به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، ابوالفضل شاهکرم را سینماییها با "سیزده 59" و قبلترها با "مارمولک" به یاد میآورند؛ در تلویزیون هم بیشتر به "آشپزباشی"، "خاک سرخ" و "امام علی" به یاد میآورند.
در کنار این آثار، او یکی از بازیگران کاربلد و توانمند صحنه تئاتر بود که سیروس همتی بازیگر شناخته شده سینما، تئاتر و تلویزیون از او به عنوان یکی از توانمندترینهای این عرصه یاد میکند که به تعبیرش، واقعاً محترم و واقعاً انسان بود.
او به خبرنگار تسنیم گفت: او مدتها به دلیل مشکلات کلیه در بیمارستان بستری میشد و البته مشکلات قلبی و ریوی هم داشت؛ متأسفانه امروز دارفانی را وداع گفتند. قرار است فردا در قطعه هنرمندان به خاک سپرده شوند.
ابوالفضل شاهکرم متولد سال 1334 بود که در بیش از 50 اثر نمایشی و چندین فیلم سینمایی و مجموعه تلویزیونی بازی کرد. بازی در نمایشهایی همچون «کوچ»،«غربت»، «چشم در برابر چشم»، «میلاد»، «شبی در حلبیآباد» و فیلمهای سینمایی «مارمولک»، «خرس»، «مهمان داریم» و نیز مجموعههای تلویزیونی «امام علی»، «خاک سرخ»، «آشپزباشی» و ... بخشی از کارنامه هنری این بازیگر است.
سیروس همتی همچنین درباره زندهیاد شاه کرم تأکید کرد: او به معنای واقعی کلمه، شریف بود. واقعاً محترم، واقعاً انسان؛ پارتنرِ خوب، با اخلاق و واقعاً شاهِ کرم، کرامت، با متانت و با ادب بود.
وی خاطرنشان کرد: در "مارمولک"، "سیزده 59" و در دو سریال "خاک سرخ" و "آشپزباشی" با هم همبازی بودیم که یادشان بخیر.
پرویز پرستویی که یکی از بازیگران نزدیک به او بوده و سالها با هم دوستی دیرینهای داشته، در صفحه اینستاگرامیشان به قولی با دوست و همکار قدیمیاش وداع کرده است.
"ابوالفضل عزیزم؛ مظلوم؛ بیادعا
الان میتونم دقیقاً درک کنم که چه آروم خوابیدی؛ که مزاحم کسی نشی؛ بی سروصدا... همونجور که سر صحنههای تئاتر، قلدر و قدرتمند میدرخشیدی. ولی پشت صحنه و تو کوچه و خیابون افتاده حال راه میرفتی؛ هیچوقت ندیدم خودنمایی کنی.
هیچوقت شکمباره نبودی؛ هیچ وقت ادعا نداشتی؛ ولی همیشه مظلوم بودی و بودی.
خودت میدونی چقدر تمام تهران و کوچه پسکوچه هاش و شب و روز پیاده گز کردیم؛ نصف نون بربری و رو خالی خالی با لذت خوردیم و آخ نگفتیم؛ همیشه بهت میگفتم تو یه بچه فتحی هستی(مهدی فتحی).
قدرتمند در بازی؛ آخه تو چی کم داشتی؟ قیافه؟ نفوذ در چشم؟ میمیک صورت؟ قدرت بازی؟
تو هرآنچه که باید یه بازیگرخوب داشته باشه داشتی؛ فقط چون مظلوم بودی و همیشه پا رو حقت گذاشتن و گفتی ولش کن بیخیال؟
خیلی دنیای نامردیه؛ تا بوده همین بوده... ولی حیف که تو هم اونجور که باید دیده نشدی. حقت بالاتر از خیلی ها بود و هست که فقط دارن جولون میدن.
کاش بلد بودی پز بدی؛ کاش حرافی بلد بودی؛ اینهمه حقت و خوردن از خودی و ناخودی؛ ولی دم بالا نیاوردی.
چقدر با وانت ریکا فروختیم؛ چقدر مکرومه بافتیم؛ چقدر آواز خوندیم؛ چقدر خندیدیم و خندوندیم اطرافیانمون و...
چه سفرهایی که نرفتیم؛ با چه خطرهایی که درکوه مواجه نشدیم؛ خلاصه هرچی بگم کم گفتم.
راستی آقای داود میرباقری، یادت هست چقدر بهت گفتم هوای ابوالفضل و در مختارنامه داشته باش.
چقدر گفتم در سلمان هواش و داشته باش؛ چرا زود همه چی یادمون میره؛ چرا گذشتههامون و یادمون میره.
مهم نیست ابوالفضل جان بخواب برادر،بخواب؛ لعنت به این حواشی و پشت صحنه های مثلا دنیای هنر که آدمی مثل تو باید اینجوری مظلوم بره.
نمیشه 50 سال رفاقت و تو پست خلاصه کرد؛ من میتونم درمورد مظلومیت تو یه کتاب بنویسم؛ انشاالله اومدم پیشت دوباره خودمون و مرور میکنیم؛ که چه زندگی رو گذروندیم...
انتهای پیام/