امروز منتظر یک هدیه از تیم ملی، در سومین سالگرد بازی فراموش نشدنی مقابل مراکش هستیم.
روز 25 خردادماه سال 1397، در شهر سنت پترزبورگ، تیم ملی موفق شد در دیداری تاریخی تیم ملی مراکش را با ستارههایش شکست دهد.
چند روز قبل از بازی، همه می گفتند مراکش بعد از روسیه پرتماشاگرترین تیم جام است. آنها اما ایرانیها را دست کم گرفته بودند. روز بازی وقتی عازم ورزشگاه شدیم تا چشم کار میکرد ایرانی میدیدیم و ایرانی. خیابان های اطراف ورزشگاه به خاطر مسایل امنیتی بسته بود. پیش از جام طالبان تهدید به بمب گذاری کرده بود اما این بمبهای طالبان نبود که صدای مهیبی ایجاد میکرد، بله «ایران، ایران» طرفداران بود که در همه جا طنین انداز میشد. استرس قبل از بازی با دیدن این طرفداران برای ما کمتر و کمتر شد. گویی مراکشیها هم از دیدن این صحنه ها جا خورده و ترجیح میدادند با لبخند جواب کری خوانیهای طرفداران را بدهند.
وقتی بازی شروع شد، از استرس مدام روی صندلی خود در ورزشگاه تکان می خوردیم. مراکش مدام روی دروازه تیمملی توپ میریخت و نزدیک بود یکی دو بار دروازه را باز کند. تیم ملی با موقعیت عالی سردار آزمون جواب یکی از حملات مراکش را داد. در نیمه دوم خیلی جنگیدیم. امید ابراهیمی به خاطر گرفتن یک توپ، چنان تکلی زد که مصدوم شد. علیرضا جهانبخش آسیب دید. همه گویی آخرین بازی عمرشان را تجربه میکنند. به چشمان خود دیدیم که شیر بچههای ایرانی با تمام وجودشان بازی میکنند. وقتی در دقیقه 95 مسابقه روی ارسال حاج صفی مدافع مراکش آنگونه دروازه خودی را باز کرد ناخودآگاه یاد جمله معروف کی روش افتادم که «شانس به تیمی میرسد که تلاش میکند.» ما خوش شانس بودیم و برنده بازی شدیم، هر چند در بازی اسپانیا با بدشانسی محض باختیم و حقمان شکست نبود.
حالا در سومین سالگرد آن بازی تاریخی، ایران مقابل عراق قرار میگیرد. این بار در مقدماتی جام جهانی هستیم. همه منتظر یک هدیه ملی پوشان هستند.
252 252