه، ۷ کتاب شعر و ۹ نمایشنامه منتشر کرده بود.
یکی از آثار مهم ناباکوف، مجموعه ای از درسگفتارهای او در دهه های ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ است وقتی که به عنوان پرفسور در دو دانشگاه ونسلی و کورنل به تدریس می پرداخت. او شاهکارهایی از نویسنده هایی همچون چخوف، داستایوفسکی، گوگل، گورکی، تولستوی و ترورگینف را پوشش می دهد. نوع نگاهش به آناکارنینا به خصوص، بسیار دقیق و لذت بخش است. این سخنرانی ها از جنس آکادمیک نیستند که شما را درگیر گرایش انتقادی و بحث های فلسفی کنند و از دل متن با بیان سوال بیرون بیاید. بلکه دارای متنی کاملا قابل درک است. ناباکوف یک بیوگرافی جذاب از هر نویسنده ارائه می دهد اما آن را به باور و دید فلسفی آن بسط نمی دهد. رویکرد ناباکوف به ادبیات همانند یک خواننده ی پرشور است. او با دقت به بررسی روند اقدامات شخصیت ها می پردازد. او معمولا با خواندن قسمتی به اندازه از کتاب یک نویسنده به بررسی سبک نوشتن او می پردازد. و نگاه خودش را به روی خوانندگان ارائه می دهد. فردسون بوورز سه سال پس از درگذشت ناباکوف به چینش این دو دهه سخنرانی ها پرداخت.
درس گفتارهای ولادمیر ناباکوف در ۵۵۹ صفحه با ترجمه فرزانه طاهری توسط نشر نیلوفر منتشر شده است.