احمد طالبینژاد منتقد سینما در گفتوگو با خبرنگار برنا، اظهار داشت: تفاوت عمدهای که اصغر فرهادی در نگاهش با دیگر فیلمسازان ایرانی موفق در جشنوارههای خارجی دارد به این مسئله مربوط میشود که او از جهاتی ادامهدهنده مسیر عباس کیارستمی است به این معنی که او بنای فیلمهایش را برای موفقیت به افشاگریهای سیاسی قرار نداده و محتوای آثارش را در حوزه اخلاقیات بنا کرده که در همه جای جهان معیارهای مشابهی دارد و انسانها در جوامع مختلف میتوانند با آن ارتباط برقرار کنند.
طالبینژاد خاطرنشان کرد: مسائلی چون دروغ که در همه فرهنگها به عنوان یک رفتار نادرست شناخته میشود یا عشق و علاقه پدر و مادر به فرزندانشان مسائلی نیستند که تنها مربوط به فرهنگ ما باشند. فرهادی با پرداختن به این موضوعات مشترک در فرهنگهای مختلف توانسته توجه مخاطبان جهانی را به خود جلب کند و به نظر من رمز موفقیت او همین نکته است. فیلمهایی که روی اخلاق و روابط اجتماعی تأکید دارند در هر کشوری مورد توجه قرار میگیرند.
او افزود: عباس کیارستمی هم به مدت 20 سال چنین جایگاهی داشت و فیلمساز مهم و شناخته شده ما در عرصههای جهانی به حساب میآمد که آن زمان هم مثل امروز فیلمسازان دیگری در کنار او بودند که توجه جهانیان را به خود جلب کرده بودند اما اصلیترین و مهمترین فیلمساز ما در آن زمان کیارستمی بود که امروز این جایگاه متعلق به اصغر فرهادی است.
این منتقد درباره موفقیت فیلمهای ایرانی در جشنوارههای جهانی گفت: فیلمهای بسیاری از سینمای ایران هستند که با تکیه بر افشاگریها سعی در جلب نظر جشنوارهها دارند که من این فیلمها را شبیه روزنامه میدانم که گزارشی هستند و مثل یک روزنامه که هرچقدر هم دقیق و باکیفیت یک گزارش در آن منتشر شده باشد تاریخ مصرف دارد و پس از مدتی ارزشش به حداقل میرسد. یک نکته بسیار مهم درباره اصغر فرهادی این است که او پیش از اینکه کارگردان خوبی باشد یک فیلمنامهنویس درجه یک است و فیلمنامههایش در یک مهندسی دقیق اطلاعات را به صورت قطرهچکانی به مخاطبش ارائه میدهد، غافلگیری و شوک دارد و مخاطب را با گرهها و قلابهای دراماتیک درگیر اثر میکند. مرحوم جلال مقدم درباره سینمای مسعود کیمیایی جملهای دارد که میگوید "کیمیایی در فیلمهایش یقه تماشاگر را میگیرد و رها نمیکند"، امروز میتوان این خصوصیت را به سینمای اصغر فرهادی داد که او هم با آثارش یقه مخاطب را میچسبد و رها نمیکند.
طالبینژاد درباره استقبال مخاطبان عام از فیلمهای اصغر فرهادی گفت: ما در سینمای روشنفکرانهمان یکی از مشکلاتی که داشتیم به عدم توجه فیلمسازان به مخاطبان عام برمیگردد. در سینمای ما غیر از داریوش مهرجویی که در مقطعی حدود دهه 1360 و 70 آثارش مورد توجه عموم قرار میگرفت فیلمسازان ما معمولاً بین مخاطبان عام و خاص تفاوت قائل میشوند و اکثر سینماگران موفق در جشنوارهها اقبال عمومی را ندارند اما از آنجا که ملودرام ساختار مورد علاقه اصغر فرهادی است آثارش میتواند با مخاطبان بسیاری ارتباط برقرار کند و این امتیازی منحصر به فرد برای او به حساب میآید.
این منتقد درباره شانس اصغر فرهادی برای کسب جایزه نخل طلای کن اظهار داشت: شاید اصغر فرهادی شانس چندانی برای برنده شدن نخل طلای کن نداشته باشد، جشنوارهها سیاستهایی را دنبال میکنند که شاید مسائل سیاسی هم در آنها دخیل باشد. هر چند که تأکید کردم موفقیت اصغر فرهادی به افشاگری یا تزریق مسائل سیاسی به فیلمهایش ارتباطی ندارد اما سیاست در جوایزی که او دریافت کرده بیتأثیر نبوده و نمیتوان این نکته را نادیده گرفت که دومین اسکار او یک جایزه سیاسی بود. البته من فیلم «قهرمان» را ندیدهام، قصه و جهتگیری فیلمش را نمیدانم و شاید او رویکردش را در این اثر تغییر داده باشد اما در هر صورت حتی اگر جایزهای به فرهادی نرسد حضور او در جشنواره کن اتفاق بزرگی است که بسیاری از فیلمسازان آرزویش را دارند و حداقل میخواهند فیلمشان در بازار کن حضور داشته باشد.
او در پایان افزود: متأسفانه در 40 سال اخیر حضور سینمای ایران در مجامع جهانی فقط محفلی و جشنوارهای بوده و ما به بازار موجود در خارج از مرزهای کشورمان توجهی نکردهایم و حتی فیلمسازان بزرگی چون کیارستمی هم در بارازهای جهانی به فروش آثارشان توجهی نداشتهاند. ما میتوانیم با توجه به اشتراکات فرهنگیمان با برخی کشورها بازارهای محدودی داشته باشیم و در این بین حتی شبکههای معروف تلویزیونی را نباید نادیده گرفت اما برای این اتفاق نیاز به سیستمی داریم که این موضوع را با جدیت دنبال کند و متأسفانه تا امروز این نیاز تأمین نشده است. زمانی بنیاد سینمایی فارابی که برای حضور سینمای ایران در مجامع بینالمللی فعالیت میکرد تنها رویکردش به حضور فیلمهای ایرانی در جشنوارهها توجه داشت. ما میتوانیم با اکران فیلمهایمان حداقل در کشورهای فارسی زبان بازار مناسبی را برای سینمایمان به وجود آوریم اما متأسفانه در حال حاضر همتی برای این اتفاق مهم وجود نداشته و اگر هم تلاشی صورت گرفته معمولاً نتیجهای نداشته و مسیر را اشتباه طی کردهایم.