به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از همشهری، امشب آن سوی پنجره، پاییز در شبی طولانی و سیاه رخت میبندد اما، آخرین یلدای قرن مثل همیشه نیست. امسال پاییز رنگهایش را به کرونا هدیه داد؛ قرمز، نارنجی، زرد.... یلدای امسال بهانهای برای «دورهم بودن» نیست؛ «به یاد هم بودن» است. امشب ترکیبی از تنهایی و دلتنگی یکساله ماست، اما میارزد که این شب را تنها بمانیم برای تکرار کنار هم بودنها در سالهای سلامتی. کاش امشب قدمهایمان به خیابان باز نشود که یلداییترین حالمان به سلامت باشد. این سو و آن سو هم ندارد، از کوچه پس کوچههای تهران تا روستاهای چسبیده به مرز. این یک پاییز را اینگونه به زمستان بسپاریم به امید بهار سلامتی. داستان یلدای متفاوت ایران و آداب و رسوم با ارزشش که نسل به نسل حفظ شده و قرار است امسال مجازی برگزار شود را در ادامه بخوانید.
همین چند روز پیش بود که پدربزرگم زنگ زد و گفت آب دستت است زمین بگذار و بیا اینجا. سریع خودم را رساندم و گفت: «هر سال همه را دعوت میکردم که شب چله اینجا جمع شوند، امسال میخواهم بگویم کسی اینجا نیاید، اما خشک و خالی که نمیشود، باید یک چیزی هم کنارش باشد.» اینها را پسر جوان تبریزی میگوید که در بازار مشغول خرید است. کارت عابر بانکی را که در دست دارد نشان میدهد و میگوید: کارتش را به من داده که برای همه فرزندانش شب چلهای بخرم. شب چله برای ما آذریها اهمیت زیادی دارد، بهویژه هندوانه بُرانش. هر سال که دور هم جمع میشدیم همین پدربزرگ چاقو را به هندوانه میزد و میگفت: «قادابلامیزی، بو گئجه کسدوخ، (بلایای خودمان را امشب بریدیم!)» پوست هندوانه و میوههای خورده شده را در آب روان میریزد که خوشیمن شود. خودش استاد شعرخوانی است و اشعار شهریار و حافظ را از حفظ میخواند.
به دیدنش که رفته بودم چند نامه هم به دستم داد که رویش یک مصرع از حضرت حافظ بود: «شمع هر جمع مشو، ورنه بسوزی ما را» تأکید کرد که شب یلدا راس ساعت 11همهتان با هم نامهها را باز کنید و بخوانید. مطمئنم مثل خودم همه فامیل دلشان میخواهد که امشب کنارش باشند، اما برای اینکه سلامتیاش حفظ شود و سال بعد همین موقع در خانهاش جمع شویم، توصیهاش را به جان خریدهایم و در خانه میمانیم. هر چند که بهنظرم یلدای مجازی هم اتفاق جالبی است و میتواند به خاطرهای ماندگار بدل شود.
امیر دستجردی، ساکن ساری است و میگوید: مازندرانیها رسم دارند که غیر از فراهم کردن سور و سات چشمنواز یلدا، اگر خانوادهای عزیزش را پیش از شب یلدا از دست داده باشد، آن شب را کنارشان باشند و از آنها دلجویی کنند. اما امسال شرایط متفاوت است.
به همین دلیل تصمیم گرفتیم ساعتی را تعیین کنیم و در فضای مجازی به دیدار 3 خانوادهای برویم که طی هفتههای گذشته داغدار شدهاند. البته شاید بهدلیل کندی اینترنت امکان برقراری تماس تصویری نباشد، اما همین که بدانند به یادشان هستیم قطعا ارزشمند است. او ادامه میدهد: یکی دیگر از آداب جالب مازنیها برای شب چله این است که اگر 2 خانواده قصد داشته باشند با هم وصلت کنند، قول و قرارشان را برای «چلهشو» میگذارند. بزرگترها اعتقاد دارند این شب برای وصلت فرخنده است. امشب هم یک مراسم بلهبرون داریم که تنها پدرها و مادرها و خود عروس و داماد در آن حضور دارند و بقیه بهصورت مجازی مراسم را میبینند. میخندد و ادامه میدهد: شاید این اتفاق جوانهای دیگر فامیل را هم تشویق به ازدواج و برگزاری مراسم کند که البته خرج کمتری هم دارد.
شبهای چله مردم خوزستان تا سحر انتظار میکشند تا بنابر داستانهای کهن از «قارون افسانهای» استقبال کنند. در این شب قارون در لباس هیزمشکن برای خانوادههای فقیر تکههای چوب میآورد. این چوبها به طلا تبدیل میشوند و برای آن خانواده، ثروت و برکت به همراه میآورند. هندوانه یک سوی سفره و بساط چای و قهوه هم سوی دیگر به راه است. بیشتر خانوادهها هم شام را مهمان مادربزرگها میشوند. عادل یکی از ساکنان اهواز در اینباره میگوید: یادم میآید که قدیمها شب چله حتما به روستای زادگاه پدرم میرفتیم و مادربزرگ برایمان کته ماست درست میکرد. خاطرهانگیزترین غذایی که میخوردیم و مزهاش همیشه به یادم مانده است. امسال قبل از ممنوع شدن ترددها پدرم او را زودتر به خانه ما آورد که کنارمان باشد. اما قرار نیست مهمان بیاید و دور هم جمع شویم. اینترنت برقرار است و این امکان وجود دارد که بقیه اعضای فامیل او را از طریق فضای مجازی ببینند و قصههایش را گوش کنند. اما وقتی این موضوع را بهخودش گفتم، با خجالت گفت: «مادر، من نمیتوانم اینطوری قصه بگم.» البته مطمئنم که راضیاش میکنیم تا یک فیلم ماندگار از مادربزرگ و یلدای مجازی ثبت شود.
زاهدانیها هم شب یلدایشان را به بزرگترهای فامیل میسپارند تا از اسطورها برایشان بگویند. بازی گل یا پوچ جوانترها هم این شب را زندهتر میکند. دورهمیهایشان همیشه به راه است، اما یلدا یک چیز دیگر است. امیرعلی مولایی، یکی از ساکنان این استان میگوید: چند روزی است وارد هر گروهی که میشویم یک چیز از همه پررنگتر است: #آخرین_یلدای_قرن_را_در_خانه_خود_بمانیم. هر سال پدرم چند هندوانه میخرید و یک سینی پر از هندوانههای قاچ شده روی میز میگذاشت و مجبورمان میکرد که دائم هندوانه بخوریم. اعتقاد داشت که اگر این میوه را در سرما بخوریم دیگر تابستان مریض نمیشویم. این رسم عجیب کمکم در خانواده گسترش یافت، اما امسال دیگر نمیتوانیم دور هم جمع شویم و از آن سینی جذاب هندوانه هم خبری نیست. با خنده ادامه میدهد: چند روزی است که پدرم هر روز به همه ما زنگ میزند که شب چله سینی هندوانه تزئین میکنید و عکسش را برای من میفرستید. نشنوم که امشب کسی هندوانه نخورده بخوابد!
یکی از رانندگان تاکسی در همدان میگوید: تاکسیها منع تردد ندارند به همینخاطر از چند روز پیش چند نفری از دوستانم از من خواستهاند که امشب گوش به زنگ باشم و آنها را به مقصد برسانم. اما تصمیم گرفتم پیشنهاد هیچ کدامشان را قبول نکنم و اصلا امشب از ساعت 6به بعد بروم خانه به عشق همان کرسیای که چند روزی است برپا کردهایم. ما همدانیها رسم داریم که زمستانها کرسی بگذاریم، اصلا کرسی شب چله از واجبات است و روی آن پر میشود از کشمش، مویز، شانی، هندوانه، تخمه خربزه و شیرینی. امیر حمیدی میخندد و ادامه میدهد: شعر معروفی هم داریم که با ورود مهمان به خانهای که میزبان شب چله است خوانده میشود. مثلا اگر خاله خانواده در حال وارد شدن باشد، بچهها میخوانند: «امشب شب چله است، خاله جان سر پله است.» حیف که امسال چنین شرایطی نداریم و احتمالا باید خودمان بخوانیم «امشب شب چله است و کسی سر پله نیست!». او خانه ماندن مردم در شب چله را هدیه به کادر درمان کشور عنوان میکند و ادامه میدهد: این شرایط بالاخره میگذرد. مهم این است که هر کدام حتی اگر وظیفه کوچکی در قبال حفظ جان خودمان و مردم داشته باشیم، همان را به نحو احسن انجام دهیم.
جواد مختاری، ساکن خرمآباد است و میگوید: در لرستان بهترین اتفاق شب یلدا همان «چارشودرکنی» است که جوانهای فامیل سر پشتبامها راه میافتند و شعر میخوانند. بهویژه برای دخترهای من که چادرهای مادربزرگ را سر میکردند و سر پشتبام از حلیمه خانم، همسایهمان تنقلات میگرفتند. او ادامه میدهد: خدا خیرش دهد که هیچ سالی دستشان را خالی برنگرداند، حتی اگر خبری از پسته، بادام و گردو نبود، گندم و شاهدانهاش به راه بود. او ادامه میدهد: کاش این رسم و رسومها از بین نرود، در این شرایط سخت اقتصادی همین چیزها برایمان مانده که دور هم باشیم و قوت قلب همدیگر شویم. مختاری با بیان اینکه دورهمیهای لرستانیها معروف است و بزرگترها مقید به برگزاری این رسم و رسوم، عنوان میکند: امسال خودم و بسیاری از بزرگترها پیشقدم شدهاند برای مراسم نگرفتن. با فرزندانمان قرار گذاشتیم امشب از طریق فضای مجازی چند ساعتی را کنار هم باشیم و از تنهایی خارج شویم. البته یک چیز دیگر هم هست اینکه هر سال برای شب چله، کلی هزینه میکردم اما امسال خلاقیت به خرج دادم و چون قرار نیست بچهها به خانهام بیایند به جای آجیل و شیرینی واقعی، استیکر برایشان میفرستم و پذیرایی میکنم. البته شوخی است دیگر، باید ما بزرگترها یکجوری حال جوانها را خوب کنیم که با وجود انرژی جوانی بتوانند بیشتر در خانه بمانند.
یلدای امسال فارغ از رسم و رسومهایی که قرار است شکل مجازی بهخود بگیرد، یک اتفاق جالب را هم تجربه میکند. حضور پررنگ بچههایی که زندگیشان با اینترنت و فضای مجازی عجین شده و به قول یکی از ساکنان کرج، شور خاصی برای یلدای مجازی امسال دارند. راضیه امینی میگوید: از چند روز پیش مدیر و معلمان مدرسه با هماهنگی والدین، بخشی از کلاسهای آنلاین را به چگونه برگزار کردن شب یلدا بهصورت مجازی اختصاص دادهاند و اینکه بچهها با توجه به اطلاعاتشان در این حوزهها چطور میتوانند نقطه اتصال اعضای خانواده به یکدیگر شوند. دخترم طی همین چند روز، دائم بهدنبال شرایطی است که بتواند پدربزرگش را در شب یلدا خوشحال کند. او ادامه میدهد: چند روز پیش هم یکی از همکلاسیهایش به کرونا مبتلا شده و مجبور است تمام مدت در اتاق بماند. به پیشنهاد یکی از معلمان، گروهی را راهاندازی کردهاند که به قول خودشان یک عیادت تصویری و مجازی در شب یلدا برایش برنامهریزی کنند. امسال به اندازه یلدای سالهای گذشته شور و حال ندارد، اما این شرایط هم جالب است و بچهها تجربه جدیدی را برای حس همدردی و درک متقابل یکدیگر یاد میگیرند.