به گزارش اقتصادنیوز ؛ مروان بشارة، استاد سابق روابط بینالملل در دانشگاه آمریکایی پاریس و تحلیلگر شناخته شده سیاستخارجی در شبکه خبری الجزیره، در مطلبی با عنوان «ایران بر سر دوراهیها؛ سه سناریو» با طرح این پرسش که «پیامدهای ریاست جمهوری محافظهکاران ایران و احیای توافق هستهای برای منطقه چیست؟»، نوشته است: در میان حدس و گمانهای فراوان درباره نزدیک شدن ایران به توافق مجدد با قدرتهای جهانی درباره برنامه هستهای خود، این کشور ابراهیم رئیسی را به عنوان رئیس جمهور جدید خود انتخاب کرد.
این تحلیلگر ارشد الجزیره که یک مرجع برجسته در حوزههای سیاستخارجی ایالات متحده، خاورمیانه و امور استراتژیک بینالمللی محسوب میشود، بر این باور است که رئیس دولت جدید فرصت احیای اقتصاد ایران، بهبود روابط دیپلماتیک و تقویت ارتباط ژئوپلیتیک در خاورمیانه و فراتر از آن را خواهد داشت. وی در ادامه این مطلب نوشتهاست:
«اساس حکمرانی اولویت بندی است و گزینه هایی که رئیس جمهور جدید ارائه میکند در این مقطع حساس میتواند اهمیت بیشتری داشته باشد. اینکه ابراهیم رئیسی به عنوان یک چهره محافظهکار، اولویت های خود را چگونه انتخاب می کند و نتایج بالقوه حاصل از احیای احتمالی توافق هستهای را چگونه مدیریت میکند، در شکلگیری آینده کشور و خاورمیانه بسیار مؤثر خواهد بود.
با توجه به مجموع شرایط از نگاه بسیاری انتظار میرود رئیسی 60 ساله در آینده یک گزینه بالقوه و محتمل برای آینده ایران باشد. رئیس جمهور جدید ایران در بستر فعلی میتواند یکی از این سه مسیر را برای اداره دولت و آینده کشور انتخاب کند.
سناریوی نخست، رئیسی می تواند اولویت را در سرمایهگذاری و اصلاحات اقتصادی قرار دهد؛ با ارسال یک پیام روشن که دولت وی قصد دارد از مزایای اقتصادی حاصل از توافق هسته ای و گشایش های بین المللی جدیدی که به تبع آن ارائه میشود، برای بهبود معیشت ایرانیان که به دلیل تحریم و انزوا دهههای سختی را گذراندهاند ، استفاده کند.
اما برای اطمینان از تحول اقتصادی ، دولت باید اصلاحات سیاسی را نیز انجام دهد تا بتواند اعتبار سیستم را در میان بخشی از شهروندان خود ارتقا دهد. با توجه به کاهش مشارکت در انتخابات اخیر و تشدید تنش بین مؤلفههای جمهوریت و اسلامگرایی در جمهوری اسلامی، این اعتبار نیاز به ترمیم دارد.
چنین رویکردی در مقیاس گستردهتر، به معنای تغییر در سیاست خارجی، مهار هزینه سیاستهای منطقهای ایران به نفع تجارت سالم و همکاری با همسایگان است. اما هیچ اصلاح اقتصادی، سیاسی و استراتژیک بدون مقابله با فساد و سوءمدیریت در کشور و کنترل فعالیتهای گروههای ذینفوذ امکان پذیر نیست.
آیا رئیسی فرصت را غنیمت شمرده و مسیری متفاوت را پیش روی ایران ترسیم میکند؟ با قضاوت از شرایط کلی و سوابق او، پاسخ به نظر منفی است.
احتمال وقوع: هنوز هم من به این سناریو 0 تا 5 درصد احتمال وقوع را میدهم.
سناریوی دوم، رئیسی همچنین میتواند رویکردی تا حدودی عملگرایانه در پیش بگیرد و با تکیه بر درآمد حاصل از افزایش قیمت نفت و سرمایهگذاریهای بیشتر خارجی پس از احیای احتمالی توافق هستهای، کلیات وضعیت موجود را حفظ کند.
او میتواند به آرامی حرکت کند تا بر اساس «احترام متقابل و منافع مشترک»(عبارت دیپلماتیک مورد علاقه تهران) دست دوستی و همکاری به سوی همسایگان ایران و قدرتهای اروپایی دراز کند.
ایران به دلیل نقش مهم خود در منطقه از اهرم بیشتری در عراق، سوریه، لبنان و یمن برخوردار است. دولت رئیسی میتواند از این طریق با کمک به بازگرداندن امنیت، صلح و ثبات به این کشورها، روند اعتمادسازی و نشان دادن حسن نیت را آغاز، و از این دریچه، اعتبار زیادی کسب کند.
این کشور حتی میتواند ضامن امنیت منطقه شود، زیرا ایالات متحده تعهدات نظامی خود را در منطقه کاهش میدهد. همین امر برای ایجاد ثبات و بهبود روابط ایران با همسایگان خلیج فارس ثمربخش است، به ویژه ترمیم روابط با عربستان سعودی که می تواند یک پیروزی برای مردم هر دو طرف باشد.
مطمئناً، دولت رئیسی موضع ایران در قبال اسرائیل را تغییر نخواهد داد، و البته در چنین سناریویی همسایگانش که در حال این تغییر موضع هستند را هم بایکوت نخواهد کرد.
با توجه به اینکه ناتو نیروهای خود را از افغانستان خارج میکند، تلاشی برای ایفای نقش مشترک در این کشور در کنار پاکستان و ترکیه امتحان گویایی برای اهداف و مشی رئیس جمهور جدید ایران خواهد بود.
روند بهبود روابط با ایالات متحده پس از چهار دهه خصومت رسمی متقابل بسیار بیشتر طول خواهد کشید اما برای پیشبرد چنین سناریویی در درازمدت تا حدودی اجتنابناپذیر است. اعمال تحریم علیه شخص ابراهیم رئیسی از سوی آمریکا، که دو سال پیش با ادعای نقش وی در نقض حقوق بشر پیاده شده است، قطعاً کمکی به بهبود روابط در کوتاه مدت نمیکند.
احتمال وقوع: من به این سناریوی کمی واقعبینانهتر، 30 تا 35 درصد احتمال وقوع می دهم.
در سناریوی سوم، رئیس جمهور جدید ایران می تواند تصمیم بگیرد که دیدگاه های محافظهکارانه تندتر خود را کاهش دهد و از درآمد حاصل از قیمت های بالاتر نفت و سرمایه گذاریهای جدید برای تأمین بودجه گروههای حامی خود، که از گسترش نفوذ تهران و همپیمانان شیعه در سراسر منطقه نیز پشتیبانی میکنند، استفاده کند و رویکرد منطقهای موجود را گسترش دهد.
این به معنای تقویت بیشتر شبه نظامیان متحد ایران در خاورمیانه است که ممکن است به خشونت و بیثباتی بیشتر در منطقه بیانجامد. فقدان بازدارندگی استراتژیک اعراب برای دلسرد کردن تهران از پیگیری منافع خود در منطقه، بدون شک دولتمردان جدید ایران را به استفاده از فرصت ترغیب میکند.
به همین ترتیب ، اتحاد کوتهبینانه اخیراً اعلام شده بین چند کشور کوچک خلیج فارس و اسرائیل به خوبی میتواند به همپیمانان تهران جسارت بخشد تا در برابر آنها، با شدت عمل بیشتری برخورد کنند.
سلب مسئولیت نظامی ایالات متحده در منطقه -هرچند محدود- و کاهش تعهدات استراتژیک خود در قبال "متحدان سنتی" ، میتواند رئیس جمهور جدید ایران را بیشتر تشویق کند تا بازی قدرت برای پر کردن خلاء حضور آمریکا را به جدیت بیشتری پیگیری کند.
احتمال وقوع: من به این سناریو نسبتاً بدبینانه 60 تا 65 درصد احتمال وقوع میدهم.
- مهم است که به یاد داشته باشید که سیاستهای ایران، همانند سیاست های منطقه، ایستا نیستند. روابط غرب و شرق نیز چنین نیست. بهرحال احتمالاً آشفتگیهای جدید در بیشتر کشورهای منطقه و تنشهای بالقوه میان رقبای منطقهای وجود خواهد داشت و ایران نیز ممکن است با ریسکهایی مواجه باشد.
- به همین ترتیب، بازخوانی منافع و بازسازی اتحادها میتواند معادلات و محاسبات سیاسی ایران تحت هدایت رئیسی را تغییر دهد و او را تحت فشار بگذارد تا به خاطر منافع خود، منافع ملی و بله، منافع منطقهای، سناریوی دوم را بپذیرد.
- او همچنین میتواند ، به طور معجزه آسایی، سناریوی سازنده نخست را بپذیرد و الگویی برای منطقه باشد. رؤیاپردازی هیچ ضرری ندارد.»