به گزارش ورزش سه ۳۱ خرداد ۱۳۷۷ تیم ملی ایران اولین برد خود در جامهای جهانی را مقابل آمریکا به دست آورد و ۳۱ خرداد ۱۳۹۳ نیز یک بازی شجاعانه و آبرومندانه مقابل آرژانتین در جام جهانی ۲۰۱۴ انجام داد.
تیم ۹۸ تیمی بود که جسارتش به اندازه استعدادش نبود و تیم ۲۰۱۴ تیمی که جسارتش بر استعدادش میچربید. نسل با استعداد و طلایی نود و هشتیها هیچوقت شانس این را پیدا نکرد که با هدایت یک مربی بینالمللی و نامدار در بازیهای رسمی به میدان برود. تنها چند ماه زیر نظر تومسیلاو ایویچ توانستند تاکتیکپذیری و البته قدرت بدنی خود را ارتقا دهند. همان چند ماهی که بسیاری آن را دلیل درخشش بازیکنان ایران در آن جام میدانستند. از آن طرف تیم ۲۰۱۴ بیش از سه سال را زیر نظر کیروشی کار کرده بود که همین چهار سال قبلش با پرتغال و ستارههایش در جام جهانی حاضر شده بود. اما این سه سال هم کافی نبود تا فوتبالیستهای ما به تشویق کیروش راه اروپا را برای بازی کردن گز کنند و تجربه بینالمللی خود را افزایش دهند. تیم ۹۸ فقط سه لژیونر در فوتبال اروپا داشت و تازه آنها هم یک سال بود که در بوندسلیگا بازی میکردند و از آن طرف در روزهایی که فوتبال ما خالی از ستارههای بزرگ شده بود کیروش مجبور شد قوچاننژاد و دژاگه و دانیال داوری را برای جبران کمبودهای داخلی به پوشیدن پیراهن کشور زادگاهشان ترغیب کند.
هر چه بود این دو تیم دو روز خاطرهانگیز را در حافظه ایرانیان ضبط کردند که دیدن قابهایی از آن دو بازی خالی از لطف نیست.
گل برای ایران در جام جهانی آن هم پس از بیست سال. یک ضربه سر استثنایی و عجیب از بازیکنی که قرار نبود آنجا باشد و همین شد که به جای کریم باقری خود را به آنجا رساند و تاریخیترین ضربه سر فوتبال ایران را تبدیل به گل کرد.
تابلوی پایان بازی خبر از برتری دو بر یک ایران میدهد. همه چیز به خوبی و خوشی تمام میشود. یک شب رویایی برای ایرانیها.
مهرداد میناوند از خوبهای ایران در برابر آمریکا. در روزی که ستاره آمریکا همین هافبک راستشان بود که شماره دو میپوشید و عمده حملات آمریکا از سمت چپ ایران بود میناوند شب سختی را تجربه کرد و نمره قبولی گرفت.
ستاره اول ایران در جام جهانی ۹۸ مزد بازی خوب خود در مقابل یوگسلاوی و همین آمریکا را با گلی گرفت که نه با نفوذ از سمت راست که از سمت چپ بدست آمد. منصوریان هم که در نیمه دوم جانشین خداداد شده بود و در شادی مهدویکیا شریک شده است هنوز هم اعتقاد دارد که مهدی باید به او پاس میداد.
زوجی که بلاخره پس از پنج سال توانستند در یک بازی رسمی برای ایران به میدان بروند. نادر محمدخانی که پس از رفتن مایلیکهن و با نظر مساعد ایویچ به تیم ملی بازگشته بود در بازی اول مقابل یوگسلاوی کاپیتان ایران بود. با اضافه شدن عابدزاده در بازی دوم مقابل آمریکا بلاخره این دو و پس از بازی ایران و چین تایپه در سال ۱۹۹۳ در یک بازی رسمی همبازی شدند.
میتوانستیم قبل از گل استیلی زودتر هم به گل برسیم اگر این خطای کیسی کلر روی خداداد پنالتی گرفته میشد. در این صورت چه بسا کریم باقری زننده اولین گل ایران در آن جام از روی نقطه پنالتی میشد.
اگر پاشازاده و مهدویکیا اینگونه جلوی استیلی را نمیگرفتند احتمالا استیلی مسافت لیون تا تهران را برای شادی گل میدوید. شاید خاطره انگیزترین شادی گل فوتبال ایران هم سیمای استیلی پس از این گل باشد. یک شادی کاملا ناخودآگاهانه.
مسی وقتی اینگونه در ابتدای بازی دستان قوچاننژاد را میفشرد فکرش را هم نمیکرد که برای بردن ایران باید متوسل به سحر و جادو شود و موقعیتهای گلش هم تعداد با قوچاننژاد باشد!
همه داوران دنیا هم جمع شوند و بگویند پنالتی نبود، ما که خوب میدانیم پنالتی بود. داوری که اجازه نداد خبر شگفتیسازی ایرانیها برزیل را بلرزاند. این مهمترین طلب فوتبال ایران از داوران در جامهای جهانی است. حیف که var چهار سال دیر به جام جهانی رسید
بهترین روز فوتبالی علیرضا حقیقی. نه اینکه او زیاد توپ گرفته باشد اما علیرغم تجربه کمش در آن زمان، اجازه نداد مغلوب اشتباه او شویم. این مهمترین بازی زندگی او بود همچون همه بازیکنان ایرانی در آن بازی.
مسی را نود دقیقه مهار کردیم و یک دقیقه رهایش کردیم. امان از این ضربه استثنایی و حیف از شگفتانهای که با ضربه جادویی بهترین بازیکن فوتبال دنیا پرپر شد. بهترین گلر دنیا هم حرفی در برابر این ضربه نداشت.
حسرت و اندوه برای ما. فاصله تا یک شگفتی زیاد نبود. باید روی این تصویر صدا و آوای عادل فردوسیپور را در هنگام به ثمر رسیدن گل مسی گذاشت تا عمق اندوه و حسرت را برساند.