مشهورترین تجربه آغازین در این خط محوری مدرنیسم رقص در مولن دولا گالت اثر نقاش فرانسوی پیرآگوست رنوار است. این تابلوی ۱۳۱ در ۱۷۵ سانتیمتری یکی از بهترین آثار نمایشگاه امپرسیونیستها در سال ۱۸۷۷ بود که هم در ارائه صحنهای پرشور از نشاط جمعی با سودای لذتجویی و خوشیپرستی و هم در تکنیک ضربهقلمهای برجسته و بیپروا، در پیشگامی هنر مدرنیستی جای میگیرد.
رنوار با درآمیختن سه مضمون اصلی نقاشی امپرسیونیستی؛ منظره، طبیعت بیجان و پرتره دستجمعی، یک عصر یکشنبه شورانگیز در فضای باز جلوی مولن دولا گالت؛ یکی از چندین آسیاب بادی در محله مونمارت پاریس را به تصویر کشیده تا جلوهای زیبا از زندگی طبقه متوسط پاریسی در دوران موسوم به عصر طلایی بیان کند.
آگوست رنوار به نقاشی از صحنههای دلپذیر شهرت دارد، اما این اثر که یکی از شادترین کارهای اوست، بیشتر به بازنمایی یک عکس فوری از زندگی واقعی شباهت دارد؛ با ضربهقلمهای سریع و روان و بازی تماشایی نور و سایه که در همهجا سوسو میزند. نگاه بیننده بیوقفه روی دریای لکههای خروشان و سطوح رنگارنگ سیر میکند، اما قادر نیست روی چهرههای تار و مبهم متوقف و به احساس فردی آنها نفوذ کند.
تلألو ضربه قلمها، باعث تحرک بصری فیگورها و نوساناتی بیپایان در صحنهای پرطراوت شده است؛ کل نقاشی با نورهای موضعی و سایههایی که لکههای نور را تشدید میکنند، همچون رنگین کمان میدرخشد. استفاده از رنگهای متضاد در لکههایی کوچک برای خلق جلوهای زنده و پرانرژی، تکنیکی ابداعی است که رنوار در تجربه مشترک با کلود مونه بهکار بست.
آن دو کشف کردند که سایهها، قهوهای یا سیاه نیستند، بلکه از نور و رنگ محیط و انعکاس اشیاء پیرامونی سرچشمه میگیرند. نتیجه این رهیافت، درخشش رنگها در لکهگذاریهایی ضخیم بود، همراه با طرد رنگ سیاه و محو خطوط کناره که شیوه امپرسیونیسم را پدیدار ساخت و حالا این اثر رنوار شاخصترین نماد آن بهشمار میرود.
چهرههای این صحنه اغلب دوستان هنرمند هستند که بعضاً در دیگر آثار وی نیز ظاهر شدهاند. همتایان امپرسیونیست او نظیر کلود مونه، کامیل پیسارو و ادگار دگا که در این زمان متاهل بودند، در جمع سرخوشان غایب هستند و درعوض نویسندگان و روشنفکرانی حاضرند که گفته میشد به نقاشی آکادمیک اعتقاد داشته و ضدامپرسیونیسم بودند؛ مردانی جوان در شعف، در محیطی پر جنبوجوش زیر پرتوهای نوری که از لابلای درختان جاری شدهاند تا احساسی بلاواسطه، آکنده از نشاط و پویایی را القاء کنند.
مدرنیسم رنوار خوشبینانه و کامجو بود. بدون تنش و بار اجتماعی. چهرههای امیدوار و بانشاط وی در نقطه مقابل فیگورهای مالیخولیایی در کارهای دگا و ونگوگ قرار میگیرند. او دنیای اتوپیایی خود را در سرور و هیجان جمعی در لحظهای اغواکننده، لیکن واقعی، سرشار از حرکت و نور تجسم میبخشید و این همان گوهر عصر طلایی است که از زندگی معاصر رخت بربسته.
رنوار نسخه کوچکتری از این اثر در ابعاد ۷۸ در۱۱۴ سانتیمتر را نیز در همان سال نقاشی کرد که مشخص نیست کدامیک اثر اولیه و اصلی بوده است. این نسخه در سال ۱۹۹۰ با قیمت ۷۸ میلیون دلار در حراج به فروش رسید که در آن زمان، در کنار تابلوی دکتر گاشه ونگوگ، رکورد گرانترین اثر هنری تاریخ را ثبت کرد. رقص در مولن دولا گالت که حالا مهمترین اثر رنوار شناخته میشود، تا سال ۱۹۸۶ در موزه لوور و از این زمان در موزه اُرسی پاریس نگهداری میشود.