به گزارش الف، بحران تشکیل دولت در لبنان پس از اعتراضات 17 اکتبر 2019 که با استعفای «سعد حریری» در همان روزهای نخستین اعتراضات همراه بود، تبدیل به یک سریال تکراری در این کشور شده و حتی دولت «حسان دیاب» نیز که پس از کش و قوسهای فراوان تشکیل شده بود چند ماه بیشتر دوام نیاورد و در آگوست 2020 پس از انفجار مهیب بندر بیروت و فشارهای داخلی و خارجی مجبور به استعفا شد.
در حال حاضر پس از گذشت نزدیک به یک سال از این حادثه، لبنانیها همچنان از بحران سیاسی و عدم وجود دولتی مستقل و کارآمد رنج میبرند. سعد حریری که در اکتبر 2020 از جانب «میشل عون» رئیس جمهوری لبنان مامور به تشکیل دولت در این کشور شد با وجود گذشت بیش از 8 ماه هنوز موفق به تشکیل کابینه نشده است.
با وجود اینکه عمده مشکلات لبنان داخلی است و بخش زیادی از چالشهای این کشور به ساختار سیاسی متزلزل و عدم وجود سیاستمداران و مسئولان توانمند و مستقل برمیگردد؛ اما نمیتوان مداخلات خارجی به ویژه غربیها که آمریکا در راس آن قرار دارد را در بحرانهای لبنان نادیده گرفت.
جریان 14 مارس در لبنان به ریاست سعد حریری مهرههای اصلی واشنگتن در این کشور محسوب میشوند که جلب رضایت ایالات متحده برای آن بر منافع ملی لبنان ارجحیت دارد. از آنجایی که 14 مارسیها از عناصر تاثیرگذار در صحنه قدرت لبنان محسوب میشوند، پرونده سیاسی این کشور جدا از پروژههای آمریکا نبوده است.
ایده تشکیل دولت مختصص یا «تکنوکرات» نیز ضمن همین پروژههای آمریکاست که با هدف حذف حزبالله از کابینه و عرصه سیاسی لبنان مطرح میشود و البته فرانسه و عربستان نیز در این مسیر به برنامههای آمریکا پیوستهاند.
از زمان مامور شدن سعد حریری برای تشکیل کابینه در لبنان، ایالات متحده بارها از زبان «دوروتی شیا» سفیر خود در بیروت، سعد حریری را تهدید به تحریم کرده و به او درباره تشکیل دولت با حضور حزبالله هشدار داده بود. فرانسه نیز در همان اوایل ماموریت حریری برای تشکیل کابینه با فرستادن هیئتی به لبنان اعلام کرد که طبق ابتکار «امانوئل ماکرون» رئیس جمهوری فرانسه برای انجام اصلاحات در لبنان، همه وزرای کابینه آینده باید توسط حریری و تحت نظارت پاریس معرفی شوند. این درحالی است که طبق قانون اساسی لبنان هریک از مولفههای سنی، شیعی، مسیحی و دروزی این کشور جداگانه باید وزرای خود را معرفی کنند.
همزمان با این تحرکات، عربستان نیز «ولید البخاری» سفیر خود در لبنان را از بیروت خارج کرد و سفیر سعودی حتی بعد از بازگشت به لبنان نیز علی رغم دیدار با سایر مقامات لبنانی، به دیدن سعد حریری نرفت. پرواضح است که در سایه روابط ریشهدار خاندان حریری با عربستان، سعد بدون جلب رضایت این کشور قادر به انجام هیچ اقدامی در لبنان نخواهد بود. سعودیها نیز به روشهای مختلف از جمله بیرون کشیدن سفیر خود و پس از آن خودداری «محمد بن سلمان» ولیعهد عربستان از دیدار با حریری در اوایل ژانویه 2021 در این کشور، عدم رضایت خود از نخستوزیری سعد حریری را اعلام کردند؛ چرا که به خوبی میدانند او قادر به تشکیل دولت بدون حضور حزبالله نیست. به همین دلیل سناریوهایی درباره تلاش عربستان برای یافتن مهره جدیدی به جای سعد در لبنان مطرح شد که اصلیترین گزینه «بهاء حریری» برادر سعد بود.
در سایه این شرایط و همانطور که گفته شد عدم وجود یک ساختار سیاسی توانمند و مستقل، اوضاع لبنان اکنون به مرز فروپاشی رسیده و سفرهای خارجی متعدد نخستوزیر مکلف این کشور از فرانسه تا امارات و ترکیه که به شکل مستمر انجام میشود تنها گام وی در مسیر تشکیل دولت بوده است. اعتراض میشل عون به اهمالکاری و مواضع خارجی سعد حریری که از ماههای گذشته موجب بروز اختلاف میان دو طرف شده نیز مزید بر علت است و بهانه مناسبی برای عدم توافق درباره تشکیل دولت و ادامه بحران سیاسی لبنان محسوب میشود.
این وضعیت موجب شده تا بحران معیشتی و اقتصادی لبنان نیز به اوج برسد و به ویژه طی هفتههای گذشته اعتراضات مردم در مناطق مختلف بیروت که همواره به درگیری با نیروهای امنیتی منجر میشود گسترش یابد. بر همین اساس سناریوهای خطرناکی مشابه اعتراضات اکتبر 2019 در لبنان مطرح میشود که البته دور از انتظار نیست. درصورت اجرای این سناریو که طبق شواهد با موجسواری محور آمریکایی-فرانسوی-سعودی همراه خواهد بود لبنان وارد مرحله خطرناکتری میشود که علاوه بر بحران سیاسی و اقتصادی احتمال درگیریهای داخلی در این کشور نیز وجود خواهد داشت.
مهمترین خواسته محور مذکور به رهبری آمریکا در وهله نخست ادامه بنبست سیاسی لبنان و متهم کردن تیم رئیس جمهوری و متحدان آن از جمله حزبالله به بحرانآفرینی در این کشور و در نهایت کاهش محبوبیت مردمی مقاومت است تا به این ترتیب پروسه حذف حزبالله از داخل لبنان آغاز شود. در صورت عملی نشدن این سناریو، تلاش آمریکاییها متمرکز بر تشکیل دولت با ریاست سعد حریری خواهد بود؛ به گونهای که حزبالله جایی در این دولت نداشته باشد.
اصلیترین هدف آمریکا در لبنان تامین منافع رژیم صهیونیستی است؛ همانطور که در مواضع واشنگتن درباره پرونده ترسیم مرزهای دریایی لبنان و فلسطین اشغالی نیز صراحتا دیده میشود. لازمه محافظت از منافع صهیونیستها در لبنان نیز کنار زدن حزبالله به عنوان مدافع اصلی حاکمیت لبنان در برابر اشغالگران است.
بنابراین لبنانیها یک مرحله خطرناک پیش رو دارند و باید بدانند که تسلیم شدن در برابر دیکتههای آمریکا و تضعیف مقاومت در لبنان در نهایت منجر به تسلط اشغالگران صهیونیست بر این کشور خواهد شد.