به گزارش "ورزش سه"، روز پنجشنبه هفته گذشته درحالیکه تمامی اخبار و توجهات طبیعتاً تحت شعاع دیدار نهایی لیگ قهرمانان آسیا و حضور تیم فوتبال پرسپولیس در این دیدار بود، شاگردان محمود فکری بهعنوان صدرنشین لیگ برتر، تهران را به مقصد اصفهان ترک کردند تا فردای آن روز در ورزشگاه فولادشهر به مصاف ذوبآهن بروند.
این در حالی است که کسب سه امتیاز این بازی در پایان هفته هفتم از جهات زیادی میتوانست برای آبی پوشان حائز اهمیت باشد و به عبارتی سه هدف کلی را تأمین کند.
حفظ صدرنشینی، فوتبالی چشمنواز و شکست طلسم؛ اهدافی که تأمین نشد
اولین و مهمترین هدف که طبیعتاً همان برتری مقابل گاندوها و کسب هر سه امتیاز این دیدار خارج از خانه بود که در صورت تحقق این امر صدرنشینی آبی پوشان به مدت یک هفته دیگر تمدید میشد. بردی که میتوانست در صورت تحقق باعث تقویت هر چه بیشتر شدن اعتمادبهنفس تیمی و فردی شود و درواقع بهطورکلی این برد اجازه میداد تا این تیم، در فضایی آرامتر و البته بی حاشیهتری لیگ را دنبال کند همان مقولهای که از نان شب هم برای استقلال در این برهه واجبتر است.
دومین هدفی که ضریب اهمیت دستیابی به آن در برهه کنونی کمتر از صدرنشینی هم نمیتوانست باشد، ارائه یک فوتبال با برنامه و چشمنواز، همراه با ایجاد فرصتهای زیاد گلزنی بود. برآورده شدن این مسئله تا آنجا برای هواداران استقلال اهمیت داشت که حتی صدرنشینی هم در پایان هفته ششم و ثبت آمار 11 امتیاز از 6 بازی که دومین شروع موفق این تیم در ادوار لیگ برتر بود، باعث نشد تا هواداران قدری از بیان تند انتقادات و بعضا اعتراضاتشان نسبت به عملکرد و نمایش ضعیف تیم بکاهند.
سومین هدف نیز میتوانست شکستن طلسم 1400 روزه برد در اصفهان باشد، که در صورت تحقق، و با توجه به شکستن طلسم ورزشگاه امام رضا در هفته گذشته، بهانهای برای تقویت رابطه بین فکری و هواداران میشد.
استقلال نیازمند طرحی نو، فکری همچنان در مدار اعتراض
اما با تمام این توضیحات کسب یک تساوی صفر بر صفر مقابل ذوبآهن منفعلانهترین نتیجهای بود که با توجه به تمام انگیزههای موجود فوق میشد رقم بخورد البته با ارائه یک بازی کاملاً سردرگم تا نهتنها هیچکدام از اهداف استقلال تأمین نشود، بلکه بخش زیادی از هواداران این تیم را از هرزمانی دیگر نسبت به ارائه یک فوتبال جذاب و دیدنی، همان فوتبالی که همواره در DNA این باشگاه وجود دارد ناامیدتر کرد.
درواقع باید اعتراف کنیم آن نمایشی که از پسران آبی در زمین چمن هموار فولادشهر دیدیم، با آنچه پیشبینی میشد تفاوت فاحشی داشت. جالب آنکه فکری در نشست خبری پس از بازی ضمن تعریف و تمجید از نحوه عملکرد بازیکنانش، افسوس فرصتهای ازدسترفته را خورد! و در پایان هم بخش ثابت نشستهای اخیرش که همان اعتراض به نحوه قضاوت داوران در این دیدار بود، البته از جهاتی هم موفق شده با این اعتراضات داوران را تا حدی تحت تأثیر قرار دهد.
شاید در جای خودش کسب یک تساوی بدون گل خارج از خانه آنهم در مقابل ذوبآهن، نتیجه چندان بدی تلقی نشود، خصوصاً اینکه حدود 4 سال است استقلال با مربیان متفاوتی موفق به پیروزی در این کارزار نشده، اما بیتردید فارغ از نتیجه بهدستآمده، باید بگوییم نمایش تکراری و ضعیف آبی پوشان در تمام طول نود دقیقه، حاکی از آن دارد که استقلال برای تبدیلشدن به آنچه مدنظر خودش و هوادارانش است، نیاز به یک نگرش جدید و متفاوت از چیزی است که تابهحال به آن پرداخته است دارد که درغیراینصورت و اصرار بر پایبندی بر تفکرات قبلی بعید است در شکل و فرم بازی استقلال معجزهای رخ دهد.
بازیکنان خروجی یا ستارههای لیگ برتر!
ولی واقعاً اشکال کار استقلال کجاست؟ چرا این تیم باوجوداین همه بازیکن درجهیک، نمیتواند آن فوتبال دلخواهش را بازی کند؟ یا اینکه چطور میشود که در طی 7 هفتهای را که از آغاز لیگ تابهحال پشت سر گذاشتیم استقلال کمتر از تعداد انگشتهای دست توانسته فرصت گلزنی برای مهاجمانش ایجاد کند؟
این مشکل قطعاً دلایل فنی و غیر فنی زیادی دارد که شاید در این مجال جایی برای پرداختن به آن وجود ندارد.
اما به نظر میرسد یکی از دلایل عمده این اشکال را باید در درخشش بازیکنانی یافت که در این فصل از استقلال به تیمهای دیگر لیگ برتر منتقل شدند. اینکه اصلاً چطور ممکن است بازیکنانی که تا همین دیروز در ارسال پاسهای ساده بعضا دچار مشکل میشدند بهمحض انتقال به تیمهای دیگر تبدیل به بازیکنان شاخصی میشوند؟
میلاد زکی پور مدافع چپ این فصل گل گهر سیرجان شاید بهترین مثال ممکن باشد. او حالا در پایان هفته هفتم با عملکرد فوقالعادهاش بهترین دفاع چپ و یکی از مؤثرترین بازیکنان لیگ برتر محسوب میشود. نفر دوم حسین پور حمیدی گلر جوان تیم آلومینیوم اراک است که از اولین دقیقه حضورش آنهم در پست گلر به یکی ارکان نتیجهگیری تیمش بدل شد. پورحمیدی در 6 هفته 4 کلین شیت به نام خودش ثبت کرده و یک پنالتی گرفته است. این موضوع بهنوعی در قبال محمد بلبلی و شاهین طاهر خانی هم صادق است، بازیکنی که این روزها در نفت مسجدسلیمان و پیکان بازیهای خوبی را به نمایش میگذارند، در شرایطی که اگر قرار به چنین درخششی بود استقلال محال بود آنها را به این سادگی از دست بدهد.
مشکلات ذهنی مانعی برای بروز تواناییهای فردی و تیمی
با توجه به درخشش بازیکنان فصل گذشته استقلال در بدو ورود به تیم جدیدشان، این نتیجه را در وهله اول در ذهن هرکسی متبادر میسازد که ناکامیهای استقلال طی چندساله اخیر که حالا نزدیک به یک دهه شده و همچنین در جبهه موازی موفقیتهای اخیر باشگاه رقیب، باعث شده تا اکثر بازیکنان استقلال به نحوی از استرس ناشی باخت یا تساوی و در ادامه مواجهشدن در کمترین زمان ممکن با سیل انتقادات فضای مجازی واهمه داشته باشند و به نظر میرسد بازیکنان استقلال ازلحاظ ذهنی فاقد آن حاشیه امنیتی لازم هستند و این امر مسلماً در ارائه تواناییهای فردیاش تأثیر خواهد گذاشت که حتی آنها را از دادن یک پاس کوتاه چندمتری یا یک ارسال ساده عاجز نشان میدهد.
قدر مسلم زکی پور در طی یک ماه دچار رنسانس فوتبالی نمیشود که حالا میتواند با داخل پا و بیرون پا چنان منشا را در موقعیت گلزنی قرار دهد که این مهاجم چارهای جز باز کردن دروازه حریفش را نداشته باشد.
اما از طرفی مهدی مهدی پور که فصل گذشته سه ارسال پیاپیاش منجر به سه بار باز شدن دروازه پرسپولیس میشود، در اولین بازیاش برای استقلال شاهد آن هستیم که حتی ارسالهایش به داخل محوطه جریمه هم نمیرسد که همه اینها بیانگر همان اما ده نبودن بازیکن ازلحاظ ذهنی است.
اشکهای سید حسین و قایدی بیانگر فشاری که طبیعی نیست
البته این را هم میدانیم که بازیکنان شاخص باید بتوانند فشار ناشی از بازی در تیمهای بزرگتر را تحمل کنند، اما درواقع این فشار هم باید حد نرمالی داشته باشد که به نظر میرسد این مهم در باشگاه استقلال به نقطه اکسترمم خود رسیده است. کافی است اشکهای سید حسین حسینی پس از پایان ضربات پنالتی در مقابل پرسپولیس را دوباره ببینید که دقیقه متوجه شوید در مورد چه حدی از فشار صحبت میکنیم که طبیعی نیست و یا اشکهای مهدی قایدی وقتیکه پایش به گلزنی باز نمیشود که حاکی از تحمل فشار بیشازحدی را دارد که این بازیکن جوان قادر به تحمل آن نیست.
با تمامی این تفاصیل میتوان نتیجهگیری کرد که محمود فکری علیرغم تمام انتقاداتی که ازلحاظ فنی به تیمش وارد است که بعضا مغرضانه هم به نظر میرسد، فکری اگر میخواهد بیشترین کارایی را از مهرههای خودش بگیرد، باید برای حل مشکلات ذهنی بازیکنانش زمان بیشتری را اختصاص دهد که در غیر این صورت، وضعیت به همین منوال ادامه پیدا خواهد کرد که این به نفع هیچکس از صدر تا ذیل باشگاه نیست.