به گزارش اقتصادنیوز به نقل از فارس، سازمان مجاهدین خلق ایران در شهریور ۱۳۴۴ بهوسیله سه نفر از اعضای نهضت آزادی ایران به نامهای محمد حنیفنژاد، سعید محسن و عبدالرضا نیکبین پایهگذاری شد. اندکی بعد اصغر بدیعزادگان، علی باکری، عبدالرسول مشکینفام، ناصر صادق، علی مهیندوست، حسین روحانی و شمار دیگری به آنها پیوستند.
محمد حنیف نژاد، سعید محسن، علی اصغر بدیع زادگان
چهره خشن و سرکوبگر پهلوی دوم بعد از کودتای ۲۸ مرداد هویدا شد. امام بسیار عالی شرایط بعد از کودتای ۲۸ مرداد را با یک جمله توضیح داد. محمدرضا رفت و رضاخان آمد. محمدرضا برای اینکه از یک پادشاه مشروطه بعد از شهریور ۱۳۲۰ به دیکتاتور تبدیل شود از دو ابزار سود جست. نخست حمایت خارجی آمریکا بود که از محمدرضا در همه شرایط حمایت میکرد و دوم ابزار سرکوبی به نام ساواک بود که در سال ۳۵ دست به تاسیس آن زد.
شاه مستی زنگ بود. او کوچکترین مخالفت را تحمل نمیکرد و قیامهای مردمی سال ۴۱ و ۴۲ به رهبری امام را به شدت سرکوب کرد. اختناق همه جانبه محمدرضا باعث شد دیگر جوانان با زبان قانون با شاه حرف نزنند. شاهد این مدعا جمله معروف مهندس بازرگان است که در دادگاه خطاب به رییس دادگاه میگوید: ما آخرین گروهی هستیم که با زبان قانون با شما صحبت میکنیم.
عید فطر ۱۳۳۸. مهدی بازرگان در حاشیه اردوی انجمن اسلامی مهندسین در گلشهر کرج
یکی از این گروهها که خواستند با زبان اسلحه با شاه صحبت کنند، سازمان مجاهدین خلق بود که بنیانگذاران آن قبل از تشکیل سازمان، عضو نهضت آزادی بودند، اما روش مبارزه مسالمت آمیز نهضت آزادی را در مقابله با شاه کافی نمیدانستند.
۱۳۴۰. محمدحنیف نژاد (بنیانگذار سازمان مجاهدین خلق) در کنار مهندس مهدی بازرگان و آیت الله طالقانی در حاشیه یکی از اردوهای انجمن اسلامی مهندسین
آنان بعد از تشکیل سازمان به تدریج در دینداری خود بنیاد عمل کرده و مستقلا و بدون اینکه در علوم دینی تخصص داشته باشند به برداشت خود از دین عمل میکردند. این رویکرد زمینه ساز انحراف و التقاط آنان با مکتب چپ و تاکتیکهای مبارزاتی شد و در نهایت به تغیر ایدئولوژی در آغازین سالیان دهه ۵۰ انجامید.
قبل از آنکه بنیانگذاران سازمان در سال ۱۳۵۱ دست به اقدام مسلحانه بزنند، توسط ساواک دستگیر و سران سازمان اعدام شدند و گروهی از اعضای درجه ۲ و ۳ سازمان که مدعی بودند به رویکرد اسلامی سازمان وفادار هستند به حبس ابد محکوم شدند که مسعود رجوی نیز از اعضای آن به شمار میرفت و رهبری سازمان را به دست گرفت.
سران سازمان مجاهدین خلق (منافقین) که قبل از انقلاب دست به عملیات نزده بودند، دستگیر شدند. بعد از آزادی از زندان و در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی به کمتر از در اختیار گرفتن همه سیستم سیاسی رضایت نمیدادند و چند سال بعد از انقلاب پیروزی اسلامی در ۳۰ خرداد ماه ۱۳۶۰ وارد فاز مسلحانه تروریستی علیه نظام شدند.
۳۰ خرداد ۶۰ سازمان مجاهدین خلق با شورش مسلحانه علیه نظام وارد فاز نظامی شد و اعضای این سازمان زندگی مخفی در خانههای تیمی را آغاز کردند
سازمان مجاهدین خلق بر این باور بود که با آغاز مبارزه مسلحانه مردم با آنان همراهی کرده و حکومت سقوط خواهد کرد. در حالی که نه تنها مردم با آنان همراهی نکردند، بلکه نخستین اقدام تروریستی خونین سازمان در تهران، حداقل ۳۰ کشته و ۲۰۰ مجروح بر جای گذاشت و منجر به نفرت مردم از این سازمان شد. اما با عدم اقبال مردمی در همراهی با این اقدامات مسلحانه، سازمان پی به اشتباه خود نبرد و بر طبل رسوایی کوبید و برنامه خود را برای به اصطلاح سرنگونی نظام جمهوری اسلامی ایران در سه مرحله عملیاتی کرد.
سازمان در برنامه نخست خود اهداف بیآینده کردن نظام، برهم زدن نظم و امنیت و ثبات نظام سیاسی و تثبیت نظامی سازمان و معرفی خود به عنوان آلترناتیو نظام جمهوری اسلامی ایران را دنبال میکرد.
مرحله نخست عملیات منافقین از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ تا تابستان ۱۳۶۱ ادامه یافت. این سازمان مرگبار برای دستیابی به اهداف خود دست به اقدامات تروریستی مانند انفجار بمب به هنگام سخنرانی آیتالله خامنهای در مسجد اباذر تهران و مجروحیت شدید ایشان (۶ تیر ۱۳۶۰)، انفجار مرکز حزب جمهوری اسلامی ایران، شهادت ۷۲ تن از مقامات عالیرتبه نظام از جمله آیتالله بهشتی در ۷ تیر ۱۳۶۰، انفجار دفتر ریاست جمهوری و شهادت محمدعلی رجایی رئیسجمهور و محمدجواد باهنر نخستوزیر در ۸ شهریور ۱۳۶۰ زد. در این مرحله مجاهدین خلق (منافقین) جنایت بیشماری انجام دادند، اما موفقیتی کسب نکردند. حتی اقدامات دیگری مانند به شهادت رساندن شهدای محراب (آیتالله مدنی، دستغیب، صدوقی و اشرفی اصفهانی) و شهدای دیگری مانند شهید هاشمینژاد، آیتالله علی قدوسی و... تنها بر تنفر مردم از آنان افزود.
دومین مرحله اقدامات تروریستی سازمان از تابستان ۱۳۶۱ تا پایان سال ۱۳۶۲ طی شد. سازمان سرمت از بوی خونی که راه انداخته بود به زعم خود در پی بیسر کردن نظام بود. آنان پس از این اعمال ننگین به دنبال اقدام تروریستی در بدنه نظام رفتند و در این مرحله حتی اگر کسی ظاهر مذهبی و حزب اللهی داشت را هدف قرار میدادند.
منافقین در مرحله سوم خواستند تیر آخر را به نظام بزنند و در پی سرنگونی نظام بودند که این مرحله از سال ۱۳۶۳ به بعد آغاز شد و تا به امروز ادامه دارد. آنان برای دستیابی به این هدف باقیمانده نیروهای خود را از ایران خارج کردند و به کردستان عراق انتقال دادند که در این هدف نیز با وجود همه تبلیغات شکست خوردند و به علت همکاری با دشمن بعثی ننگ ابدی بر پیشانی این گروه خورد.