به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایران، چند روز قبل مرد جوانی راهی اداره پلیس شد و از یک گروگانگیری و اخاذی 2 میلیارد تومانی پرده برداشت. وی به مأموران گفت: من در کار خرید و فروش فرشهای نفیس هستم. مدتی قبل با دختر جوانی در فضای مجازی آشنا شدم. او خودش را مهندس کامپیوتر و شاغل در یک شرکت معتبر معرفی کرد به خاطر علاقهای که به او پیدا کردم و شرایط مناسبش تصمیم به ازدواج با او گرفتم اما وقتی این پیشنهاد را مطرح کردم مژگان بهطرز مرموزی ناپدید شد.
نه تلفنش را جواب میداد و نه دیداری داشتیم تا اینکه بعد از چند روز با من تماس گرفت و گفت: به خاطر یک درگیری خانوادگی به زندان افتاده بود. در حالی که بسیار تعجب کرده بودم، تصمیم گرفتم بیشتر درباره او و خانوادهاش تحقیق کنم و بالاخره متوجه شدم او از خانوادهای نابسامان و خودش نیز دختری دروغگو و فریبکار است. بههمین خاطر ارتباطم را با او قطع و مدتی بعد نیز با دختر دیگری عقد کردم.
شایان ادامه داد: من به خاطر کارم به کشورهای حاشیه خلیج فارس زیاد سفر میکنم. قرار بود به یکی از کشورهای عربی بروم و بههمین دلیل به صرافی رفتم و دلار و درهم خریدم. بعد از خرید درخواست تاکسی اینترنتی دادم و کنار خیابان منتطر بودم که ناگهان خودروی پژویی مقابل پایم نگه داشت. به تصور اینکه تاکسی اینترنتی است سوار شدم اما هنوز مسافتی طی نشده بود که راننده در محلی خلوت نگه داشت و ناگهان مژگان از صندوق عقب خودرو بیرون آمد و کنار من نشست.
راننده جوان که بهزاد نام داشت، مرا به خارج از تهران برده و پس از سرقت پول ها، دستبند و گردنبند طلا و گوشی و وسایل
با ارزشی که همراه داشتم مرا کتک زده و بعد هم به زور از من فیلم سیاهی گرفتند. در حالی که وضعیت بدی داشتم مرا کنار بزرگراه رها کردند. ارزش اموال و پول هایم حدود دو میلیارد تومان بود. آنها مرا تهدید کردند که اگر شکایت کنم عکس و فیلمهای مستهجنی را که از من تهیه کردند در فضای مجازی منتشر میکنند. من هم از ترس آبرویم شکایتی نکردم. اما حدود یک ماه بعد از این ماجرا همان مرد راننده با من تماس گرفت و این بار درخواست یک میلیارد تومان دیگر کرد. من که متوجه شدم آنها قصد دارند به بهانه فیلم و عکسها مدام از من اخاذی کنند تصمیم به شکایت گرفتم.
با شکایت شایان تحقیقات به دستور دادیار شعبه چهارم دادسرای ویژه سرقت آغاز و در یک قرار ساختگی بهزاد دستگیر شد.
وی در تحقیقات به گروگانگیری و اخاذی اعتراف کرد و گفت: من خواننده زیرزمینی هستم و در مجالس و عروسیها میخوانم. مدتی قبل در فضای مجازی با مژگان آشنا شدم. او خودش را دختری ثروتمند و تحصیلکرده معرفی کرد و مدتی که از آشناییمان گذشت ماجرای دوستی اش با شایان را تعریف کرد. البته به من گفت، بهخاطر کارش سفرهای خارجی زیادی میرفته و در یکی از این سفرها با شایان آشنا شده است. مژگان گفت شایان با وعده ازدواج به او تجاوز کرده و بعد هم ناگهان ارتباطش را با او قطع کرده است. از طرفی گفت وضع مالی شایان خیلی خوب است و میتوانیم با اخاذی از او به زندگیام سرو سامانی بدهیم . من که به مژگان علاقهمند شده بودم حرفهایش را باور کردم و نقشه گروگانگیری را طراحی و اجرا کردیم. اما بعد از ربودن شایان و سرقت از او مژگان پولها و طلاها را برداشت و ناپدید شد من که از این ماجرا ناراحت بودم تصمیم گرفتم این بار خودم از شایان اخاذی کنم که گرفتار شدم.
بهدنبال اعترافات بهزاد، تحقیقات برای دستگیری مژگان آغاز و خیلی زود دستگیر شد.
وی در اعترافاتش گفت: من همیشه به دروغ خودم را دختر ثروتمند و تحصیلکرده معرفی میکردم وقتی با شایان دوست شدم به هم علاقهمند شدیم و قرار شد ازدواج کنیم اما در این میان من بهخاطر درگیری بر سر ارث و میراث و کتک کاری خانوادگی راهی بازداشتگاه شدم و باید دیه میدادم اما چون پولی برای پرداخت دیه نداشتم به زندان افتادم و شایان وقتی از این ماجرا با خبر شد مرا رها کرد و رفت. بعد از این ماجرا وقتی فهمیدم با دختر دیگری ازدواج کرده از او کینه به دل گرفتم و با همدستی بهزاد از او انتقام گرفتم.
با اظهارات دختر جوان به دستور قاضی پرونده او و بهزاد در اختیار کارآگاهان اداره آگاهی قرار گرفته و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.