به گزارش اقتصادنیوز؛ ریچارد جی. حیدریان، متخصص امور ژئوپلیتیک و اقتصادی آسیای شرقی در مقالهای برای الجزیره با عنوان «بهرهبرداری چین از ریاکاری غرب در خاورمیانه» نوشت: عدم تمایل ایالات متحده برای پاسخگو کردن اسرائیل به دلیل اقدامات غیرقانونی علیه فلسطینی ها، به چین اجازه می دهد تا به دروغ خود را به عنوان مدافع جهان اسلام معرفی کند.
در طول یک سال گذشته ، ایالات متحده و متحدان غربی آن، ردای مدافع اقلیت های قومی مسلمان چین را پوشیدهاند. دولت بایدن با افتخار از تعهد خود در زمینه ارتقا حقوق بشر میگوید و پکن را به ارتکاب "نسل کشی و جنایت علیه بشریت" در سین کیانگ متهم کرده است، جایی که مسلمانان اویغور مدتهاست توسط دولت چینی تحت سرکوب سیستماتیک قرار دارند.
حتی کشوری مانند نیوزیلند که از سرمایهگذاریهای گسترده چین استقبال کرده است، «نقض شدید حقوق بشر در پکن علیه اویغورها و سایر اقلیتهای مسلمان در سین کیانگ» را مورد تقبیح قرار داد. در همین حال ، آلمان ، یک شریک تجاری برتر چین ، قطعنامه ای کاملاً صریح را در سازمان ملل متحد جمعآوری کرد ، که از پکن میخواست تا به بازرسان بین المللی "دسترسی فوری ، معنی دار و بدون محدودیت" به سینکیانگ اعطا کند.
در اقدامی بی سابقه، ایالات متحده، انگلستان ، کانادا و اتحادیه اروپا نیز تحریمهای هماهنگی را علیه مقامات ارشد چینی که ظاهراً بر آزار و اذیت گروههای اقلیت مسلمان در این کشور نظارت دارند، اعمال کردند. اینها با تحریم محصولات چینی که گفته می شود از مواد نساجی اردوگاههای کار اجباری در سینکیانگ استفاده میکنند، همگام شده است.
اما آخرین مورد خشونت گسترده در خاورمیانه که ۱۱ روز بمباران اسرائیل منجر به کشته شدن صدها غیرنظامی در غزه شد، ناراستی ادعاهای غرب مبنی بر برتری اخلاقی را عیان کرده است. و چین از این ریاکاری گستاخانه غرب به خوبی بهره برداری کرده و از قضا حتی خود را کاملاً به عنوان مدافع ملت فلسطین و متحد جهان اسلام جا زده است.
در حالی که ایالات متحده و متحدان غربی آن با شور و شوق، مسئله حقوق بشر را به عنوان دستاویزی برای محکومیت و تقبیح رقبای اقتدارگرا ترویج میدهند، آنها هنگام اقدامات ضدبشری متحدان خود، از جمله جنایات جنگی بالفعل اسرائیل، موضع بسیار متفاوتی اتخاذ کردند که بارزترین نمود استاندارد دوگانه آنها در زمینه حقوق بشر بود.
به عنوان مثال ، ایالات متحده سالهاست از جنگ ائتلاف به رهبری سعودی در یمن پشتیبانی می کند؛ جنگی که منجر به کشته شدن حدود ۱۳۰ هزار نفر و ایجاد یکی از بدترین بحران های انسانی در جهان شده است. قدرت های بزرگ اروپایی مانند انگلیس و فرانسه هنوز در میان صادر کنندگان برتر سلاح های پیشرفته به عربستان سعودی هستند. در حالی که دولت بایدن پشتیبانی نظامی خود از ریاض را پس گرفته است، اما هیچ تلاش هماهنگی برای اطمینان از پاسخگویی سعودی در مورد نقض گسترده حقوق بشر در طول این درگیری صورت نگرفته است.
در طول هفته اول بمباران اسرائیل در نوار غزه در ماه مه ، رئیس جمهور آمریکا نیز به همان ترتیب سابق در کنار متحد خود ایستاد. بایدن پس از 15 ماه مه که نیروهای اسرائیلی یک ساختمان بلند در غزه را که میزبان رسانه های بین المللی از جمله الجزیره بود هدف قرار دادند بود که خواستار آتش بس فوری شد. و حتی این درخواست دیرهنگام برای توقف خصومت، ظاهراً موضوعی اصولی برای حقوق بشر نبود، بلکه پاسخی به فشارهای فزاینده داخلی به ویژه از طرف دموکرات های کنگره بود.
قانون گذاران مترقی با نفوذی مانند رشیده طلیب ، الکساندریا اوکازیو کورتز، ایلهان عمر و آیانا پریزلی صریحاً از اقدامات "آپارتاید" اسرائیل و استفاده نامتناسب از خشونت علیه اهداف غیرنظامی در غزه انتقاد کردند. گریگوری میکس ، رئیس کمیته امور خارجه مجلس نمایندگان، خواستار یک جلسه اضطراری در مورد بحران شد ، و سناتور برنی سندرز برای جلوگیری از فروش سلاح های هدایت دقیق آمریکا به اسرائیل به پا خاست.
با این حال ، آنچه در حساب سیاسی بایدن بسیار مهم بود ، محکومیت شدید اقدامات اسرائیل توسط دموکرات های میانه رو بود. به عنوان مثال ، باب منندز ، سناتور کهنه کار و محافظهکار دموکرات، علناً اظهار داشت که چگونه وی «از گزارش اقدامات نظامی اسرائیل که منجر به مرگ غیرنظامیان بی گناه در غزه و همچنین هدف قرار دادن ساختمانهایی که رسانه های بین المللی در آن مستقر بودهاند ، بسیار ناراحت شده است» .
سرانجام ، بایدن آتش بس 20 می بین اسرائیل و حماس را با میانجیگری مصر به عنوان پیروزی «دیپلماسی سکوت» تحسین کرد و وزیر امور خارجه او، آنتونی بلینکن ، از منطقه بازدید کرد و بسته کمک های توسعه ای به فلسطین ، از جمله کمک فوری به فاجعه برای بازسازی و توان بخشی غزه را ارائه کرد.
در حالی که آتش بس متوقف کننده درگیری، مورد استقبال همه است، اما برای 253 فلسطینی ، از جمله 66 کودک که در نتیجه بمباران هوایی 11 روزه اسرائیل در غزه کشته شدند ، بسیار دیر به دست آمد. آسیبهای بزرگ به زیرساختهای حیاتی، از جمله به بیمارستانها و تنها آزمایشگاه تست کرونا در نوار غزه، ایجاد یک بحران بزرگ انسانی دیگر در قلمرو تحت محاصره را در پی دارد.
واکنش با تأخیر غرب در برابر بحران، گشایش استراتژیکی برای چین ایجاد کرد. در طی روزهای اولیه اوج گیری خشونت، در حالی که غرب اقداماتی بیش از ارسال پیام حمایت از اسرائیل را انجام نداد، چین به عنوان رئیس دورهای شورای امنیت سازمان ملل متحد ، بارها و بارها برای آتش بس فوری فشار آورد و موضع انتقادی نسبت به اسرائیل اتخاذ کرد. بر اساس یک پیشنهاد چهار ماده ای ، چین از "توقف خشونت" به عنوان "اولویت اصلی" حمایت کرد ، و از «همه طرفها ، به ویژه اسرائیل ... خواست با خویشتنداری، فوراً درگیری ها را متوقف کند».
هنگامی که ایالات متحده اقدام پکن را متوقف کرد تا از اسرائیل در برابر انتقادات محافظت کند، وانگ یی وزیر امور خارجه چین واشنگتن را به "بنبستافکنی" متهم کرد و گفت که قدرت غربی باید «مسئولیتهای شایسته خود را به عهده بگیرد، موضع منصفانه ای اتخاذ کرده و با حمایت از شورای امنیت [سازمان ملل] نقش خود را در کاهش تنش ها بازی کند».
هنگامی که بمباران اسرائیل در غزه وارد هفته دوم خود شد، دیپلمات چینی آشکارا تعهد کشور خود را برای کمک به تحقق "عدالت" برای فلسطینیان اعلام کرد و از اسرائیل خواست «خویشتنداری کند و به خشونت، تهدید و تحریکات علیه مسلمانان پایان دهد، و در راستای حفاظت و احترام به وضع تاریخی اماکن مقدس در اورشلیم عمل کند».
در نتیجه، پکن خود را به عنوان یک ابرقدرت نشان داده است که در زمانی که رقابت بین ایالات متحده و چین در سراسر خاورمیانه و فراتر از آن داغ است، نسبت به ملت های مسلمان اگر نه دلسوز، دستکم بیطرفتر است.
چین علیرغم سود بردن از روابط تجاری و تکنولوژیکی با اسرائیل ، مدتهاست که خود را به عنوان مدافع ملت فلسطین در صحنه بین المللی نشان می دهد. با توجه به طنین اختلاف فرقهای، همبستگی همیشگی چین با مردم فلسطین به این کشور اجازه داد روابط گرم خود را با هر دو ملت سنی و اکثریت شیعه در منطقه برقرار کند.
این از نظر استراتژیک با توجه به اتکای زیاد چین به واردات هیدروکربن از خاورمیانه و همچنین محوریت منطقه در ابتکار کمربند و جاده، برای توسعه زیرساخت های بین قارهای از اهمیت استراتژیکی بالایی برخوردار است.
سرانجام، بیتفاوتی ریاکارانه و استاندارد دوگانه غرب نسبت به نقض گسترده حقوق بشر توسط متحدانش و همچنین رنج میلیونها فلسطینی در سرزمینهای اشغالی، نه تنها به چین اجازه داد تا توجهها را از بدرفتاری با اقلیتهای مسلمان در خانه منحرف کند ، بلکه زمینه را برای پکن هموار کرد تا تصویر خود را به عنوان ابرقدرتی که به موضوعاتی که برای جهان اسلام بیشترین اهمیت را دارند توجه میکند، به نمایش بگذارد.