دکتر «محمد البحیصی» رئیس جمعیت دوستی فلسطین- ایران در یادداشت اختصاصی برای خبرگزاری تسنیم به مرحله پس از عادی سازی رژیمهای عربی با رژیم صهیونیستی پرداخت.
وی معتقد است که آنچه امروز جریان دارد از عادی سازی گذشته و فراتر رفته و به ائتلافهایی رسیده است که هدف از آن ترسیم نقشه جدید برای غرب آسیا و هدف قرار دادن نیروهای مقاومت و محور شریف آن و پیش از همه جمهوری اسلامی به عنوان قلب این محور است.
در بخش دیگری از این یادداشت آمده است: در زمانی که اسرائیل از یکسره کردن وضعیت و پیروزی نظامی در نبرد با جبهه مقاومت ناامید شد، خیانت عربها رو شد تا به اسرائیل یک پیروزی سیاسی ببخشد تا شاید در جبهه داخلی و در برابر بحران موجودیت این رژیم نوعی اعتماد و توازن ایجاد شود بحرانی که با عمل و اراده مقاومت ایجاد شده است
وی از معادلات جدید در این برهه سخن میگوید و ابراز اطمینان میکند که رویارویی آینده به نفع امت و حق آن در آزادی و استقلال و پیشرفت رقم خواهد خورد.
متن کامل این یادداشت در زیر میآید:
ابتدا لازم میدانم اعتراض خود را به اصطلاح "عادی سازی" اعلام کنم زیرا آن را اصطلاحی مین گذاری شده میدانم که هدف از آن رواج رفتار نظامهای ننگین و خائنی هستند که به سمت آتش رژیم صهیونیستی سرازیر شدهاند همانطور که پروانه مشتاق گل است.
این بیانگر سطح روابطی است که تا همپیمانی شیطانی بین این نظامها و رژیم صهیونیستی پیش رفته است؛ هم پیمانیای که مراکز شرارت در آمریکا و اسرائیل که به دنبال ضربه زدن به منطقه هستند، آن را طراحی کردهاند و با علنی کردن دشمنی علیه مقاومت که در برابر موجودیت رژیم صهیونیستی در فلسطین قد علم کرده است، مقاومت را نشانه رفتهاند.
هدف از اعلام روابط رژیم صهیونیستی و امارات این است که این روابط به الگوی تمام روابط این رژیم و نظامهای تسلیم پذیر تبدیل شود. این روابط در کمتر از دو ماه از اعلام، تا امضای قرادادها و مشارکت و نیز سرمایه گذاری و لغو روادید پیش رفت و به این ترتیب دست موساد را برای فعالیت قوی در مجالی گسترده فراهم کرد و این نشان میدهد این روابط بسیار قدیمیتر از تاریخ علنی شدن آن است تا جایی که امارات کاری کرد که به عنوان مثال مصر در طول 40 سال نکرده بود.
اینجاست که باید گفت اصطلاح عادی سازی با پدیده کنونی به سر دویدن به سمت رژیم صهیونیستی مطابقت ندارد زیرا فروپاشی که امروز به عقیده برخی جریان دارد و شامل فروریختن دیوار عربی است که فلسطینیها به آن تکیه کردند، در واقع چیزی جز برملا شدن واقعیتی که پشت این دیوار وهمی پنهان مانده بود، نیست .
این نظامها از زمان شکل گیری و در طول موجودیت خود در تلاش برای توطئه علیه هر نوع پدیده مثبت مربوط به وحدت و آزادی خواهی و استقلال و خیزش امت مسلمان بودهاند و موضع کنونی آنان در برابر حق فلسطین چیزی جز متجلی شدن این نقش و وظیفه نیست.
و در مورد اینکه گفته میشود این نظامها از انقلاب فلسطین حمایت مالی کردند و همچنان نیز حمایت برخی از آنان ادامه دارد، باید گفت بله این نظامها انقلاب را غرق پول کردند اما از آن در نبرد با دشمن حمایت نکرده و قدرت و توان آن را تقویت نکردند بلکه پول خود را صرف فاسد کردن انقلاب و به انحراف کشیدن و نیز مهار آن کردند و سپس به سلب اختیار تصمیم گیری و سوق دادن آن به سمتی اقدام کردند که امروز شاهدیم سمت وسویی که شامل گرفتار شدن در دام اسرائیل و به رسمیت شناختن آن و امضای توافق اسلو با تمام فاجعهای است که برای قضیه فلسطین داشته است.
مردم دیر به ماهیت این نقش توطئه گرانه و خیانتکارانه پی بردند تا جایی که کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس و پیش از همه عربستان این نقش را تا نقطهای که امروز شاهدیم پیش بردند و همه این اقدامات در بازی توزیع نقشها بین این ابزارهایی صورت گرفت که در راستای اهداف و طرح آمریکایی- صهیونیستی به تحرک در میآید و هدف از آن هدف قرار دادن منطقه از طریق نشانه رفتن فلسطین به عنوان سکوی آغاز این طرح است.
این نظامها در سوق دادن فلسطین به عناوین فرعی که موجب دسته بندی بین ملت فلسطین شد نقش اصلی داشتند و تاریخ مبارزه و جهاد آن را خدشهدار کردند و طرح ملی آن را نشانه رفتند و کاری کردند که دشمن بتواند سلطه خود را در بخشهای بیشتری از خاک فلسطین توسعه دهد تا این اقدامات مقدمهای برای رسیدن به " کشوری یهودی" شود.
خطرناکتر از آن اینکه موضع رسمی فلسطین از سوی رهبری آن به مثابه پوششی شده است که این خیانتکاران برای مشروعیت بخشیدن به خیانت خود و خیز برداشتن به آغوش اسرائیل از آن بهره برداری کردند و این موضع به پلی تبدیل شد که از آن برای عبور به سمت دشمن استفاده میکنند و آن را به اسب تراوای خیانت خود تبدیل کردند.
آنچه امروز جریان دارد از عادی سازی گذشته و فراتر رفته و به ائتلافهایی رسیده است که هدف از آن ترسیم نقشه جدید برای غرب آسیا و هدف قرار دادن نیروهای مقاومت و محور شریف آن و پیش از همه جمهوری اسلامی به عنوان قلب این محور است.
این یعنی اینکه دوران جدیدی از رویارویی بر امت مسلمان و آزدیخواهان آن تحمیل میشود و معادلات جدیدی وارد این رویارویی حتمی خواهد شد به گونهای که آگاهی و جدیت و بصیرت و اقتدار به تمام معنا را یک امر ضروری میسازد تا در این رویارویی سرنوشت ساز به کار گرفته شود؛ تقابلی که بی شک به نفع امت و حق آن در آزادی و استقلال و پیشرفت رقم خواهد خورد.
در زمانی که اسرائیل از یکسره کردن وضعیت و پیروزی نظامی در نبرد با جبهه مقاومت ناامید شد، خیانت عربها رو شد تا به اسرائیل یک پیروزی سیاسی ببخشد تا شاید در جبهه داخلی و در برابر بحران موجودیت این رژیم نوعی اعتماد و توازن ایجاد شود بحرانی که با عمل و اراده مقاومت ایجاد شده است و این چیزی است که اسرائیل با اعلام عادی سازی و برملا کردن مرحله به مرحله روابط خود با این خیانتکاران به دنبال آن است.
روزهای آینده واقعیتهای بیشتری از ماهیت و وظیفه این روابط که در قالب هم پیمانی جدید نمود یافته است، روشن خواهد کرد؛ هم پیمانی و نقشه جدیدی که هدف از آن از بین بردن هویت منطقه و غصب تاریخ و خاطرات آن پس از غارت و غصب ثروت و جغرافیای آن است.{ وَاللَّهُ غَالِبٌ عَلَى أَمْرِهِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ}.
انتهای پیام/