به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، حامد حجتی، شاعر و فعال فرهنگی در یادداشتی که در اختیار خبرگزاری فارس گذاشت، نوشت: هرچه پاتک خوردهایم از خاکریز فرهنگ بوده است. تو را به خدا چند سردار شجاع و فهمیده برای بازگرداندن مواضع از دسترفته و پیشرفت در ساحت فرهنگ و هنر انتخاب کنید. فرهنگ همواره پیادهنظام خوبی دارد اما از فرماندهی رنج میبرد. دولت ایران قوی به فرماندهان قوی فرهنگی نیاز دارد.
حامد حجتی، شاعر و فعال فرهنگی
متن کامل یادداشت حجتی به شرح زیر است:
شک ندارم که ایران عزیز، با یک انتخاب هوشمندانه در حال شکلدهی حکمرانی جدیدی در معادلات سیاسی و اجتماعی اقتصادی دنیاست. رویکرد «ایران قوی» با رهاورد مقاومت، حاصل کوشش کسانی است که تلاش سازندهای در جهت اعتلای ایران و تمدن نوین اسلامی داشتهاند. عبور کردن از سرعتگیرهای متعدد و رسیدن به پهندشت ترقیِ نظام، همواره پایمردی و رشادتها میطلبد که نمونههایی از این شجاعتها را در سالهای گذشته انقلاب اسلامی بهوضوح دیده و شنیدهایم.
حکمرانی نوین انقلاب اسلامی در مواجهه با شرایط روز دنیا، قطعاً دارای ابعاد گوناگون است. شاید بتوان یکی از ارکان مهم آن را اقتصاد و معیشت دانست. تحمیل جنگ اقتصادی به ایران و شبیخون به سفره مردم ایران در سالهای گذشته همواره زندگی در این کشور را چون راهرفتن بر میدان مین ناهموار کرده است. رویش مردم در انتخابات، و بهگزینی جریان اصلاحگر و عملگرا نشان داد که قشر عمومی جامعه نیز خطر این حجم از دشمنی را دریافته و راه رسیدن به آرامش را در ایستادگی، مقاومت و عمل به آرمانهای خود میداند.
اینکه دولت ایران قوی، تمرکز را بر معیشت و مسکن مردم قرار داده است قطعاً راهبرد درستی است، چراکه آنچه در این سالها بیش از هر شاخص اجتماعی مورد دستبُرد قرارگرفته سفرههای مردم بود. معیشت پاشنه آشیل دولت ایران قوی است. به نظر میرسد با کارنامه سرآمدان عدالتخواهِ فعال در این حوزه، اتفاقات خوب و امیدوارکنندهای در پیش است.
اما دغدغه این است که در روزگاران التهابات معیشتی سایر ابعاد به فراموشی سپرده شود که این به ایجاد شکاف در ذهنها بیانجامد.
اصلاً منکر اولویتبندی دولت جدید در ساماندهی به وضعیت اقتصادی مردم نیستم اما نگرانم از این جهت که با توجه ویژه به ابعاد اقتصادی و اولویتهای معیشتی به بخش عمیقتر جامعه بیتوجهی یا کمتوجهی شود. بین دوگانه فرهنگ و اقتصاد اگر یک همترازی معناداری رسم نشود و مدیران در مقام راهبرد به آن توجه نکنند، حکایت، همان حکایت پفک و کتاب است. سالها خانوادهها و بهرغم کاستیهای تغذیهای، به راحتی برای فرزندانشان پفک میخرند و آنها را سرگرم میکند اما همین خانوادهها در مواجهه با کتاب و نقشآفرینی آن در فرهنگ به یک مصرفکننده سختگیر تبدیل میشوند. اقتصاد بهرهمندی لحظهای و مسائل روزمره را در بستر تقاضای جوامع بشری حل میکند اما حقیقتاً نمیتواند آینده را تصاحب کند. نمیتواند رفاه ذهنی را برای نسلها فراهم کند و نمیتواند دوردستها را تسخیر کند. فرهنگ یک مُسکن زودگذر نیست که دردها را در لحظه التیام ببخشد. راه درست است برای ادامه مسیر.
فرهنگ دیدهبان نظم جامعه است. جامعهای که فرهنگ را پاس بدارد، میتواند امیدوار باشد که این پاسبخش، روابط حاکم بر جامعه را در لحظات بحرانی مدیریت کند.
فرهنگ تکیهگاه جامعه است، در خوشیها و ناخوشیها. اقتصاد اگر رفاه بیاورد، این فرهنگ است که میتواند راه درستِ بهرهمندی از آن را بیان کند.
فرهنگ رکن حفظ جامعه پایدار است. جامعه برای ارتقاء نیاز به ثبات دارد و ثبات را نمیتوان با ابزار غیر از فرهنگ به جامعه هدیه داد. همانطور که خبرهای خوبی از اردوگاه اقتصادی دولت ایران قوی میشنویم، کاش خبرهای امیدوارکنندهای از آوردگاه فرهنگ بشنویم.
اگر نیمنگاهی به اقتصاد داشته باشیم لازم است، راهکار مناسبی برای مصرف فرهنگ در نظر بگیریم. فرهنگ اگر به بالندگی برسد میتواند مبنای تأمین معیشت عدهای و زمینه مصرف فرهنگی عدهای دیگر را فراهم کند و این یعنی کار دو بَرسود.
ما در حال تغییر وضعیت از حکمرانی واقعیت به حکمرانی مجازیم. طول و عرض و ارتفاع این تغییرات در حوزه فرهنگ شکل میگیرد و بیتوجهی به آن یعنی رسیدن به تعاریف کاریکاتوری از زندگی در آینده.
هنر، فانوس دریایی فرهنگ است. برآیند پرورش اندیشههای فرهنگی است. راه رسیدن به زیبایی. نسیم خنک در کویر تشنه زندگیها. هنر آسایشگاه ذهنهایی است که در یک اتفاق نادر میتواند به تمام رفتارها و کارهای ضریب بزند. هنر در بسیاری موارد در نگاه دولتمردان به چوب قشری گری رانده شده است، دریغا که همین هنر راه ناخودآگاه رسیدن به هدف است.
رسانهها در جهش پیشرو از پیام انگاری به سمت مخاطب محوری کوچ کردهاند و این یعنی معادلات اصلی در ساحت مخاطب شکل میگیرد. اگر اقتصاد برایمان مهم باشد نمیتوانیم این شکل از مخاطب محوری رسانهها را نادیده بگیریم. چهبسا بزرگترین اتفاقات خوب در بستری بیتوجهی به مخاطب عمومی رسانهها، به یک ضعف تبدیل شود، پس رسانهها فارغ از شعارزدگی میتوانند شعور جامعه را ارتقا دهند.
کتاب؛ این کلمه امروزه بیشتر بغض را به جانمان مستولی میکند تا هر چیز دیگری. کتاب مظلوم اول و آخر است .خلاصه ماندگار اندیشه برای آیندگان است. کتاب راه فرداست. کتاب اندیشهساز است. کتاب برافراشتن است در این وانفسایی که سالهاست به کتاب سوزی رسیده است. کتاب یک هنرصنعت است. بنگاه اقتصادی فرهنگ است. آرامشگاه اندیشهوران است.
ایران یک کشور با تراز دیرپای جهانی است. مجموعهای از فرهنگها و خردهفرهنگها. میراث و تراث. تاریخ سترگ، اندیشه جهانشمول، ادبیات استوار. نمیتوان در مواجهه بااینهمه بزرگی سکوت کرد و کمرنگ بود. نمیتوان بهاندازه خودمان هم که شده در پیشبرد این میراث ماندگار نقشآفرینی نکرد. نمیتوان نبود.
این روزها گروههای مختلف دغدغههای مؤثر به دنبال آناند که سیاسیها سهم خواهی از دولت آینده نداشته باشند، که حرف درستی است. اما به نظر میرسد ارباب فرهنگ و هنر و تراث تراز انقلاب اسلامی از دولت همواره باید سهم خواهی داشته باشند. البته نه با تعاریف رایج علوم سیاسی بلکه برای ماندگاری راه، برای ارتقاء اندیشه، برای ساختن آینده. سهم خواهی از دولتها اگر برای اعتلای فرهنگ باشد یک سرمایهگذاری بلندمدت است.
سرور معظم جناب رئیسی! هرچه پاتک خوردهایم از خاکریز فرهنگ بوده است. تو را به خدا چند سردار شجاع و فهمیده برای بازگرداندن مواضع از دسترفته و پیشرفت در ساحت فرهنگ و هنر انتخاب کنید. فرهنگ همواره پیادهنظام خوبی دارد اما از فرماندهی رنج میبرد. دولت ایران قوی به فرماندهان قوی فرهنگی نیاز دارد.
انتهای پیام/