به گزارش خبرگزاری مهر، «صابر سلیمانی» روشندل اهل روستای میگولی کوهمره سرخی شهرستان شیراز جان داد تا جان طبیعت را از آتشی که نادانی و سهل انگاری آدمها افروخته بود، برهاند. صابر که حالا جاودانه شده است، چهارشنبه سخت آتش سوزی منطقه بکر کهمره به همراه دختر و خواهرش به مصاف با آتش رفت تا هم سهمش در حفاظت از طبیعت را ادا کرده باشد هم درسی برای دیگرانی که بی تفاوت هستند باشد.
گل آفرین زارع سرپرست روابط عمومی اداره کل حفاظت محیط زیست فارس در این رابطه گفت: زمانی که گزارش و تصاویر مهار آتش سوزیهای اخیر را دنبال میکردم به مورد عجیبی برخوردم! مرد نابینایی که برای مهار آتش به دل صخره و جنگل زده و نه تنها خود که خواهر و فرزند دخترش نیز وی را همراهی و همیاری میکنند.
زارع افزود: حضور این مرد به تنهایی کافی بود تا حیرتم را برانگیزد. از غیرتمندی و بزرگی این مرد روشندل احساس غرور از وجود جنین سرمایههای ارزشمندی و شرمندگی از اندیشه و دل کوچک خودم و تحسین میکردم مردی را که با حداقل داشتههایش شکوه و عظمت طبیعت را درک کرده و از جان خود برای حفظ و حراست از آن میگذرد.
بهمن ایزدی یکی از فعلان محیط زیست که خود از این فداکاری و ایثار بسیار متأثر شده بود گفت: روز چهارشنبه که آتش سوزی وسیعی در ارتفاعات جنگلی کوهمره سرخی شروع شده بود، صابر سلیمانی نیز مثل همیشه به یاری امدادگران مردمی شتافت و به همراه خواهر و دخترش راهی کوههای صعب العبور شد تا از بلوط زارهای کهن سال بخشی از زاگرس در برابر آتش محافظت کند.
ایزدی افزود: پیش از ما یکی از گروههای مردمی با مدیریت سالار اسفندیاری که سال هاست به مهار آتش میپردازد، تقاضای اعزام نیرو کرد که به طور همزمان مدیر کمیته بحران حفاظت محیط زیست فارس کامران اسلاملو نیز از مکان دیگری برای مهار آتش از جنگلهای بلوط پر تراکم ارتفاعات شکفت واقع در مرکز کهمره سرخی تقاضای یاری رسانی کرد.
او گفت: اما سالار اسفندیاری و بومیان جنوب کهمره سرخی مشغول خاموش کردن جنگلهای مناطق چوگان بودند. اما زمانی که گروه مردمی مهار آتش سوزی با صابر سلیمانی نابینای مادر زادی که به کمک بومیان به ارتفاعات شتافته بود، روبرو شدند از او خواستند به علت محدودیت فیزیکی اش و عدم توان مقابله با آتش مهیبی که از هر سو در حال پیش روی بود جان خود را به خطر نیندازد و خود را درگیر آتش نکند.
او ادامه داد: اما صابر سلیمانی اصرار کرد که من گرچه نمیتوانم آتش را ببینم و شخصاً آب بر روی آتش بریزم اما میتوانم با همکاری ام به وظایف اجتماعی عمل کنم و حداقل نیروهای امدادی را پشتیبانی و حمایت کنم و به آنها آب، بنزین برای دستگاههای دمنده، آذوقه و.... برسانم نیازمندیهای تدارکاتی تیم اجرا را مهیا سازم.
ایزدی گفت: صابر و صابرها به ظاهر نابینا هستند اما برای جامعه و کشور ما نور و بینایی را به ارمغان میآورند و امثال صابرها الگوی ارزنده و سرمایههای اجتماعی ما هستند و باید قدر دان آنها بود. … و اما صابر که بود؟ او یک مرد ساده روستایی بود که از محل دامداری با تعداد اندک دام که زندگی خود را با مشقت و سختی میگذراند. گرچه بیشتر ما با چشم خود زیباییهای کوه و جنگل را دیدهایم و حتی شاید قدردان آن نباشیم، صابر ولی جنگل را با چشم ظاهر ندیده اما با چشم دل، معرفت و عشق زیبایی و ارزش طبیعت را لمس کرده و با تمام وجودش شکوه جنگل را دیده است.
پشتیبانیهای صابر سلیمانی و خدمات او موجب شد تا گروههای امدادی بدون آب و آذوقه کافی ۴۸ ساعت در منطقه جنگل متراکم چوگان که دارای رویشگاه ژنتیکی ارزشمندی است در برابر گرمای طاقت فرسای آتش مقاومت کنند و در نهایت آتش را مهار سازند. جنگلهای کوهمره سرخی از معدود بانک ژنتیک گیاهی زاگرس جنوبی محسوب میشود که در پهنه خود رویشگاههای کیکم، زالزالک، بادام، ارژن، بلوطهای کهنسال و صدها گونه گیاهی را بوجود است و به همین دلیل شایسته است که تحت مدیریت مشارکت حفاظتی ویژه ای قرار گیرد. صابر نشان داد که در صورت مشارکت جوامع محلی، میتوان به درستی بر بحران آتش سوزی فائق آمد و با شکست این آتش هستی برانداز به بقیه جنگل حیات و روشنایی و سرسبزی را هدیه داد.