محدودیتها و دوری از گروهها همچنان باقی است و بچهها از آموختن بسیاری از مفاهیم و مهارتهای ارتباطی که در جمع دوستانه حاصل میشد بیبهرهماندهاند. کار زیادی هم از دست خانوادهها برنمیآید.
یکی از راهها میتواند این باشد که از سوی متولیان آموزش و پرورش برنامههای آموزشی بهصورت مجازی یا از طریق رسانههای جمعی به خانواده آموزشهای لازم را بدهد. پرواضح است که والدین هم در این شرایط با مسائل پیچیدهتری دست به گریبان هستند و باید خلأ آموزش مهارتهای زندگی برای بچهها از سوی دیگر نهادها پر شود.
در غیراین صورت والدین نمیدانند چطور باید با بچهها و خواستههایشان کنار بیایند و از طرفی به او آموزشهای لازم برای زندگی فردا را بدهند. با آنلاین شدن درس و مشق، بچهها در معرض دنیایی از اطلاعات قرار گرفتند؛ اطلاعاتی که برایشان مفید نیست. این همه اطلاعات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و بهطور مشخص آمار بیماری کرونا اصلاً به درد بچهها نمیخورد. ولی متأسفانه میبینیم که از همه این اطلاعات و اخبار باخبرند. کودک نمیتواند این اطلاعات را تحلیل کند و در نتیجه از نظر ذهنی دچار اغتشاش و ناآرامی میشود. مشخص کردن حدومرز این اطلاعات و اخبار برای بچهها از سوی والدینی صورت میگیرد که خودش آموزش دیده باشد و بداند چطور باید در دنیای بیمرز آنلاین برای کودکش حریم قائل شود و در عین حال زمینه رشد و شادابی او را فراهم کند. تجربه بیش از ۲ دهه من در زمینه آموزش مهارتها از طریق بازی میگوید که کودکان در خلال بازی مفاهیم ارتباطی مثل همدلی، نه گفتن، دوستی و... را یاد میگیرند.
در مدت شیوع بیماری کرونا، بچههای همه جای دنیا از بازی با همسالان خود محروم شدند که در واقع به نوعی از آموزش محروم ماندند. برای پر کردن این خلأ در آینده به برنامه و کار جهادی نیاز داریم. زیرا کار فردی یا تلاش یک خانواده نمیتواند این کاستی را جبران کند. امیدواریم با تلاش کارشناسان این حوزه برای آموزش مهارتهایی که بچهها به دلیل حضور نداشتن در جمع دوستانه طی این ۲ سال از آن بینصیب بودهاند، شاهد اتفاقات خوب و رشد مهارتهای ارتباطی کودکانمان
باشیم.