در روزهای پایانی فصل پاییز که به شب یلدا منتهی می شود و در ایامی که به خاطر شیوع کرونا تولیدات سینما و تلویزیون به دلیل رعایت پروتکل کاهش یافته است با برخی از هنرمندان سینما و تلویزیون گفت و گو کرده ایم تا بدانیم پاییز 99 را چگونه به پایان می رسانند در این باره با فرحناز بازیگر پیشکسوت سینما، تئاتر و تلویزیون گفت و گو کرده ایم.
فرحناز منافی ظاهر بازیگر سینما و تلویزیون در خصوص اینکه در ایام کرونایی فعالیت حرفه ای دارد یا خیر به خبرنگار سرویس فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا گفت: در وضعیت کرونا کم تر کسی پیدا می شود تا فعالیتی داشته باشد اما ما متاسفانه در حرفه خود مشغول کار بودیم. البته تا قبل از تشدید ویروس کرونا با یک پروژه برای بازی در یک فیلم سینمایی قرداد داشتم و به همین دلیل امکان لغو آن نبود اما با حفظ تمام پروتکل های بهداشتی به پایان رسید هر چند که بازیگر سر صحنه ی فیلم برداری این امکان را ندارد تا ماسک بزند اما به هر حال در تیر ماه تمام شد. در حال حاضر نیز پیشنهاد های زیادی در خصوص بازیگری به من شده است اما به هیچ عنوان در صدد قبول کردن آن نیستم .
او ادامه داد: به نظر من افرادی که در حال حاضر مشغول بازی کردن هستند خیلی کار پر خطری را دنبال می کنند. به نظر من تهیه کنندگان و کار گردان ها در این وضعیت خود خواهی خود را نشان می دهند درحقیقت اصلا این کار درست نیست.
منافی با دادن پیشنهاد در این باره که مردم شب یلدای خود را چگونه پشت سر بگذارند گفت: با توجه به این اوضاع و احوال سعی کنند از همدیگر دور باشند و طبق سنوات گذشته آجیل و میوه تهیه کنند اما با فاصله از هم باشند تا بعد از این شب باستانی لبخند ها به غم منتج نشود.
این بازیگر در خصوص تعطیلی ها و اینکه اوقات فراغت خود را چگونه گذرانده بیان کرد: در دوران تعطیلات تماشای فیلم یکی از اصلی ترین کارهایی بود که انجام داده ام اما در حال حاضر فیلمنامه ای را که قبلا در گوشه و کنار ذهنم کنار گذاشته بودم شروع کرده و به پایان رساندم.
منافی در خصوص این که هفته ی کتاب خوانی نزدیک است چه پیشنهادی برای مردم دارد تا فرهنگ سازی شود خاطر نشان کرد: الان در حال خواندن کتاب های اوشو و غزلیات حافظ و خیام هستم و پیشنهاد می کنم مردم به این کتاب ها بیشتر روی بیاورند.
او در مورد آرزویش گفت: آرزو می کنم خداوند سلامتی و صلح را در جهان حاکم کند.
فرحناز منافی ظاهر کلام خود را با شعری به پایان رساند:
یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
