به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از همشهری، از همین روست که شکستن حصار توسط ببر نر و خمکردن میلهها برای ورود به محفظه ماده ببرها که در آذرماه خبر یک رسانههای زیستمحیطی شد را ساخته ذهن سودجویان میداند و با قطعیت عنوان میکند که ماجرا چیز دیگری است؛ جایگاه فعلی نگهداری ببرهای باغوحش ارم در دو فضای بیرونی و داخلی تعبیه شده است. فضای داخلی که به آن فضای مدیریتی گفته میشود طوری تعبیهشده که ببرها وقتی در فضای داخل قرار میگیرند از هم جدا میشوند و تحت نگهداری قرار میگیرند. در آنجا به آنها غذا داده میشود و تحت درمانهای لازم قرار میگیرند. ارم قبل از کشتهشدن ببر ماده سفید توسط ببر نر، 2ببر ماده به نامهای«کوئین» و «آفتاب» و یک ببر ماده به نام «بری» داشت. فضای داخلی دو ببر ماده کنار هم بود که با یک فنس از هم جدا میشدند و با هم زندگی میکردند و در فضای بیرونی نیز با هم بودند. ببر نر اما فضای کاملا مجزایی داشت و دیوار مشترک یا فنس مشترکی با ببرهای ماده نداشت که بخواهد حصار را بشکند و وارد محوطه این حیوانات شود. از این جهت معتقد است که داستان تعریفشده ساختگی است و مسئولان باغوحش ارم به عمد ببر نر را کنار ببر ماده گذاشتهاند تا از این حیوانات جفتگیری کنند و از آنها توله بکشند. این نخستین باری نیست که گزارشهای غیرشفافی از سوی مدیرعاملان باغوحشها به سازمان محیطزیست درخصوص نحوه تلفشدن حیوانات داده میشود. اما باید دید نحوه نگهداری از این حیوانات چه قوانین و مقرراتی دارد که باغوحشها زیر پا میگذارند و چرا نظارت برای جلوگیری از وقوع حوادث اینچنینی تا این اندازه بیاثر است. در ادامه گفتوگوی ما را با دکتر ایمان معماریان، دامپزشک کلینیک حیوانات پارک پردیسان و مدیر و دامپزشکارشد باغوحش ارم تهران میخوانید.
ایراد کار کجاست که ما هر ازگاهی شاهد تلفشدن حیوانات باغوحشها هستیم که نمونه اخیر آن کشتهشدن مادهببر سفید در باغوحش ارم بود؟
از ضعفهای اساسی که سازمان محیطزیست ایران دارد. متأسفانه هیچ قانون مشخصی مبنی بر تولیدمثل یا منع گونههایی که ارزش حفاظتی ندارند یا جایگاهی برایشان وجود ندارد که تکثیر شوند، وجود ندارد. در نهایت این تولهها خرید و فروش و قاچاق میشوند و سود اصلی را متخلفان میبرند. سازمان محیطزیست هیچ نظارتی بر کل باغوحشهای ایران ندارد. از همین روست که مشاهده میکنید حیوانات بیرویه و راحت تکثیر میشوند؛ بهویژه تولههایی که برای قاچاق جذاب هستند، مانند شیر و ببر و گرگ و خرس بیشتر تکثیر میشوند.
تکثیر این حیوانات چقدر میتواند آسیبزا باشد؟
این حیوانات زیرگونههای مشخصی ندارند و چون طبیعی نیستند ارزش حفاظتی ندارند. بهعنوان مثال ببر سفید در طبیعت وجود ندارد. سالهای سال است که در باغوحشها از یک ببر سفید خواهر و برادر و مادر و بچه را با هم جفت میاندازند و توله میگیرند. این موضوع موجبشده تنوع ژنی آن حیوان بهشدت کاهش و مشکلات ژنتیک اساسی پیدا کند. به همینخاطر از نظر علمی در باغوحشهای استاندارد دنیا توصیه میکنند که این تکثیرها بههیچ عنوان صورت نگیرد. اگر هم بخواهد تکثیری در باغوحش انجام شود، حتما باید دلیل حفاظتی با اهداف آموزشی و زیستمحیطی برای این تکثیر وجود داشته باشد. بهعنوان مثال یا جایگاه مهمی برای حفاظت از تولهها تعبیه شده باشد یا برنامهای برای معرفی مجدد به طبیعت وجود داشته باشد یا باغوحش دیگری شرایط کاملا استانداردی را فراهم کرده باشد تا نیاز به تکثیر این حیوانات باشد. اما متأسفانه در مورد ببر سفید بهصورت خاص یا شیرهای آفریقایی یا ببرهای سنگال موجود در ایران که زیرگونههایشان مشخص نیست و دلایل حفاظتی درستی ندارند مشاهده میکنیم که در حال تکثیرشان هستند.
در مورد ماده ببر سفید گفته میشود این حیوان ایمپلنت ضدبارداری داشت و عملا جفتگیری نمیتوانست اتفاق بیفتد؛ درست است؟
من خودم ایمپلنت ضدبارداری برای ماده ببرها گذاشتم چون زمانی که ببر سفید سال 94وارد ایران شد، جزو حیوانات مازاد بود که اجازه تکثیر ندارند. این حیوان طبق تعهدنامه سازمان محیطزیست ایران و اتحادیه باغوحشهای اروپا، با این شرط به باغوحش ارم داده شد که تا زمانی که زنده است از او خوب نگهداری شود و بههیچ عنوان از او تکثیری صورت نگیرد. من همان زمان از مدیرعامل وقت ارم نامهای هم دریافت کردم مبنی بر تعهد کامل که بههیچ عنوان تا زمانی که ببر آنجاست از او تولهکشی نشود.
آیا این ایمپلنتها قابلیت خارجکردن از بدن ماده ببر سفید را داشت؟
بله اما مطمئنم افرادی که در باغوحش ارم کار میکنند علم این کار را ندارند.
با این تفاسیر، چه اصراری برای جفتگیری میتوانسته وجود داشته باشد، وقتی حیوان نمیتوانسته جفتگیری کند؟
من چندین بار گفتم این کارشان بیفایده است اما از روی لجبازی میخواستند این کار را انجام دهند و فکر میکردند کارشان موفقیتآمیز از آب در میآید. حتی اگر ماده ببر سفید هم نمیمرد بازهم تکثیری صورت نمیگرفت.
مگر قیمت خرید و فروش این تولهها بین باغوحشها چقدر است که تا این اندازه وسوسهبرانگیز است؟
خرید و فروشی بین باغوحشهای استاندارد دنیا وجود ندارد و نقل و انتقال براساس صلاحیت حیوان و مقصد مجانی انجام میشود؛ همانطور که شیرهای ایرانی و پلنگ ایرانی مجانی وارد ایران شدند. این اقدامات با هدف جلوگیری از قاچاق حیاتوحش است. روی حیوانات قیمتگذاری نمیشود تا قاچاقچیان بهدنبال خرید و فروش آن نباشند.
اما با وجود این، قاچاق انجام میشود.
به این علت است که سازمان حفاظت محیطزیست قانونی برای جلوگیری از این اقدامات ندارد. بیشتر حیوانات فقط بهمنظور تکثیر وارد کشور میشوند و هیچ قانونی هم مبنی بر تکثیرنشدن آنها وجود ندارد.
چرا اتحادیه باغوحشهای اروپا خواهان نظارت و پیگیری در مورد تلفشدن حیوانات در باغوحشهای ایران نیست تا ما شاهد تلفشدن حیوانات تا این اندازه نباشیم؟
مشکل اینجاست که سازمان محیطزیست ما از قوانین بینالمللی اتحادیههای جهانی و اروپایی پیروی نمیکند و عضویتی ندارد تا آنها بتوانند در این زمینه اقدامات لازم را انجام دهند. باغوحشهای ما هیچ کدام استانداردهای این اتحادیهها را رعایت نمیکنند و آنها حتی الان امکان اینکه بخواهند حیواناتی که فرستادند را پس بگیرند، ندارند.
خطای انسانی در تلفشدن حیوانات باغوحشها تا چه اندازه مؤثر است؟
90درصد، خطای انسانی است و 10درصد اجتنابناپذیر است چون در باغوحشها حیوانات کاملا تحت مدیریت ما هستند.
آیا باغوحشهای ما دامپزشک متخصص حیاتوحش دارند؟
متأسفانه در هیچ کدام از باغوحشهای ایران، دامپزشک متخصص حیاتوحش نداریم. حضور دامپزشک معمولی در باغوحشها هم نهتنها کمکی نمیکند، بعضا خطرناک هم هست.
با این شرایط، بهتر نیست باغوحشها تعطیل شوند؟
درست است که وضعیت اکنون مساعد نیست اما قطعا راهحل به دلایل مختلف تعطیلکردن این مراکز نیست. اول اینکه اگر تعطیل شوند چه بلایی سر حیواناتشان خواهد آمد؛ نه امکان بازگشت به طبیعت را دارند و نه میتوان آنها را به خارج از کشور برد. در ضمن باغوحشهای استاندارد در دنیا مراکزی هستند که علاوه بر آموزش و فرهنگسازی، به مردم حفاظت از حیاتوحش را یاد میدهند و گونههای خاصی که در طبیعت در معرض انقراضند را حفظ میکنند و علم زیستی در باغوحشها بهوجود میآید. اتفاقی که باید در ایران بیفتد آن است که بخش حیاتوحش سازمان محیطزیست از نظر دیدگاه و دانش اصلاح شود. استانداردهای ملی ما بسیار ناقص است. باید دستورالعملها کاملا بهصورت علمی اصلاح شود و افرادی را بهعنوان بازرس تربیت کنند که با دانشکافی از باغوحشها بازرسی کنند تا ما شاهد گزارشهای مبهم از سوی مدیران باغوحشها نباشیم.